سفر از همین جا شروع میشود، از باز شدن درِ خانه به کوچه
شعبدهباز واژگان
عمر عکس از عمر آدمی بیشتر است
شعبدهباز واژگان
ستارهها نمیگذارند انسان احساس تنهایی کند
شعبدهباز واژگان
از شیشهای که شکسته، میشود حدس زد که کسی ساکن این خانهٔ قدیمی نیست.
شعبدهباز واژگان
روح آدمیزاد گاهی محتاج است بادی بخورد.
شعبدهباز واژگان
اگر قدری باد بوزد چه خواهد شد؟
شهروندی که به صرافت میافتد از خانه بیرون بزند، بلکه بادی به کلهاش بخورد و رفع ملال بشود، پرسهگردی میکند، پرسه میزند. پرسهگرد قصد ورزش و جابهجا شدن ندارد، همچنان که هدفی از گردش ندارد. پرسهگرد در این لحظهٔ خاص روحی به مکان خاصی در شهر نظر ندارد. اگر شهر به این شهروند فضای مفرح و متنوع ندهد خیلی زود به خانه برمیگردد و درعینحال رفع ملال او نمیشود. پرسهگرد پیادهرو، پیادهراه، دارودرخت و ویترین مغازه میخواهد.
بهاران بانو65