بریدههایی از کتاب جامعهشناسی تحریفات عاشورا
۴٫۳
(۷)
نگرش انتقادی به اعتقادات، منجر به تقدسزدایی از آنها، شکاکیت و نسبیت نخواهد شد، بلکه پیلهها و تارهای سستِ خرافات و طامات و برخی قداستهای موهوم و خودبافته را به یک سو خواهد افکند. از یاد نبریم که به تعبیر مایکل پیترسون، «اگر اعتقادات دینی به مواجهۀ عقلانی جدّی و عینی تن ندهند، در آن صورت آینده این مشغله انسانی، حقیقتاً تیره و تار خواهد بود.»
محب
چرا از از هیچ یک از شهرهای جهان اسلام، جز کوفه پاسخی به فریاد و دعوت امام بشنیده نشد؟
Ahmad
ه) از توانایی شگفتانگیزی که انسان در انطباق دادن (Adaptation) خود با محیط دارد غافل نباید شد. درست است که اطلاع بر بسیاری از حقایق، بیدرنگ و موقتاً، درد و رنج میزاید، اما انسان همواره میتواند، دیر یا زود و کم و بیش، خود را با وضع معرفتی جدید انطباق دهد. "
noir
بسیاری از راویان اصلی حادثه عاشورا در گزارشهای ابی مخنف، شاهدان عینی و حاضران در این واقعه بودهاند که از آن جمله میتوان به شریک بن اعور بن حارث همدانی، ضحاکمشرقی، شبث ابن ربعی و از همه مهمتر امام سجاد، زینالعابدین (ع) ، اشاره کرد.
کتاب مقتل الحسین از طریق رواه ثقهای نظیر هشام ابن محمد کلبی (م ۲۰۶ ه. ق) ، به دستتاریخنگاران متأخر از قبیل مسعودی، طبری، واقدی، شیخ مفید و... رسیده است.
معالاسف، این مقتل، امروزه در دسترس ما نیست. حتی کتاب مقتل الحسین کلبی نیز که با تکیه بر کتاب و گزارشهای ابی مخنف و عوانه بن الحکم (م ۱۵۸ ه. ق) ، تدوین شده بود بهدست ما نرسیده است. بر همین مبنا باید تاریخ طبری (تاریخ الرسل و الملوک) را قدیمیترین واحتمالا معتبرترین مأخذ و منبع حوادث عاشورا دانست.
جای تأسف دارد که این کتاب نیز مانند سی و سه کتاب منتسب به ابی مخنف از دست رفته است
Ahmad
در یک نگاه جامعهشناختی حتی میتوان گفت که بدون اعتقاد به دین هم، باید قبول کرد که ایجاد و آفرینش هر تحول اجتماعی به یک پیش شرط مهم مشروط است: نقد وجوه اجتماعی دین.
noir
یکی از مهمترین دغدغههای روشنفکران (و بهطور خاص روشنفکران دینی) در برخورد با تحریفات دینی و به ویژه تحریفات عاشورا این بوده است که بیان تحریفات، اگرچه کاری درست است اما به شوراندن ایمان عوام و تشکیک در مبادی دینی آنها منجر شده و حتیالامکان باید از این کار پرهیز نمود.
noir
نکتۀ جالب توجهی که در مقایسه تشیع ایرانی با دیگر انواع تشیع دیده میشود این است که ایرانیان با استفاده از پیش زمینۀ هنر تئاتر که در بین آنان رواج داشت دربارۀ شهادت امام حسین و اصحابش درامهای مذهبی متنوعی خلق کردند. درحالی که (بهعنوان نمونه) اعراب هیچگاه در این اندیشه نبودند که از این وقایع بهره بگیرند، تنها به این دلیل که در میان آنان هنر نمایش، سنتی جاافتاده و سابقه دار به شمار نمیآمد..
noir
در بحبوحه جنگ جهانی اول، باوری شایع شد که سه سیگار را نباید با یک کبریت آتش زد، چون نفر سوم خواهد مرد. منشا این حکایت کشته شدن سربازی در جبهه بود که شب سیگار خود را بهعنوان سومین نفر با یک کبریت روشن میکند. البته در ادامه نویسندۀ کتاب یادآوری میکند که: «بعد معلوم شد این داستان را یک تاجر کبریت فروش میان مردم شهرت داده تا جنس خود را بیشتر بفروشد!» .
Ahmad
درنگرش شریعتی، فلسفه شهادت آن هم از نوع شهادتی که شهید فقط به خاطر کشته شدن میرود، جهاد و مخاصمه نیست، این است: شهید به خاطر آشکار شدن آنچه انکار و کتمان شده است، کشته میشود. از دیدگاه وی آنچه انکار شده است و در واقع اولین انحراف به حساب میآید، جدا کردن اسلام به عنوان یک دین از پایگاه اجتماعی آن است. اسلام علاوه بر رستگاری فردی، دارای رسالت دیگری است و آن ایجاد یک امت است؛ جامعهای با زیربنای قسط و نفی اشرافیت، تضاد طبقاتی، استثمار نیروی کار به وسیله پول، و با یک روبنای امامت، نفی استبداد و حاکمیت فردی است. از نظر شریعتی، این انحراف نخست با طرح کردن اصل اجماع آرای مردم و پیش آوردن جریان سقیفه آغاز شد و بهتدریج خلافت به جای امامت قرار گرفت و بعد از مرگ معاویه تبدیل به وراثت گردید. در این پنجاه سال، اسلام پله پله به صورت مجموعهای از شعائر عبادی، احساسات فردی، عقاید ذهنی و ظواهر و قوالب درآمده است. دین برای مردم یک عامل تخدیر، برای طبقه برخوردار یک عامل توجیه و برای حکومت یک پایگاه قدرت و غارت شده بود.
Ahmad
براساس نظر متخصصان ارتباطات، فیلم، تلویزیون و کامپوتر با دستکاری و تنظیم مجدد محتوا و فرایندهای تجربه ارتباطی، بر درک و فهم مخاطب از واقعیت اثرمیگذارند. از جمله اثرهای این تجربههای مصنوعی؛ گرایش زیاد به کمال و عملکرد بالا و بویژه انتظار حل مشکلات به طور سریع و موثرمیباشد. با پخش قالبهای کلیشهای از عاشورا و تقدسات آن، مخاطب برنامهها به خصوص برنامههای تصویری ذهنیتهایی میسازند مثل اینکه همیشه چون در فیلم شفا و معجزه را شاهد بوده اند، این چنین انتظاری را در عالم واقع دارند و حتی اگرحاجتشان برآورده نشود عاشورا و حسین (ع) و قدرت خدا را زیر سوال برده و میزان اعتقاد آنان کاهش مییابد.
Ahmad
نوعی وحدت رویه و وحدت نقل در مورد حادثه کربلا وجود داردکه تقریبا تا سدههای پنجم و ششم تداوم داشته و پس از آن دچار تحول میشود. کتابهایی از قبیل تجارب الامم، تاریخ طبری، انساب الاشراف، اخبار الطوال و... (چه تفصیلی و چه مختصر) در نقل، اتفاق نظر دارند، اما از قرن ششم و هفتم به بعد، دفعتا وضع دگرگون شده و مقاتل متأخر (به عنوان نمونه الفتوح ابن اعثم کوفی) ، حادثه عاشورا را با تفاوتهای زیادی نسبت به واقعۀ مندرج در مقاتل پیشین مطرح کرده است. الحاقات و اضافات بیشتری نسبت به اصل واقعه انجامشده که یا باید این اضافات را نتیجه دستیابی مقتلنگاران به منابعی دیگر - که امروزه دردسترس ما نیست - بدانیم یا دستبردها و تحریفات آنان در اصل واقعه.
ناگفته نماند که چندین مقتل کهن وجود داشته که در طول زمان، از بین رفتهاند از جملهمقتل الحسین ابوعبیده معمر ابن مثنی، مقتل الحسین نصربن مزاحم منقری و مقتل الحسینمحمد ابن عمر واقدی و نیز مقتل الحسین ابوعبید قاسم ابن سلام هروی و.... در کتاب مشهور طبقات الکبری اثر محمد ابن سعد نیز بخش عظیمی از واقعه عاشورا نقلشده است که خوشبختانه امروزه به دست ما رسیده است.
Ahmad
از جمله مورخان سنی مذهبی که صراحتا اقدام به تحریف بخشی از تاریخ اسلام کرده است میتوان به قاضی ابوبکر ابن عربی، محدث سلفی و فقیه مالکی اشاره کرد، که معالاسف پارهای از محققان، وی را با بنیانگذار عرفان نظری، ابن عربی، اشتباه گرفتهاند.
کتاب مشهور قاضی ابن عربی، "العواصم من القواصم" نام دارد. وی در این کتاب کوشیدهاست تا با توسل و تمسک به اخبار مجهول و تأویلهای غرضآلود، تحلیلی خلاف واقع از حادثه عاشورا انجام دهد.
Ahmad
معالاسف، عوامزدگی برخی از روضهخوانان و مداحان باعث تحریف در مفهوم گریه شده و هرنوع گریستنی را - ولو توأم با ریا - تجویز نموده و صواب و مستلزم ثواب میشمارند. در کتاب دعات الحسینیه، مؤلف، ترتب ثواب اخروی را موقوف بر گریه حقیقی ندانسته، بلکه همین که فرد قصد گریه داشته یا خود را به صورت گریهکنندگان درآورد، همان ثواب گریه را دارد. آیامفهوم تباکی، آن هم بدون اخلاص و آگاهی، به سرانجامی جز ریا و تزویر منجر خواهد شد؟ تباکی بدون موضعگیری خاص فردی و اجتماعی یا اعلام وابستگی به حقیقت، جز هتکحیثیت سیدالشهداء و ارتکاب فعل قبیح تظاهر دروغین و سالوس مابانه نخواهد بود. روزگاریپیش از این، که بنیامیه در روز عاشورا جشن گرفته و اظهار سرور و شادمانی میکردند، تظاهر بهاندوه و سوکواری نیز نوعی ابراز همدلی با اهل بیت به شمار میرفت اما متأسفانه امروزه، دربرخی از مجالس به شکل یک عادت اجتماعی و فاقد مفهوم و معنای محصل، انجام و تبلیغمیشود.
Ahmad
بسیاری از روضهخوانان با این توجیه که روضههایشان زبان حال امام (ع) است نه زبان قال و به تعبیر دقیقتر، زبان ناظر به واقع نیست بلکه بر اساس اقتضائات احوال حدسیه شهدای کربلا، بافته شده است! خود را تبرئهمیکنند در حالی که از این امر غافلند که باید نسبتی بین زبان حال با زبان قال موجود باشد. نمیگوییم این نسبت از حیث منطقی تساوی باشد، اما حداقل، تباین نباشد و منجر به زوال و انهدام عزت و غیرت حسینی نشود. عزتی که با حروفی خونبار در کالبد کلمات، متجسد شده است:
این فرومایه فرزند فرومایه (عبیدالله بن زیاد) ، مرا در میانۀ دوراهی شمشیر و خواری، قرار دادهاست. هیهات که ما خواری و ذلت را پذیره شویم، چرا که خدا، پیغامبرش و باورمندان به خداوند وفرستادهاش و جانهای غیور و شریف و روحهای عزتمند، همگان از این کار، تن زده و خودداری میکنند و قتلگاه کریمان و جوانمردان را بر خواری و تسلیم شدن در برابر سفلگان و فرومایگان، ترجیح میدهند.
جای دریغ است که چنین مرام و مذهبی که بهشت را در سایه شمشیرها، شیرینتر از عسل وگردنبندی زیبا بر گردن دختری جوان میداند، اسیر و گرفتار سوءاستفاده نااهلان و ناآگاهانگردد
Ahmad
سینهزنی در مناطق مختلف ایران و در بین شیعیان، امری رایج بوده و به جرأت میتوان گفت که ترکیب مراسم سوگواری عاشورا با سنتهای کهن نخستین بار توسط ایرانیان صورت گرفت و همین تلفیق باعث نای موسیقیایی عزاداری عاشورا گردید تأثیر ملودیهای محلی و گنجاندن بسیاری از مراسم وآیینهای محلی در عزاداری عاشورا بر مراثی و سوگواریها مثالی از همین ادغام است.
موسیقی علاوه بر این، جزئی لاینفک از هنر دراماتیک تعزیه است و در روزگار ما موسیقی، متن و نمایش تعزیه چندان درهم تنیده و عجین شدهاند که قابل تفکیک نیستند.
Ahmad
خرافات (جمع خرافه) به سخنان پریشان و نامربوط، سخنان بیهوده و پریشان که خوشایند باشند وسخنان خوش پریشان، حدیث باطل، سخن بیهوده و یاوه اطلاق میشود. در باب معنیشناسی کلمه خرافات نیز در لغتنامه دهخدا آمده است که این کلمه جمع خرافه به معنی چیده شدن میوه و نام مردی پریزاد از قبیله عذره بود که مردم سخنان او را باور نداشتند و معتقد بودند که دائماً هذیان میگوید. چنانکه گفته شد، خرافه از ریشه خرف به معنای چیدن میوه و یا پاییز فرتوت است. شاید از این رو پاییز در عربی، خریف نامگذاری شده است.
Ahmad
سنتها از بین نمیروند بلکه مانند مار پوست میاندازند و این بت عیار هرلحظه به شکلی دگر خودنمایی میکند. سخن هدایت به عنوان جستجوگر نازکاندیش و باریکبین این عرصه، ناظر به همین مدعاست وی از تأثیر و کارکرد خرافات در روان فرد و جامعه غافل نیست؛ " خرافات هم مانند همه گونه عقاید و افکار در زندگی جایگاه بخصوص دارد، گاهی بوجود میآید و جانشین خرافات دیگر میشود و زمانی هم از بین میرود. ترقی علوم، افکار و زمان به این کار خیلی کمک مینماید. بسا اتفاق میافتد که یک دسته ازآنها را از بین میبرد در صورتیکه یک دسته دیگر خیلی سختتر جای آنها میآورد"
Ahmad
بر بنیاد نظریه اسطورهگرایان، در بینالنهرین نیز مردم، حدود ده روز به عزاداری و سوگواری برای خدای شهیدشونده میپرداختند و عزاداریهای پس از اسلام، تداوم تاریخی و احیا شده همان سوگواریهاست. این نگرش با ایدئولوژیک کردن مذهب به شدت مخالف بوده و بر این باور است که این کار، به سودا نهادن سرمایه اساطیر بر سر زمان بوده و به عبارت دقیقتر "جای زمان حلقوی شهید را زمان خطّی مبارزات سیاسی میگیرد".
در عرصۀ ادبیات نیز نگاه اسطورهای به عاشورا، باعث خلق آثار متنوعی شده است. غزل مشهور حسین منزوی دربارۀ عاشورا نمونهای از این نگرش است:
ای خون اصیلت به شَتکها ز غدیران
افشانده شرفها به بلندای دلیران
جاری شده از کرب وبلا آمده، نگاه
آمیخته با خون سیاووش در ایران...
Ahmad
در رویکرد اسطورهای، به بازنمود ارتباط اساطیر کهن ایرانی و امتزاج آن با تفکرات دینی پس از اسلام اشاره میشود نمونه روشن مورد ارجاع در این رویکرد، مرگ ایرج در داستان پسران فریدون و نیز مرگ سیاوش میباشد که در ناخودآگاه قومی ایرانی استقرار یافته است. بر اساس این نگاه عاشورا عرصۀ جدال خیر و شر نیز بوده و یادآور آرمانیترین صحنه جدال دوگانه باستانی ایران در آیینهای پیش از اسلام شمرده شده و ماندگاری و حفظ فرهنگ عاشورا، به نوعی بزرگداشت خیر مطلق است. نمایش جوانمردی و دلاوری، صحنۀ انتخاب مرگ و روی آوردن به مرگی آگاهانه، مفهوم آرمانی انسان کامل و نیز تبلور خانواده آرمانی و به هم بسته از دیگر مستندات تاریخی و فراتاریخی این تلقی از عاشوراست.
Ahmad
نگرش عرفانی، شهادت امام را محصول و میوۀ فربهی و سرشارشدگی روحانی امام از معشوق (خداوند) دانسته و این مسأله را امری تدریجی و برگ و بار عمر پنجاه و چند ساله امام میداند نه ده روزۀ عاشورا. از همین رهگذر، مخاطب واقعۀ عاشورا، ناگزیر از شناخت حیات، افکار و اندیشههای امام است و این مسأله، فی نفسه ارزشمند و حایز اهمیت فراوان است. اگرچه نوع نگاه عرفانی باعث غفلت از وجوه عینی و بشری شخصیت امام و واقعه و فرهنگ عاشورا شده و صرفا نوعی نگاه از دریچۀ چشم ملکوت و نگرش قدسی را در کانون توجه قرار میدهد.
Ahmad
عارفان همواره در فراسوی نامها و ظواهر به جستجوی معانی نهفته هستند و میکوشند هر چیز را به اصل معنوی آن ارجاع بدهند. بر این اساس کربلا سرزمینی محدود در جغرافیایی مشخص نیست. شخصیتهای ماجرا – اعم از اولیا و اشقیا - هر یک نماد حقیقتی هستند. مثلا "حر" مظهر "نفس کافر" است که در دامان حسین که نماد برتر "نفس مطمئنه" است در میآویزد و به ایمان و آرامش میرسد. "شط فرات" از این منظر "شط توحید" و "آب" نماد "حقیقت" و آن گاه که از دستان عباس بن علی بر زمین ریخته میشود " آب تعلق " و وابستگی است.
بهترین و زیباترین گزارش عرفانی از واقعه کربلا را بیتردید باید در گنجینه اسرار عمان سامانی (شاعر قرن سیزدهم هجری) دید.
Ahmad
آنچه که در عاشورای صفوی و قاجاری جریان داشت، نه توجه به فلسفه شهادت و عاشورا، بلکه برگزاری مراسم عزاداری و گریستن بر آن بزرگواران بود. و عاشورا و ذکر مصیبتها هم در برخی موارد، نقابمطمئنی برای پوشاندن چهره کریه دینپیشگان بود و هم عرصهای برای تخلیه عقدههایاجتماعی تودهها و جلوگیری از هرگونه نهضت یا شورش یا جنبش علیه حکام وقت.
Ahmad
آیا زندگیبخشتر از قرآن، پدیدهای در عالمهست؟ بلایی که امروزه بر سر قرآن آوردهایم و از آن برای تحصیل ثواب برای مردگان و زندگان یا تشریفات صوری و خواندن بسیار و دلنشین آن بدون ادراک مفاهیم و معانی و... سود میجوییم، قرآن امروزه بهترین چاپ و کاغذ، بیشترین تیراژ و کمترین حضور عملی را دارد.
Ahmad
نگاه ویژه شریعتی به واقعه مبتنی بر این اصل است که وی نمیپذیرد که امام حسینعلیه السلام برای یک حرکت نظامی و سیاسی، همانند حرکت پیامبر (ص) و علی (ع) در احد و صفین به پا خاسته باشد. امام در شرایطی قرار دارد که نه میتواند بجنگد و نه ساکت بنشیند؛ نه سلاحی دارد و نه سربازی. حتی کسی از بنیهاشم هم نیست که با او همصدا شود. بنابراین تنها وسیلهای که میتواند اسلام را نجات دهد و در جامعه تحرکی ایجاد کند، کشته شدن است. مبنای استدلال شریعتی در این باره، عبارتی از نهجالبلاغه است: «والشهادة استظهاراً علی المجاهدات".
Ahmad
در نقد نگاه شریعتی لازم است به این نکته اشاره کرد که در رویکرد شریعتی به واقعه عاشورا، جنبه اسطورهپردازی غلبه دارد و کمتر به وقایعنگاری پرداخته شده است. همذات پنداری با شخصیت اسطورهای و مشت نمونه خروار ملت دانستن آن از ویژگیهای برخی از جوامع است. میتوان با تسامح شریعتی را کسی دانست که موثرترین صورتبندی از فرمول امتداد تاریخی رویدادکربلا تا اکنون و استعاره گرفتن آن برای توصیف وضعیت کنونی را ارایه نموده است.
نکتۀ قابل تأمل دیگر این است که شریعتی در مقابل انتقاداتی که نویسنده شهید جاوید به او وارد میکرد، هیچ پاسخی ارائه نکرد و در واقع با سکوت خود آن انتقادات را پذیرفت. صالحی حتی یادآور شد که در این عبارت نهجالبلاغه (والشهادة استظهاراً علی المجاهدات) ، منظور از شهادت، گواهی دادن شهود در نزد قاضی است و ربطی به شهید شدن ندارد. طرح سمبولیک و نمادین برداشت حماسی از قیام عاشورا در راستای حرکت اصلاحی خود مهم ترین ویژگی رویکرد شریعتی به شمار میرود.
Ahmad
ابن خلدون، بنیانگذار دانش جامعهشناسی در شرق و نیز اندیشمندی مطرح در عرصهی تبیین و تحلیل تاریخی وقایع به شمار میرود. اما مع الاسف درحوزۀ توصیف و تحلیل تاریخ عاشورا به ورطۀ بیانصافی و تعصب افتاده و با دیدگاهی که شباهت شگفتی به شیوۀ تاریخنگاری اموی - شامی دارد. در باب حادثۀ عاشورا به داوری نشسته است. در مقدمه تاریخ ابن خلدون، وی تمام تلاش خود را برای تطهیر خلفای بنیامیه به کار میبندد. تا به حدی که معاویه را در زمره خلفای راشدین آورده و در ذیل ستایش از بنیامیه حتی به دفاعاز یزید نیز پرداخته است و هر جا به نام معاویه یا یزید میرسد از ذکر این عبارت که والله یحشرنا فی زمرتهم و یرحمنا بالاقتداء بهم ابایی ندارد و نیز اقدام معاویه در اخذ بیعت برای یزید را مراعات مصلحت و مقتضای اجتماع مردم و اتفاق آراء میداند!
ابن خلدون، معاویه را نسبت به فسق و فجور یزید بیخبر و ناآگاه میداند و معتقد است کهاین امر با عدالت معاویه سازگار نبوده و این همه بعد از رحلت معاویه حادث شده و ربطی به معاویه ندارد!
Ahmad
آیا ممکن و منطقی است که ابن خلدون، ابتدا حکم به عدم جواز جنگ و قتال طرفین میدهد و در ادامه مطلب هر دو طرف را واجد اجتهاد حقیقی و بر حق میشمارد؟ و این چهجرمشناسی و کارشناسی دقیقی است که قاتل و مقتول هر دو بر حق و درستکار میباشند؟
ابن خلدون معتقد است که امام حسین مرتکب اشتباه شد اما برای سرپوش نهادن بر اینسخن و نیز تناقض آن با حرفهای پیشین، اشتباه امام را اشتباهی دنیوی میشمارد که ضرری را هم متوجه وی نمیکند! و غیرمنصفانه و با تعصبی که از یک جامعهشناس بسیار بعید است نزدیک به ده بار اصطلاح غلط الحسین را به کار برده و قیام وی را معادل با خروج و خود آنحضرت را خارجی خوانده است. نکته دیگری که بیدقتی و عدم انصاف ابن خلدون در تحلیل واقعه عاشورا را نمایان میسازد، عمد وی در عدم گزارش دقیق و کامل فاجعه عاشوراست.
Ahmad
شکافتن و جراحی سینه پیامبر توسط فرشتگان!
این داستان عجیب و بیپایه که به داستان "شق صدر پیامبر" شهرت دارد، در روایات و کتب اهل سنت، به طور مستفیض و فراوان آمده است.
در تفسیر "الخازن" از قول مالک ابن انس چنین میخوانیم که در دوران طفولیت، رسولخدا، هنگامی که با اطفال سرگرم بازی بود، جبرئیل آمد و او را گرفت و بر روی زمین خواباند. سپس پهلویش را شکافت و قلبش را درآورد و از میان آن لخته خونی بیرون کشیده، گفت: ایناثر تسلط شیطان بر وجود تو بود. سپس قلب پیامبر را در میان یک تشت طلا با آب زمزم شست و جراحتش را التیام داد. آنگاه قلب پیامبر را به جای خودش برگرداند. همبازیهای پیامبر نزد دایهاش، حلیمه سعدیه، دویده، خبر کشته شدن محمد را به وی دادند، آنگاه به سوی پیامبربرگشتند و او را در حالی دیدند که رنگش پریده بود...
Ahmad
علاوه بر مقوله عصمت انبیاء، مهمترین نقدی که بر این افسانه وارد است این که آیا منبع بدی و شرارت در وجود انسان، غدهای جسمانی یا لخته خونی است که با بیرون کشیدن آنمشکل حل میشود؟ حتی علامه مجلسی نیز از پذیرش چنین روایتی ابا دارد و معتقد است که در روایات شیعه، گرچه این مطلب با سند مورد اعتماد نقل نشده، ولی نفی آن هم نقل نشدهاست و عقل نیز از وقوع آن ابا و امتناع ندارد. بنابراین وی نیز خود را در اثبات و نفی آن از زمرهمتوقفین میداند. هر چند که به قول خود وی "بیشتر علمای روزگار، از این جریان اعراض کردهاند"
Ahmad
نخستین مورخی که به جعل افسانۀ عروسی قاسم دست یازیده، ملاحسین واعظ کاشفیاست پس از وی نیز فخرالدین طریحی این قصه را از فارسی به عربی برگرداند. ترجمه طریحیباعث اشتهار و رواج این افسانه بین شیعیان سرزمینهای عربی گردید.
حاج میرزاحسین نوری طبرسی، از محدثان بزرگ شیعی نیز عروسی قاسم را در زمره اخبار موهونه و غیرمعتمده میداند که علما از آن اعراض کرده و ابدا اسمی از این قصه در هیچ یک ازکتابهای تاریخ نیامده است. طبرسی، دلیلی محکم برای بطلان این افسانه دارد به این شرح که"به مقتضای تمام کتابهای قابل اعتمادی که در گذشته، علمای بزرگ در فن حدیث و انساب وسیرهنویسی نوشتهاند، نمیتوان برای حضرت سیدالشهداء دختر قابل تزویج و بیشوهری پیداکرد تا این قصه، قطع نظر از صحت و سقم آن، لااقل به حسب نقل، وقوعش ممکن باشد
Ahmad
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
قیمت:
۳۸,۰۰۰
تومان