
بریدههایی از کتاب نفرین زمین
۵٫۰
(۲)
حق با توست آقا معلم شغل سوای مشغله است. آدمیزاد مشغله میخواهد، تو هم مشغله پیدا میکنی.
نارون
یا پیرمردها که عصازنان راه آخرت را میجستند.
نارون
توی بهشت هم اگر بیرضایت خودت بروی برایت بدل میشود به جهنم.
نارون
گفت: - دست خارج از مذهب را تو زمین مسلمانها بند نکن. پدرآمرزیده! از ما گذشته، اما خیرش را نمیبینی، بیبی. من برای خودت و بچههات میگویم.
کاربر ۴۳۸۳۱۲۹
و اطرافش قبرستان ده. با سنگقبرهای نخاله و خطوطی ناشی بر آنها. به تیغهٔ کلنگی یا تیشهای اسمی را کنده، و تاریخی را و گاهی نقش شانهای یا تسبیحی یا ورزایی. تصویرهای منکسر این زندگی دهاتی بر آینهٔ تار آخرت ایشان
کاربر ۴۳۸۳۱۲۹
درویشت شاعر نیست، اما میبیند که تو تنها ماندهای. وحشتت گرفته. تو که دنبال مشغله میگردی، باید بتوانی با تنهایی کنار بیایی. درویشت هم تنهاست، عزایی ندارد، عین خار بیابان.
نارون
چنان صدای گرمی داشت که دیدم کافی است. «بیخودی که نقال از آب درنیومده».
ته صدایش خراشی داشت. صدا از حلقومش که میگذشت، درست به باد میمانست که از لای شاخ و برگ بید میگذرد. بم و روان و لرزان و نرم.
کاربر ۴۳۸۳۱۲۹
خواستم شارتوشورت کنم و ادای کلاس دربیاورم.
کاربر ۴۳۸۳۱۲۹
دو سه تا چپق تازه چاق شد و من نگاهی پرسان به درویش کردم و مدیر سکوت را شکست
کاربر ۴۳۸۳۱۲۹
پای سکو گیوههای یغور، با تختهای الوارمانند، یک جفت کفش شهری را در میان گرفته بود.
کاربر ۴۳۸۳۱۲۹
فضلالله پای منبر نشسته بوده و تسبیح میانداخت و پیرمردها با صداهای کلاغی و گرهدار، تمرین قرآنخواندن میکردند و عین هماهنگی یک دستهٔ زرنا، صدا به صدای هم میدادند که حسن خبر را به گوش مباشر رساند.
کاربر ۴۳۸۳۱۲۹
- الاغ وقتی هار میشود، باید گوشش را برید.
کاربر ۴۳۸۳۱۲۹
الاغ وقتی هار میشود، باید گوشش را برید.
کاربر ۴۳۸۳۱۲۹
حجم
۱۶۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۷۲ صفحه
حجم
۱۶۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۷۲ صفحه
قیمت:
۶۷,۰۰۰
تومان