بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب رزهای بئاتریس | طاقچه
تصویر جلد کتاب رزهای بئاتریس

بریده‌هایی از کتاب رزهای بئاتریس

انتشارات:نشر ثالث
امتیاز:
۴.۳از ۹ رأی
۴٫۳
(۹)
نوشتن مثل یک بهمن است. با کمی برف آغاز می‌شود. بعد برف زیادتر می‌شود و سنگ‌ریزه و خاک و درختان هم قاطی برف می‌شوند. در خاتمه چیزی با صدا در دره‌ای می‌افتد که به هیچ عنوان نمی‌توان، جلوی آن را گرفت.
samira
«آدم باید در زندگی خود یک تکیه گاه احساسی داشته باشد. بعد همه‌چیز بهتر پیش می‌رود. این به اصطلاح آزادی فقط ظاهری فریبنده دارد. بالاخره زمانی به پوچی و خلاء می‌رسی.»
samira
«من میل دارم که انتقام خون او گرفته شود. او به من دروغ گفت و سال‌های دراز عمر مرا به هدر داد، اما من هم اجازه این کار را به او دادم. گمان می‌کنم، اکثر اوقات قربانی‌ها به اندازه افرادی که آنها را قربانی می‌کنند، مقصر هستند. من خودم جایی در زندگی خود به هلنه دادم. بدون همکاری من، او موفق به این کار نمی‌شد. بنابراین حق محکوم کردن او را ندارم.»
قاصدک

حجم

۵۳۷٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۶۳۲ صفحه

حجم

۵۳۷٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۶۳۲ صفحه

قیمت:
۳۱۶,۰۰۰
تومان