
بریدههایی از کتاب هنر خوشبختی
۳٫۴
(۱۳)
به مجرد اینکه انسان در تخیلات و اوهام خود تمام موارد خوشبختی ممکن و پیامدهای آن را به تصویر میکشد و به آن رنگ و جلا میبخشد، به همان میزان، واقعیت برایش فاقد لذت میشود.
ویماند
دستکم نه دهم سعادت و خوشبختی ما به تنهایی بر تندرستی استوار است.
ویماند
اگر برای آرزوها و خوستههامان هدفی تعیین کنیم، اگر آزمندیمان را مهار کنیم، اگر عصبانیتمان را به بند بکشیم، و پیوسته یادمان باشد که انسان فقط میتواند به بخش محدود و کوچکی از تمام آنچه در آرزویش است، دست یابد؛ و خاطرمان باشد که بسیاری از ناگواریها و ناملایمات اجتنابناپذیر هستند، آنگاه خواهیم توانست همهچیز را تحمل کنیم و (از خیلی چیزها) چشم بپوشیم.
ویماند
در مورد هیچ رویداد و پیشامدی، نه هلهلهٔ بیاندازه و نه نک و ناله و زاری بیاندازه سرکنید: زیرا اصل دگرگونپذیری تمام امور، هر آن ممکن است آن رویداد را از بیخ و بن دگرگون کند و از ریخت بیندازد،
ویماند
«زیرا تا وقتی آنچه را در آرزویش هستیم، نداریم، آن چیزها در نظرمان از تمام چیزهای دیگر، ارزندهتر جلوه میکند؛ ولی به محض آنکه مقصود حاصل شد، باز به چیز دیگری چنگ میزنیم، و بدینسان پیوسته عطشی یکسان گریبانمان را میگیرد، که مدام لهلهزنان و عطشان به دنبال زندگی بدویم.» (لوکرتس، در باب طبیعت اشیا، دفتر سوم.)
ویماند
در زندگی هم درست همینطور است، تنها در صورت پشتپازدن و طرد تمام توقعات بیگانه با سرشتمان و نیز چشمپوشی از سایر چیزهای دیگر است که میتوانیم به تلاش و جد و جهدی خاص برای رسیدن به چیزی و دنبال کردن آن با جدیت تام و بختیاری موفق شویم، فرقی نمیکند این تلاش در پی لذت و افتخار و ثروت و دانش باشد، یا در پی هنر یا کسب فضیلت.
ویماند
انسان با کم بها دادن به شوربختی، و به پشیزی نینگاشتن آن، دایرهاش را محدود میسازد و این محدودیت، خوشبختی میآورد و...
ویماند
هیچچیز در حصول به پاداش خود مطمئنتر از سرخوشی نیست: زیرا در سرخوشی، پاداش و عمل یکی میشود.
ویماند
راه حکمت زندگی در گرو رسیدن به این یقین است که تمام بختیاریها و لذتها از دم، صرفاً طبعی سلبی دارند، و برعکس، درد و کاستی و کمبود، شیوهای واقعی و ایجابی. از اینجا به بعد دیگر تمام برنامههای زندگی معطوف به چشمپوشی و پرهیز از درد و دوری جستن از نیازمندی معطوف میشود، ولی زمانی با اطمینان درونی میتوانیم چیزی را پیریزی کنیم که جد و جهدمان در پی اوهام و غول سعادت ایجابی، مزاحم برنامهٔ زندگیمان نشود.
ویماند
آنچه هر کسی برای خودش دارد، آنچه در تنهایی، مشایع و همراه وی است، و احدی نمیتواند به وی ببخشد یا از وی بگیردش: اینها به مراتب ذاتیتر و اساسیتر از تمام چیزهاییست که مالک آن است، یا تمام آنچه فرد در چشم دیگران واجد آن است.
behnam
(«هرجا که تاج افتخار، بر تو گشت پدیدار،
بیشتر نشانهٔ درد است تا نشان خوشبختی!»
ویماند
آدم دیوانه مدام در پی لذتهای زندگی سگدو میزند و خود را فریب خورده میبیند: زیرا تمام ناگواریها و بدیهایی که از پیش رویش برداشته، بیاندازه واقعی هستند: و بعد بگویی نگویی کمی از سر راهشان کنار میرود و از برخی از لذتها به شیوهای غیرضروری دست میشوید، بعد درمییابد که هیچکدامشان از میان نرفتهاند، زیرا تمام لذتها موهوم و خیالیاند: پس چه مضحک و خُردمایه است سوگوار لذتهایی شویم که از آن غفلت کردهایم.
ویماند
آنچه نیمهٔ اول زندگیمان را که مزیتهای زیادی نسبت به نیمهٔ دوم دارد، قرین شوربختی میسازد، همانا شکار خوشبختی و دویدن در پی سعادت است، با این پیششرطِ مطمئن و با این خیالِ تخت، که چنین سعادتی لاجرم باید در زندگی قابل دستیابی باشد. حاصل این سگدو زدنها چیزی نیست جز سلسلهای پیوسته از امیدهای واهی و ناخرسندی. هزاران تصویر فریبنده از سعادتی نامشخص و رؤیایی، در میان هیاکل برگزیده به دمدمیمزاجی و خوشخیالی، پیشرویمان در نوساناند، و ما به عبث در جستوجوی تصویر اصیل آن هستیم.
behnam
حجم
۹۹٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۹۹٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
قیمت:
۲۰,۰۰۰
تومان