اگر فرشتهها وجود داشته باشند، حتماً با مشاهده حالووضعمان از خنده رودهبُر میشوند: بدنی نصیبشان شده که راجعبهاش چیزی نمیدانند. بدون دفترچهٔ راهنما تحویلش گرفتهاند.
zohreh
سالهای دراز تیرهروزی بیشتر از مرضی مهلک منزلت انسان را پایین میآورند.
nazi_sfy
ما هم فقط برای زمستان هارتوپورت میکنیم، و او بهمان محل نمیگذارد، درست مثل بقیهٔ دنیا.
کاربر ۵۷۷۹۳۱۲
بعضی وقتها که انسان دستخوش خشم میشود، همهچیز به نظرش بدیهی و ساده میآید. خشم آنچه را آشفته است نظموسامان میدهد، دنیا را جوری خلاصه میکند که واضح به نظر میرسد؛ به برکت خشم، نعمت روشنبینی را هم بازمییابیم، که در حالتهای دیگر دستیابی به آن بینهایت دشوار است.
کاربر ۵۷۷۹۳۱۲
وقتی نصفهشب با تقههایی به در ــ محکم و یکبند و بیهیچ ملاحظهای، یعنی قطعاً بدخبر ــ بیدار شدم، نتوانستم فوراً هوشوحواسم را جمع کنم. از جا پریدم و به تختخواب تکیه دادم و بهزحمت توانستم تعادلم را سرپا حفظ کنم، زیرا بدنِ کرخت و لرزانم قادر نبود از معصومیتِ خواب به عرصهٔ بیداری خیز بردارد.
the bolter
«لطفاً لباس بپوش. پاگُندهمُرده.»
the bolter
«اَپقه نو لو دلوژ.»
nazi_sfy
مرگ سگ از گرسنگی بر در سرای صاحبش،
پیشگویی تباهی مملکت است.
انا
بر اثر خشم، ذهن بازتر و نافذتر میشود، به روشنبینی میرسد. خشم بر سایر عواطف غلبه میکند و جسم را به اختیار خویش درمیآورد. بیهیچ تردید، خرد از خشم سرچشمه میگیرد، زیرا فقط خشم قادر است از هر حدومرزی بگذرد.
کاربر ۵۷۷۹۳۱۲
بههرحال، از زمان مرگم باخبرم، و همین بهام آزادی میبخشد.
کاربر ۵۷۷۹۳۱۲
برایم معما شده که چهطور چالشها نیروی نهفتهٔ درونمان را بیدار میکنند. کمکم حس کردم حالم بهتر و بهتر میشود
کاربر ۵۷۷۹۳۱۲