بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب با بهار | طاقچه
تصویر جلد کتاب با بهار

بریده‌هایی از کتاب با بهار

امتیاز:
۳.۸از ۱۳ رأی
۳٫۸
(۱۳)
یه آدم بزرگ، یا شاید یه مرد بزرگ توی زندگیت نقش بازی می‌کنه. اون مرد می‌تونه پدر، دایی، عمو، برادر یا شاید هم شوهرت باشه. زندگیت روی یه خط صاف و مستقیم نیست. نمی‌تونم بگم سختی می‌کشی، اما می‌تونم بگم فراز و نشیب زیادی تو زندگیت هست. راستش نتونستم بیشتر از این چیزی بفهمم. شاید یه وقت دیگه یه جای خلوت‌تر برای این‌کار بهتر باشه.»
زینب دهقانی
همیشه می‌گفت: «این خونه رو با دنیا عوض نمی‌کنم.» و همیشه احمد با شنیدن این حرف به پدرش می‌گفت: «مگه کسی چنین پیشنهادی بهتون داده که قبول نمی‌کنین، آقاجون؟»
زینب دهقانی
سری تکان داد و گفت: «یه زن جوون و بیوه، توی یه خونهٔ تنها، بخواد درس هم بخونه و بره دانشگاه، مردم چی میگن؟» دوباره فشار خونم بالا رفت و گفتم: «اگه بخوام به دل مردم راه برم و به حرفاشون گوش بدم، باید دراز به دراز بخوابم و منتظر مردن باشم. در اون صورته که هیچ حرفی پشتم زده نمی‌شه.»
زینب دهقانی

حجم

۶۰۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۷

تعداد صفحه‌ها

۳۹۹ صفحه

حجم

۶۰۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۷

تعداد صفحه‌ها

۳۹۹ صفحه

قیمت:
۹۹,۹۰۰
تومان