- طاقچه
- داستان و رمان
- رمان
- کتاب ۱۹۸۴
- بریدهها

بریدههایی از کتاب ۱۹۸۴
۳٫۶
(۹)
وینستن با آمیزهای از حیرت به بیهودگی رنج و ترس در زندگی فکر کرد، خیانتِ جسم انسان که درست وقتی به کوششی استثنایی نیاز داریم، همیشه سرجایش میخکوب میشود.
Armin
دقیقاً چیست. از یک لحاظ، کسانی بهتر از همه زیر یوغ جهانبینی حزب میرفتند که اصولا قادر به فهم آن نبودند. چنین اشخاصی آمادگی پذیرش وقیحانهترین روایتهای تحریفشده از واقعیت را داشتند، چون هرگز بهدرستی درنمییافتند که چه عمل شنیعی از آنها درخواست میشود، و آنقدرها هم به مسائل اجتماعی علاقه نداشتند که بفهمند چه اتفاقی دارد میافتد. همین نافهمی بود که آنها را از ابتلا به جنون مصون نگه میداشت، زیرا بهسادگی هرچیزی را فرومیدادند و هرآنچه فرومیدادند ناراحتشان نمیکرد، چون هیچ تأثیری از خود باقی نمیگذاشت، درست مانند دانهٔ غلهای که هضمناشده از درون پرندهای گذشته باشد.
Nazanin :)
هر قدرتی که کنترل افریقای استوایی یا کشورهای خاورمیانه یا جنوب هندوستان یا مجمعالجزایر اندونزی را در دست گیرد، به نیروی جسمانی دهها یا صدها میلیون حمّال یا فعلهٔ ارزان و سختکوش نیز دست مییابد. ساکنان این نواحی بهنحو کم وبیش آشکاری به وضعیت بردگی تنزل یافتهاند و پیوسته میان فاتحان دست به دست میشوند و همچون زغالسنگ یا نفت به مصرف می
Nazanin :)
به آینده یا به گذشته، به روزگاری که اندیشه آزاد است، به زمانهای که انسانها با یکدیگر فرق میکنند و در تنهایی به سر نمیبرند ــ به روزگاری که حقیقت زنده است و شده را ناشده نتوان کرد:
از اعماق دوران همشکلی و همسانی، از اعماق دوران انزوا و تنهایی، از اعماق دوران «برادر بزرگ»، از اعماق دوران دوگانهاندیشی ــ بر شما درود!
Nazanin :)
حالاش هم ما تقریباً هیچی از انقلاب نمیدونیم یا از سالهای قبل از انقلاب. همهٔ اسنادومدارک رو یا از بین بردهند یا دستکاری کردهند، همهٔ کتابها رو بازنویسی کردهند، همهٔ تابلوها رو دوباره نقاشی کردهند، اسم همهٔ مجسمهها و خیابونها و ساختمونها رو عوض کردهند، همهٔ تاریخها رو تغییر دادهند. این روند همچنان روزبه روز و دقیقه به دقیقه ادامه داره. تاریخ متوقف شده. دیگه هیچی باقی نمونده،
Nazanin :)
پارهای جهات، جولیا بسیار تیزهوشتر از وینستن بود و بسیار کمتر از او تحت تأثیر تبلیغات حزب قرار میگرفت. یک بار که برحسب اتفاق به دلیلی حرف جنگ با اروسیا پیش آمد، جولیا با بیاعتنایی گفت به نظرش جنگی در کار نیست، که سبب حیرت وینستن شد. ] به نظر جولیا، [موشکهایی را که هر روز به لندن اصابت میکردند به احتمال زیاد خود دولت اقیانوسیه شلیک میکرد، «فقط برای نگهداشتن مردم در ترس و وحشت». تا آن وقت، حتی فکر چنین چیزی هم به ذهن وینستن خطور نکرده بود.
Nazanin :)
زیرا هرگاه همه بهیکسان از آسایش و امنیت برخوردار باشند، تودهٔ عظیم مردمی که معمولا در نتیجهٔ فقر مقهور و منکوب میشدند به انسانهایی آگاه و فرهیخته بدل میشوند که میتوانند مستقل بیندیشند؛ و همینکه چنین میکنند، دیریازود درمییابند که آن اقلیت ممتاز و ثروتمند به هیچ کاری نمیآید و سرانجام هم سرنگونش میکنند. هر جامعهٔ طبقاتی، در درازمدت، صرفاً برپایهٔ جهل و فقر امکان حیات مییابد.
Nazanin :)
واقعیتهای مادی را نمیشد نادیده گرفت. شاید در فلسفه یا مذهب یا اخلاق یا سیاست میتوانستیم بگوییم که دو بهعلاوهٔ دو مساوی است با پنج، اما وقتی تفنگ یا هواپیما بسازیم، حاصلجمع آنها ناگزیر چهار میشود
Nazanin :)
نابرابری قانون تغییرناپذیر زندگی انسان است.
Nazanin :)
یتوان به تودهها آزادی فکری اعطا کرد، زیرا آنان اصولا فکر نمیکنند.
Nazanin :)
آزادی یعنی آزادی گفتنِ اینکه دو بهعلاوهٔ دو میشود چهار. اگر این گزاره درست باشد، همهٔ حقایق دیگر هم منطقاً از آن نتیجه خواهد شد.
محمد
حجم
۳۵۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۵۶ صفحه
حجم
۳۵۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۵۶ صفحه
قیمت:
۹۰,۰۰۰
تومان