بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب عشق و تنهایی | طاقچه
تصویر جلد کتاب عشق و تنهایی

بریده‌هایی از کتاب عشق و تنهایی

انتشارات:نشر قطره
امتیاز:
۴.۰از ۲ رأی
۴٫۰
(۲)
اگر هستی شما تهی از عشق است، هر کاری دلتان می‌خواهد بکنید؛ به جستجوی همهٔ خدایان روی زمین بروید؛ دست به انواع اصلاحات و عملیات اجتماعی بزنید؛ بکوشید تا در وضع مردم فقیر تغییر و بهبود ایجاد کنید؛ وارد تشکیلات و فعالیت‌های سیاسی بشوید؛ کتاب‌ها بنویسید؛ شعر و غزل بگویید و بنویسید؛ همه بی‌فایده است؛ شما یک انسان مرده‌اید. بدون عشق، رنج‌ها و مسائل شما افزایش خواهند یافت؛ بی‌وقفه و تا پایان عمر مضاعف خواهند شد. ولی با عشق هر کاری دلتان می‌خواهد بکنید؛ هیچ خطری شما را تهدید نخواهد کرد؛ شما هرگز اسیر تضاد و تناقض نخواهید بود. و در آن صورت، عشق جوهر و عصارهٔ فضیلت است.
niloufar.dh
برای رسیدن به حقیقت باید از محدودهٔ ذهنی خود فراتر برویم؛ نباید در قالب دانسته‌های خود محصور و محدود بمانیم. باید به دورها برویم، دور نه به مفهوم زمان، نه به لحاظ فاصلهٔ زمانی، بلکه به عمق. باید به عمق هستی نفوذ کنیم.
زینب آذرگشب
در رابطه، مسئولیت مُضمر است  همان‌گونه که آزادی مُضمر است. مرتبط بودن یعنی زیستن، یعنی حیات، یعنی وجود و هستی. و اگر در این رابطه بی‌نظمی وجود داشته باشد، تمام جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم، تمام فرهنگ و روابط اجتماعی، قرین بی‌نظمی، آشفتگی و تجزیه‌شدگی خواهد بود  و این واقعیتی است که هم‌اکنون در همهٔ اجتماعات وجود دارد.
زینب آذرگشب
هیچ‌کس نمی‌تواند جدا از دیگران زندگی کند. شما ممکن است در یک بیابان زندگی کنید، ولی مع‌ذلک وابسته به دیگرانید؛ در رابطه با دیگرانید. شما نمی‌توانید در انزوا زندگی کنید، نمی‌توانید از رابطه بگریزید. ذهن شما ممکن است فکر کند که در تنهایی زندگی می‌کند یا در حالت انزوا به سر می‌برد، ولی ذهن نمی‌تواند از این واقعیت بگریزد که همیشه در رابطه است. شما نمی‌توانید از واقعیت مطلق بگریزید یا از آن فرار کنید. شما نمی‌توانید در تجرد و انزوا به سر برید. ذهن شما ممکن است تصور کند که هم‌اکنون در حالت انزوا به سر می‌برد، ولی حتی در این انزوا شما باز هم وابسته‌اید. در حالت انزوا شما حتی موجودیت ندارید. شما نمی‌توانید در حالت تجرد، موجودیت داشته باشید.
niloufar.dh
زندگی یعنی رابطه، زیستن یعنی در ارتباط بودن. شما نمی‌توانید دیواری به دور خود بکشید؛ و فقط گهگاه از روی دیوار سر بکشید و نگاهی کوتاه به اطراف خود بیندازید. ما به طور ناآگاه عمیقاً از طریق روزنه‌های دیوار در ارتباطیم.
niloufar.dh
به نظر من بزرگ‌ترین مسئلهٔ زندگی چگونگی زیستن در رابطه‌ای است که در آن ذهن هرگز ضربه و آزار ندیده است، یا هرگز به علت آزاردیدگی تحریف و کج‌وکوله نشده است! تنها چنین ذهنی است که می‌تواند در کیفیت عشق باشد. تنها ذهنی می‌داند عشق چیست که هرگز خاطرهٔ هیچ آزار یا تعریف و تمجید را در خود ثبت نکرده است.
niloufar.dh
اگر هستی شما تهی از عشق است، هر کاری دلتان می‌خواهد بکنید؛ به جستجوی همهٔ خدایان روی زمین بروید؛ دست به انواع اصلاحات و عملیات اجتماعی بزنید؛ بکوشید تا در وضع مردم فقیر تغییر و بهبود ایجاد کنید؛ وارد تشکیلات و فعالیت‌های سیاسی بشوید؛ کتاب‌ها بنویسید؛ شعر و غزل بگویید و بنویسید؛ همه بی‌فایده است؛ شما یک انسان مرده‌اید. بدون عشق، رنج‌ها و مسائل شما افزایش خواهند یافت؛ بی‌وقفه و تا پایان عمر مضاعف خواهند شد. ولی با عشق هر کاری دلتان می‌خواهد بکنید؛ هیچ خطری شما را تهدید نخواهد کرد؛ شما هرگز اسیر تضاد و تناقض نخواهید بود. و در آن صورت، عشق جوهر و عصارهٔ فضیلت است. بمبئی، ۲۱ فوریهٔ ۱۹۶۵
شکوفه
در رابطه، مسئولیت مُضمر است  همان‌گونه که آزادی مُضمر است. مرتبط بودن یعنی زیستن، یعنی حیات، یعنی وجود و هستی. و اگر در این رابطه بی‌نظمی وجود داشته باشد، تمام جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم، تمام فرهنگ و روابط اجتماعی، قرین بی‌نظمی، آشفتگی و تجزیه‌شدگی خواهد بود  و این واقعیتی است که هم‌اکنون در همهٔ اجتماعات وجود دارد.
زینب آذرگشب
در رابطه، مسئولیت مُضمر است  همان‌گونه که آزادی مُضمر است. مرتبط بودن یعنی زیستن، یعنی حیات، یعنی وجود و هستی. و اگر در این رابطه بی‌نظمی وجود داشته باشد، تمام جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم، تمام فرهنگ و روابط اجتماعی، قرین بی‌نظمی، آشفتگی و تجزیه‌شدگی خواهد بود  و این واقعیتی است که هم‌اکنون در همهٔ اجتماعات وجود دارد.
زینب آذرگشب
چه بر سر ذهنی می‌آید که خود را انطباق می‌دهد، پیروی می‌کند و تسلیم چیزهای رایج می‌شود؟
زینب آذرگشب
بدون رابطهٔ صحیح و واقعی بی‌نظمی به وجود می‌آید؛ آشفتگی و ناهنجاری به وجود می‌آید. ذهنی که در نظم زندگی می‌کند  نظم کامل که بالاترین شکل یک نظم علمی و ریاضی‌وار است  هرگز اجازه نخواهد داد که سایهٔ بی‌نظمی و آشفتگی حتی برای یک لحظهٔ کوتاه بر آن بیفتد و آن را تحت تأثیر قرار بدهد. و آن بی‌نظمی هنگامی به وجود می‌آید که ذهن در روابط خود براساس دانش‌های گذشته عمل می‌کند.
زینب آذرگشب
به نقش مهم لذت در زندگی خود توجه کنید؛ نقش آن را درک کنید. لذت به‌وسیلهٔ فکر ایجاد و نگهداری می‌شود؛ استمرار می‌یابد. بنابراین، لذت عشق نیست. زیرا عشق در حیطهٔ فکر نیست. فکر نمی‌تواند عشق را پرورش بدهد. فکر لذت را در خود ایجاد می‌کند و پرورش می‌دهد  همان‌گونه که ترس را ایجاد می‌کند، همان‌گونه که خشم و حسادت را ایجاد می‌کند  ولی نمی‌تواند خالق عشق باشد. حقیقت این موضوع را ببینید، درک کنید. اگر حقیقت این موضوع را عمیقاً درک کنید، هرگونه جاه‌طلبی، آزمندی، خودخواهی را به‌کلی کنار می‌گذارید. پس تنها از طریق نفی و اعراض است که شما می‌توانید به آن کیفیت شگفت‌انگیز و شکوهمندی که عشق نامیده می‌شود دست یابید. نتیجهٔ این نفی و اعراض تحقق خودبه‌خودی عمیق‌ترین و واقعی‌ترین کیفیت وجودی، یعنی حالت عشق است.
زینب آذرگشب
آنجا که مقایسه هست، انسان هرگز نمی‌تواند چیزی را کاملاً نو و به‌صورت بدیع و باروح و باطراوت ببیند.
زینب آذرگشب
اگر جریان کامل اندیشیدن را  که همان ذهن است  درک نکنید و نشناسید و نسبت به آن آگاه نباشید، به‌زودی که پا به سن می‌گذارید، ذهنتان سخت، خشک، متحجر، تیره و منگ، و تثبیت‌شده در یک الگو و قالب خاص اندیشه می‌گردد و تا پایان عمر در آن قالب باقی می‌ماند  با تغییرات جزئی، و در سطح!
زینب آذرگشب
هنگامی که ذهن من به بعضی ابعاد و بعضی واقعیت‌های مربوط به عشق می‌اندیشد و به آن‌ها میل و رغبت دارد یا نسبت به بعضی از جلوه‌های آن میل دارد، یا هنگامی که من تصوری از عشق پیدا می‌کنم و فکر می‌کنم که عشق باید چنین یا چنان باشد، عشق وجود ندارد. هنگامی که برای آن محرک‌ها انگیزه‌هایی متصور می‌شویم یا برای آن جهت خاصی قائل می‌شویم، عشق وجود ندارد.
زینب آذرگشب
مالکیت  در رابطه با عشق  منجر به ایجاد یک نوع سد و مانع می‌شود. آیا احساس مالکیت من نسبت به شما، آیا اینکه من شما را متعلق به خویش می‌دانم، دلیل وجود عشق است؟ می‌دانید، احساس مالکیت من نسبت به شما همان ماهیت را دارد که احساس مالکیت من نسبت به یک ماشین، یک کت و یک ساری. من همان‌گون
زینب آذرگشب
تنها هنگامی که ذهن دست از انواع فرارها و فریب‌ها بردارد، می‌تواند در رابطهٔ مستقیم و نزدیک با پدیده‌ای باشد که «تنهایی» یا «تنها» نامیده می‌شود.
زینب آذرگشب
عمل (سکسی و غریزی) هرگز نمی‌تواند فی‌نفسه مسئله باشد، بلکه اندیشه دربارهٔ آن است که مسئله را به وجود می‌آورد. اندیشه دربارهٔ عمل جنسی سبب می‌شود که شما یا در مقابل آن جبهه بگیرید، یا زیاده‌روی کنید و تا زمانی که شما نسبت به جریان ساختمان «من» و «مال من»، به‌عنوان یک مشکل جامع، شناخت و آگاهی پیدا نکرده‌اید، مسئله لاینحل باقی خواهد ماند. می‌دانید، «من» حاصل انواع تعـلقات است  همسر من، بچهٔ من، ثروت من، اتومبیل من، موفقیت‌های من، و غیره. و تا زمانی که شما ساختمان تعلقات را نشناخته‌اید؛ و این ساختمان را مضمحل نکرده‌اید، سکس به‌عنوان یک مسئله وجود خواهد داشت.
زینب آذرگشب
هر انسانی می‌تواند عشق را بشناسد، ولی در صورتی می‌تواند بشناسد که قادر به مشاهدهٔ واقعیات باشد. انسانی که واقعیات را خیلی روشن؛ بدون مقاومت و جبهه‌گیری در مقابل آن؛ بدون توجیه آن؛ بدون توضیح، تفسیر و تأویل آن می‌بیند؛ انسانی که چیزها را کاملاً از نزدیک مش
زینب آذرگشب

حجم

۱۶۸٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۴

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

حجم

۱۶۸٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۴

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

قیمت:
۷۰,۰۰۰
تومان