هکاب: چشم امید بربندید زنان. هیچ دستی به یاریمان برنخواهد خاست، مگر دستان خودمان.
زن ششم: با کدام نیرو؟
هکاب: خشم... خشم است که ما را نیرو میدهد و رهانندهٔ ماست.
ایلیا
شما مپندارید که آنان میآیند تا تنها انتقام مرگ پسر مرا بگیرند.
آگاممنون: پس انتقام که را میگیرند؟
همسرایان: انتقام سر بریدن تمام امیدهایمان را، و تمام فرداهای تاریکمان را.
ایلیا
تو از مردانِ تروا پرسیدی. از زنان هم پرسیدی؟ چرا سهم ما از تصمیم جنگ هیچ بود و در رنح شکست برابر؟ چه میگویم؟ برابر؟! شما در شکست هم پرافتخار جان باختهاید، و ما زنان اما هر جنگی را از پیش باختهایم... در لای پای سپوختهمان، هم سهمی از فتح و فیروزی تپاندهاند هم اندوختهای از شکست و تیرهروزی.
ایلیا