بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب به دوزخ٫٫٫ ای بی گناهان | طاقچه
تصویر جلد کتاب به دوزخ... ای بی گناهان

بریده‌هایی از کتاب به دوزخ... ای بی گناهان

نویسنده:بختیار علی
انتشارات:نشر ثالث
امتیاز:
۳.۹از ۲۰ رأی
۳٫۹
(۲۰)
در گفتگو با خود، هنگام حرف زدن در تنهایی، عمیق‌ترین نوع دیالوگ را به وجود می‌آوریم. زیرا فقط هنگام حرف زدن در تنهایی است که برای یک شنوندهٔ حقیقی حرف می‌زنیم که از او هراسی نداریم.
سپیده اسکندری
آدم سرگردان، جهتی ندارد. او غریبی است که مدام پیِ جایی می‌گردد.
سپیده اسکندری
تنهایی کاری می‌کند انسان‌ها بر باورها و عقاید خود پافشاری کنند، اما اگر انسان همدمی داشته باشد راحت‌تر عقایدش را تغییر می‌دهد.
سپیده اسکندری
احساس بی‌گناهی از آن‌جا سرچشمه می‌گیرد که دسته‌ای از زیر بار هر مسئولیتی شانه خالی می‌کنند و همهٔ طیف‌های دیگر جامعه را گناهکار می‌دانند. شماری از انسان‌ها دچار این غرور می‌شوند که پاک هستند و نگاه از بالا پیدا می‌کنند و مردم را گناهکار می‌دانند.
سپیده اسکندری
این‌که جامعه و قدرت و رسانه ابزارهای بزرگ القای احساسِ گناه هستند، سراپای زندگی ما را در بر گرفته است.
سپیده اسکندری
تردید کاری می‌کند انسان عمیق‌تر بیندیشد
سپیده اسکندری
آدم باید نسبت به خودش هم عادل باشد.
سپیده اسکندری
کار ما این است اگر کسی نتوانست گناهکار بودن خود را تشخیص دهد، کاری کنیم که به آن تشخیص برسد. اگر هم کسی نتوانست گناهان خود را به وضوح ببیند، گناهی می‌سازیم تا کمکش کند احساس گناهکاری را در خود بیابد.
بنفشه آریاراد
دولت به شما حق داده است خودتان انتخاب کنید می‌خواهید به چه شیوه‌ای بمیرید. چه کشور آزادی داریم. به به. خودت گناه خودت را انتخاب می‌کنی خودت شاهد خودت را انتخاب می‌کنی، خودت مجازات خودت را، چگونگی اجرای مجازاتت را تعیین می‌کنی. برادر شهروندم، مصطفا، احساس خوشبختی کنید... احساس خوشبختی کنید. من به جای شما باشم از ته دل احساس آزادی و شادمانی خواهم کرد.
rooh_tpr
اگر شمار زیادی از شهروندان مدام احساس بی‌گناهی کنند و احساس دَینی نسبت به دولت و جامعه نداشته باشند، سرانجام جمع می‌شوند و به دولت حمله می‌کنند... می‌بینید حق با دولت است.
maryam
تردید کاری می‌کند انسان ترسو شود، انسانِ ترسو هم به سادگی تحت‌تأثیر قرار می‌گیرد.
arghavan
آیا احساس نمی‌کنید این‌که بدون هیچ دلیلی کسانی دیگر را گناهکار می‌دانید، خود گناهی بزرگ است؟ این‌که احساس نمی‌کنید دَینی در برابر اجتماع دارید و باید آن را ادا کنید، خود نوعی گناه نیست؟ بله... شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت زیر لوای بی‌گناهی، خود گناهی بزرگ نیست؟
arghavan
ما نسبت به کسانی که احساس بی‌گناهی‌شان زیادی قوی است، مسئولیت داریم. این‌که احساس بی‌گناهی می‌کنید، خود نشانهٔ بیماری ترسناکی است.
arghavan
دولت مسئول مجازات است، دولت خود نمی‌تواند گناهکار باشد.
Amrh3yn
آلن بدیو می‌گوید تئاتر و فلسفه از بنیان پرسش مشترکی دارند؛ چگونه می‌شود به شیوه‌ای با مردم سخن گفت که آن‌ها را به اندیشیدن خارج از قالب‌های تفکر رایج و روزمره واداشت. آیا می‌شود گفت مهم‌ترین دلیل عدم رواج تفکر فردگرایانه و غلبهٔ همیشگی اندیشهٔ جمعی، سبب عقب‌ماندگی تئاتر در شرق است؟‌ به خصوص وقتی آن را با دیگر ژانرهای ادبی و هنری مقایسه می‌کنیم؛ به معنی دیگر دیالوگ به معنی فلسفی‌اش در مشرق‌زمین غایب بوده است و مردم مدام در مونولوگ با خود بوده‌اند. ریشهٔ این امر به چه برمی‌گردد؟
سپیده اسکندری
بختیار علی، در این نمایشنامه، از زوال امید حرف می‌زند. بختیار علی، راوی سکوت است. راوی شخصیتی که ناامیدی او، تاوان حقیقت‌جویی اوست. چرا که به قول کافکا، در چنین جهانی، اگر «امیدی هست، بی‌شک این امید برای جهان ما نیست» و اگر امیدی هست تنها به دلیل ناامیدانی است که سرنوشتشان به ما واگذار شده است. مصطفا از امید، درمی‌گذرد تا به چیزی ورای امید دست یابد: آزادی.
سپیده اسکندری
انسان، درست زمانی که دست به عملی برای آزادی می‌زند، دیگر آزاد نیست. عمل، فقط یک امکان برای شخصیت است. از همین روست که در این موقعیت‌ها، شخصیت به خاستگاه و گذشته چنگ می‌زند. آزادی، بدون بیگانگی و شکلی از غریبگی به دست نمی‌آید.
سپیده اسکندری
اولش هیچ احساس گناهی نمی‌کردم، حالا می‌پرسم گناه چیست؟ آیا هرگز پا روی مورچه‌ای نگذاشته‌ام؟ گیاهی را زیر پا له نکرده‌ام یا نهالی را نشکسته‌ام؟ نانی را تکه نکرده‌ام و بی‌آن‌که بخورم پرتش نکرده‌ام؟ خوردن گوشت آن‌همه جانور گناه نیست؟ درست کردن بچه برای این جهان پلید گناه نیست؟
سپیده اسکندری
پرسش من این است چرا انسان احساس اطمینان می‌کند وقتی که می‌فهمد دیگران هم گناهکارند؟ چرا از دیدن گناهکاران لذت می‌بریم؟ چرا هر چه شمار گناهکاران بیش‌تر باشد، ما خوشبخت‌تر می‌شویم؟ شاید دلیلش این باشد که گناه سبب می‌شود احساس کنیم شبیه هم هستیم. تفاوت بزرگی میان ما نیست. گناه ما را به گروهی انسان تبدیل می‌کند که یکدیگر را نگاه می‌کنیم، به یکدیگر می‌خندیم، هر کس از ما هم وقتی تنها می‌شود و به اتاقی می‌رود و به آینه‌ای می‌نگرد، آرزو می‌کند گریه کند.
سپیده اسکندری
یکی از ضعف‌های بزرگ ما آدم‌ها این است که نمی‌توانیم در مجازات خود عادل باشیم.
سپیده اسکندری
اما این‌که احساس دَین نمی‌کنید سبب می‌شود احساس گناه نداشته باشید. من وقتی برای نخستین بار احساس کردم دَینی به گردنم است که باید آن را اَدا کنم، تازه فهمیدم احساس گناه یعنی چه.
بنفشه آریاراد
کار ما این است اگر کسی نتوانست گناهکار بودن خود را تشخیص دهد، کاری کنیم که به آن تشخیص برسد. اگر هم کسی نتوانست گناهان خود را به وضوح ببیند، گناهی می‌سازیم تا کمکش کند احساس گناهکاری را در خود بیابد.
بنفشه آریاراد
اگر انسان همدمی داشته باشد راحت‌تر عقایدش را تغییر می‌دهد
بنفشه آریاراد
به نظر می‌رسد بی‌آن‌که خبر داشته باشیم، در شهری پر از گناهکار زندگی می‌کنیم
بنفشه آریاراد
خیلی وقت‌ها کار قدرتمندان این نیست که ما را به برده تبدیل کنند، تهی کردن آزادی از معنای خویش، برای بی‌معنا کردن زندگی کفایت می‌کند.
الناز باقرزادگان
شهر پر بود از مردم بی‌سواد، کتابخانه به ندرت مراجعی داشت، به ندرت کسی می‌آمد و کتابی می‌خواست، صبح تا غروب به انتظار خواننده‌ای می‌نشستم که نبود، هیچ‌کس نمی‌آمد. احساس می‌کردم کتاب‌ها همیشه منتظر خواننده‌ای هستند، آزردگی‌خاطرشان را حس می‌کردم.
rooh_tpr
از دید مقامات بالا شهروند خوب نمی‌پرسد گناهم چیست، بلکه می‌پرسد مجازاتم چیست؟
rooh_tpr
ابتدا یادتان می‌دهیم چگونه نگهبان دیگران شوید، وقتی یاد گرفتید نگذارید دیگری فراموش کند که درون قفس است، خود هم اندکی بعد یاد می‌گیرید که فراموش نکنید درون قفس هستید.
rooh_tpr
مرگ را ترجیح می‌دهم به این که خود را گناهکار بدانم، یا تا زمانِ مرگ مثل یک ترسو زندگی کنم که هر ده روز یک بار برای سربازرس‌ها نامه‌ای می‌نویسد و تقاضای بخشش می‌کند. سخت‌تر این‌که با چشمان خود دیدم که آدم‌های بی‌گناه و معصوم چگونه با دقت برای خود اتهام می‌تراشند. چگونه خودشان را مجازات می‌کنند. نمی‌توانم در چنین جهانی زندگی کنم. انسان مدام این احساس را داشته باشد که درون قفس است.
rooh_tpr
چه می‌شد تو هم راه ما را انتخاب می‌کردی، گناه خود را احساس می‌کردی و مجازاتت را می‌پذیرفتی، عادی زندگی می‌کردی و آمد و شد داشتی، اگر گناهی را می‌دیدی به سربازرس‌ها خبر می‌دادی، گاه تقاضای بخشش می‌کردی و پی‌درپی اثبات می‌کردی حکم‌ات را به زیبایی اجرا می‌کنی و در فکر عصیان نیستی. در این فکر نیستی که مردم را سرِ راهی قرار دهی که احساس بی‌گناهی کنند، از آزادی‌ات سوءاستفاده نمی‌کردی، در اجتماع آشوب به پا نمی‌کردی، نمی‌گفتی آن‌ها گناهکارند و من بی‌گناه، بچه‌هایت را مثل هر پدر دلسوزی چنان تربیت می‌کردی که احساس کنند مدیون دولت و میهن هستند... چنین کاری سخت است؟
rooh_tpr

حجم

۱۰۸٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۴۷ صفحه

حجم

۱۰۸٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۴۷ صفحه

قیمت:
۷۳,۵۰۰
تومان