
بریدههایی از کتاب در خان الخلیلی اتفاق افتاد
۴٫۳
(۴)
حالا با او تنها به اندازهٔ یک گام فاصله داشت و احساس میکرد نفسش به گیس دخترک میخورد. نزدیکیاش به او در سینهاش احساسی شبیه بوییدن عطری دلانگیز و قوی بهوجود آورد.
سروش
زندگی یه مصیبته و دنیا مثل یه تئاتر خستهکنندهست! عجیبه که داستانش دلخراشه؛ اما بازیگرهاش دلقکن! عجیبه که هدف غمانگیزه، نه اینکه خودش غمانگیز باشه، بلکه ازش خواسته شده که غمانگیز باشه. واسه همین مضحک شده و وقتی بهخاطر نرسیدن به آرزوهامون نمیتونیم بخندیم، اشک میریزیم و این اشکها فریبمون میدن و ما رو از حقیقت دور میکنن و توهم میزنیم که داستان زندگی یه تراژدیه، درحالیکه یه کمدی مضحک بینهایته!»
سروش
وکیل با تندی گفت: «کشاور در پایینترین حد انسانی تحت فشاره. پس توانش رو نداره چیزی رو مطالبه کنه؛ اما قشنگتر این بود که هر انسان شریفی کمکش کنه و این فشار رو از دوش خسته و فرسودهش برداره. از قدیم هم رایج بوده که آزادگان با بردهداری مبارزه میکردن، نه بردهها.»
سروش
رشدی در عشق اعتمادبهنفس خیلی زیادی داشت که منشأ آن، پیروزیهای عاشقانهٔ متعدد و صبر زیاد و ارادهای مستحکم و تدبیر زیرکانهاش بود. گاهی صبر میکرد، بیآنکه دست از پافشاری و تعقیب و پیگیری بردارد و روزها از پس روزها و ماهها از پس ماهها و اگر نیاز میشد، یک سال کامل از پی شکارش میدوید تا او را بهدست میآورد. تکیهکلام معروفش هم در باب عشقورزی این بود: «جایز نیست کسی که وارد کار عشق میشه، شرم و بیتابی و ترس مانع تلاشش برای رسیدن به مقصود بشه. اگه میخواد زنی رو به دست بیاره، باید کرامت خودش رو فراموش کنه. اگه با تو تندی کرد، عصبانی نشو و اگه ناسزا گفت، غمگین نشو. خشم و ناسزا هیزم عشقن. اگه زنی کشیدهای به گونهٔ چپت زد، گونهٔ راستت رو ببر جلو. درنهایت، آقا تویی!»
سروش
حجم
۲۷۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
حجم
۲۷۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان