دیلمان و گیلان از نخست که بودند دینی نپذیرفته آیینی را دوست نداشتند
ترمه
از اینرو میتوان گفت که یکی از علتهای ویرانی ایران این ترتیب ملوکالطوایفی بوده است.
ترمه
دیسم نیز در آذربایگان بیرق استقلال و خودسری برافراشته است. به ویژه که او مانند پدر خود کیش خارجیان داشت و عقیده به خلافت و خلیفه نداشت. وانگهی کردان که خویشان مادری او بودند در آن زمانها در آذربایگان انبوه و فراوان بودند و به پشتیبانی آنان میتوانست فیروزانه به حکمرانی و فرمانروایی پردازد.
ترمه
خدریق از کینهورزی فرمان داد گودالی به قدر یک مرد کنده از اسیران ارمنی آنقدر سر بریدند که گودال از خون مالامال گردید و وی برهنه بدانجا فرود آمده با آن خون سر و تن بشست. ولی سال آینده قیصر روم که این داستانها شنیده بود سپاه انبوهی بفرستاد برگری را از دست مسلمانان بازگرفتند
ترمه
فضلون به دفع او شتافته در جنگ زخمی شد و پس از چندروزی درگذشت . وارتان میگوید او با زخم نمیمرد برخی کسانش به دستاویز آنکه آن زخم کاری و کشنده است او را با دست خفه نمودند.
ترمه