جملات زیبای کتاب ترجمان دردها | طاقچه
تصویر جلد کتاب ترجمان دردها

بریده‌هایی از کتاب ترجمان دردها

امتیاز
۴.۳از ۹ رأی
۴٫۳
(۹)
با همدیگر اشک ریختند، برای چیزهایی که حالا دیگر می‌دانستند.
رسول شعبانی
از خودم می‌پرسیدم آیا به این دلیل رخت ولباسش همیشه این‌طور آراسته و مرتب است که آماده باشد هر خبری را که بر سرش آوار شود با وقار تحمل کند، شاید حتی بدون اطلاع قبلی در مراسم تدفینی شرکت کند.
احسان شمالی
شوکومار حالا دیگر از آشپزی لذت می‌برد. تنها کاری بود که باعث می‌شد احساس کند هنوز خلاق است. می‌دانست اگر شوبا را به حال خودش بگذارد، شام یک کاسه برشتوک صبحانه می‌خورد.
رسول شعبانی

حجم

۱۹۶٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۰۳ صفحه

حجم

۱۹۶٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۰۳ صفحه

قیمت:
۵۰,۰۰۰
تومان