به این دختران گفتم که قدرت تغییر زندگی، نه در اطرافشان، بلکه در درونشان نهفته است و میتوانند بهواسطهٔ انتخابهایشان رؤیاهایشان را دنبال کنند. گفتم که کلید موفقیت در تسلیم نشدن است. ولی موفقیت، مسئولیت را به دنبال دارد. آنها باید معبری را بگشایند که هم راهی برای خودشان باشد و هم دنبالکنندگانشان در آینده به سهولت از آن بگذرند.
groad
هر جامعهای که زنان را تشویق به ازدواج در سنین پایین میکند، ازدواجهای سنتی را بر زوجین تحمیل میکند و از طلاق یک خط قرمز و موضوع ممنوعه میسازد، احتمالاً جوی را ایجاد میکند که پرداختن به خشونتهای خانگی در آن کار دشواری است.
groad
قربانیان و متجاوزان از هر فرهنگی، نژادی، مذهبی و قشری و با هر پیشزمینهٔ اقتصادِ اجتماعی سر برمیآوردند. بارها مردان و زنان قدرتمند و موفق بهنحوی خود را درگیر خشونت و روابط ناکارآمد یافتهاند، درحالیکه هیچ فکری برای خلاصی از آن متصور نبودهاند.
groad
برخلاف تجربهٔ من و بسیاری از زنانی که تجربیاتشان را برایم نوشتهاند، حجم گستردهای از خشونت خانگی بین زنان و مردانی رخ میدهد که روابطشان را بهعنوان یک زوج عاشق آغاز نمودهاند. و بالعکس، من زوجهایی را میشناسم که زندگی مشترک محترمانه و عاشقانه را در بطن یک ازدواج سنتی یافتهاند.
groad
زبان اُردو گفت: «چطور تا حالا شوهرت رو این اطراف ندیدم؟»
در جوابش گفتم: «آه خاله، من طلاق گرفتم.»
پوزخندی زد و با صدایی آمیخته با تقبیح و ناخشنودی گفت: «آه، تعجبی نداره. خب، هیچوقت نمیفهمی که مردها کِی از زنهاشون سیر میشن و ولشون میکنن. به نظرم فقط از بدشانسیت بوده.»
برخلاف سالهای قبل که به این قبیل از اظهارنظرها اهمیت نمیدادم و بیخیالشان میشدم، لبخندی زدم و گفتم: «آه خاله، راستش رو بخوای من ازش سیر شدم و ولش کردم. اون دیگه نمیتونست راضیم کنه.»
groad