بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بیابان | طاقچه
تصویر جلد کتاب بیابان

بریده‌هایی از کتاب بیابان

نویسنده:آنتوان چخوف
انتشارات:نشر ماهی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۸از ۱۴ رأی
۲٫۸
(۱۴)
اگر از مذهبت خوشت نمی‌آید، عوضش کن. مسخره کردن دین گناه است. کسی که از دین و ایمانش با تمسخر حرف بزند پست‌ترین آدم‌هاست.»
re8za8
همین که به زمین سفت می‌خورند یاد باباجان می‌افتند، اما وقتی کارها روبه‌راه است، کاری به باباجان ندارند.
کاربر ۴۵۰۱۴۴۴
وقتی دیرزمانی به آسمان ژرف خیره می‌شوی و چشم از آن برنمی‌داری، افکار و روحت به دلیلی نامعلوم درهم می‌آمیزند و آن‌گاه به تنهایی خود پی می‌بری.
re8za8
پدر خدابیامرزم برای هرکداممان شش هزار روبل ارث گذاشت. من این مسافرخانه را خریدم، زن گرفتم و حالا بچه هم دارم. اما او پول‌هایش را توی تنور سوزاند. صد حیف! صدهزار حیف! آخر چرا پول‌ها را می‌سوزانی؟ نمی‌خواهی‌اش؟ بده به من. چرا می‌سوزانی؟»
کاربر ۴۸۴۲۵۹۰
«چه کارها می‌کنم؟» شانه‌ای بالا انداخت و ادامه داد: «همان کارهایی که همه می‌کنند. خودتان که می‌بینید، نوکری. من نوکر برادرم هستم و برادرم هم نوکر مسافرهاست. مسافرها هم نوکر وارلامُف هستند. اگر من ده میلیون پول داشتم، وارلامُف هم نوکر من می‌شد.»
ایران آزاد

حجم

۱۱۹٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

حجم

۱۱۹٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان