
بریدههایی از کتاب الفبای یاسمن
۳٫۰
(۴)
از گل هامان عطر و بویی نمیرسد
اشکی در چشمانمان حلقه نمیزند
ریشه هامان از دست رفته اند
چقدر در احساساتمان سقوط کرده ایم
فاطمه
حرف دروغی از من نخواهی شنید
برایم سخت است بخواهم به وجدانم خیانت کنم
فاطمه
من اشک هایی هستم
شبحی از سرزمین شعر
که هیچ کس نمی داند
در کجای سواحل چشمانم
می ریزند
فاطمه
بر خوشه های گندم می نویسمت
تا گنجشک ها
صبح از راه برسند
و تورا برای جوجه هاشان ببرند
Nargess Ansarivand
من در برابر هیچ حکومتی جز حکومت خداوند سر خم نکردم.
فاطمه
از من نپرس که کیستم؟
من همان سرخپوستی هستم
که مزارعش را غارت کردند
فرهنگش را به تاراج بردند
تمدنش را به یغما بردند
لذا نه استخوان هایی از او بجا ماند
و نه گوشت و پوستی
یاسمن مرادی
من از سرزمینی هستم که تکه تکه شد
و مانند پودر پخش شد
نه به پروردگاری معتقدیم و نه به توحیدی
قبایل با کمال میل به یکدیگر
یورش میبرند
و مرزها، مرزها را می درند
یاسمن مرادی
من از ملتی هستم که مانند یک نی
همیشه آبستن یک ملیون شاعر است
تمام کودکانمان شعر می گویند
گنجشکان و تپه ها و خرمن ها نیز
ما به یک ملیون خروس نیاز نداریم
ما نیازمند یک ملیون انقلابی هستیم
زمین در هر قرن تنها یک شاعر بیرون می دهد
شعر ها مثل سیگار داد و ستد نمی شوند
آیا با شعرهایمان خوشبخت شدیم یا که بدبخت گشتیم
یا اینکه با آهنگ گیتارها به خواب رفتیم؟
روزی با بحر طویل پیروز شدیم
و روزی هم با بحر وافر شکست خوردیم
یاسمن مرادی
هنوز هم به دنبال سخن دیگری هستم
که آن را نشنیده باشی
و گل سرخی که
تاریخ تمام عطرها را در خود خلاصه کرده باشد
*****
هنوز هم در میان زبان های جهان
به دنبال زبانی میگردم
که در حد و اندازه عشق بزرگم باشد
Nargess Ansarivand
تمام تمدن ها حاصل ابتکار زنان هستند
فرهنگ ها زاییده صدای جیرینگ النگوها هستند
زن گل و سنبل را می کارد و مردان
همگی فقط همسر و خویشاوند باقی می مانند
Nargess Ansarivand
میان گیس های تو
وقتی که شیهه بکشند اسب ها
آنگاه که زین هایشان را بیافکنند
شباهتی شگفت آور است
*****
میان صدای تو و بلبلان
عشرتی ازلی است
که به سوی آسمان
با پرندگان به پرواز در می آید
Nargess Ansarivand
برای دوست داشتنت
لحظه هارا سپری میکنم
همانطور
که کودک برای آبنباتی
زنبور برای تولید عسل
کبوتری در به آغوش کشیدن جوجه هایش
و سینه در دفاع از کبریا و غرورش
Nargess Ansarivand
لحظه ها را
برای نوشتن از تو سپری می کنم
همانطور
که پیامبری
برای نگاشتن وحی
و خانه های دمشقی
برای پرورش یاسمن ها
و زنان دمشقی
برای خلق زنانگی شان
Nargess Ansarivand
بی هیچ رخصتی
یا شور و مشورتی
تنها به عشق تو
لحظه ها سپری می کنم
زیرا
عشق ذات من است
جزیی از سرشت من است
Nargess Ansarivand
از شعری که مرا کشت، گله ای ندارم
بر من مقدر شده که روی دفترها بمیرم
چیزی از عزت و بزرگی متنبی درون من است
و بقایایی از آتش عشق مجنون بنی عامر
بالینم همیشه از جنس ابریشم نبوده
بارها بر تیغ خنجر ها به خواب رفته ام
Nargess Ansarivand
حجم
۳۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۸۷ صفحه
حجم
۳۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۸۷ صفحه
قیمت:
۱۰,۵۰۰
تومان
