بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب اسب‌های لگام‌گسیخته | طاقچه
تصویر جلد کتاب اسب‌های لگام‌گسیخته

بریده‌هایی از کتاب اسب‌های لگام‌گسیخته

۳٫۱
(۸)
بعضی از واژه‌ها به نظر پوک و خالی از معنی می‌آیند ولی به شکل خصمانه و هراس انگیزی اخلاقی و معنوی‌اند. این واژه‌ها، حتی بدون داشتن هیچ صفتی، یک عنصر اغراق‌گویی در ذات‌شان نهفته است.
نسیم رحیمی
ماهیت قدرت این‌چنین است که از خلوص بیشتر هراس دارد تا از انواع فساد و رشوه‌خواری، همان‌گونه که افراد بدوی بیشتر از مداوا می‌ترسند تا از بیماری.
نسیم رحیمی
اسکار وایلد گفته در دنیای امروز چیزی به اسم جرم مطلق وجود ندارد. تمام جرم‌ها در نوعی نیاز ریشه دارند.
باران ریزوندی
گذشت زمان یک‌بار دیگر جدی‌ترین و تماشایی‌ترین صحنه‌ها را در دل آدمی جان می‌بخشد. گذشته با تمامیِ رویاها و آرزوهای درهم تنیده، یک‌بار دیگر پدیدار خواهد شد و لکه‌ی ظریف دروغ، همچنان دست نخورده بر نقره‌ی آن خودنمایی خواهد کرد.
نسیم رحیمی
در این گیتی، هم آن‌که حکومت می‌کند، و هم آن‌که بر او حکومت می‌کنند، هر دو چیزی نیستند جز آدمی. اگر آدمی، تنها به صِرف آدم بودن تلاش کند تا بر دیگری حکومت براند، به آن کسی ماننده است که بدون داشتن قایق، خود را به آب می‌افکند تا غریقی را نجات دهد
نسیم رحیمی
حکومت کردن، یعنی پیوسته مطابق با خواست و اراده‌یِ الهی عمل کردن، و محقق ساختن آن خواست و اراده
نسیم رحیمی
ضرب‌المثل است که یک ملت می‌بایست پیش از آن‌که بیگانگان همه چیزش را به تاراج ببرند، خود خویشتن را غارت کند و هر انسان پیش از آن‌که دیگران بتوانند او را خوار و حقیر کنند، خود خویشتن را خوار و خفیف کند.
نسیم رحیمی
هرگاه رسیدگی به کار مجرمی را آغاز می‌کنم، بی‌آنکه تحت نفوذ نظریه‌ی کیفر یا سرشت آدمی قرار بگیرم، می‌توانم بپذیرم که هر انسانی، صرفنظر از موقعیت‌اش، قابلیت متحول شدن را نیز دارد.
نسیم رحیمی
هر وقت کسی بخواهد از تاریخ درس بیاموزد، نباید ذهن‌اش را فقط متوجه یک بخش از یک دوره کند، بلکه باید درباره‌ی بسیاری از عوامل پیچیده و در عین حال متضادی که دورانی را به آن صورت درآورده‌اند، پژوهشی کامل انجام دهد. باید دوره‌ای را برای بررسی و مطالعه انتخاب کرد و آن را بر جایگاه مناسب‌اش منطبق ساخت. می‌باید عناصر گوناگون مؤثر را در پدید آمدن سرشت ویژه‌ی آن دوره ارزیابی کرد.
نسیم رحیمی
می‌دانید که زیبا مُردن کار آسانی نیست، چون حق انتخاب لحظه‌ی مناسب با خودتان نیست. حتی برای مردی نظامی، تضمینی وجود ندارد که بتواند دقیقآ همان جوری بمیرد که دلش می‌خواهد.
نسیم رحیمی
بی‌تردید هیچ چیز نمی‌توانست به اندازه‌ی گریزناپذیر بودن خطر، به گناه شباهت داشته باشد.
نسیم رحیمی
همچنان‌که گاریِ پُر از آب شورمان را با خود می‌کشیم، چه لحظه‌ی کوتاهی در این جهان غم‌آلوده‌ی دلتنگ‌کننده زندگی می‌کنیم، و چه زود نیستی ما را به کام می‌کشد و فنا می‌شویم!»
نسیم رحیمی
یک مرد واقعی کسی‌ست که بتواند قاطع باشد و کارهای شتابزده‌ی خودش را کنترل کند
نسیم رحیمی
با از هم پاشیدن هر واقعیتی، یک واقعیت دیگر متبلور می‌شود و نظم تازه‌ای شکل خواهد گرفت.
نسیم رحیمی
قانون، مجموعه‌ای از تلاش‌های خستگی‌ناپذیر است تا در برابر اشتیاق انسان برای تبدیل زندگی به لحظه‌ای شعر، سدّی ایجاد کند
نسیم رحیمی
«ولی تو باید این را بفهمی که من مثل پدرهای دیگر نیستم، که نخواهند پسرهاشان را از دست بدهند و حتی برای حفظ جان خودشان، بزرگ‌ترین امیدهای بچه‌هاشان را به ناکامی تبدیل کنند. ببین، این را خیلی صریح و روشن می‌گویم. می‌خواستم زندگی‌ات را نجات بدهم
نسیم رحیمی
«ایسائو، می‌فهمی؟ همه چیز فقط مُردن نیست. زندگی را مفت و مجانی دادن که وفاداری نیست. در نظر محبوب‌ترین و گرامی‌ترین فرزند ملکوت، زندگیِ تک‌تک گنج‌های امپراتور چیز گرانبهایی‌ست.
نسیم رحیمی
آلوده کردن خود با ناپاکی، ولی در حقیقت ناپاک نشدن، خلوص حقیقی این است. ایسائو، اگر درباره‌ی آلوده شدن سخت بگیری و وسواس نشان بدهی، دست به هیچ کاری نمی‌زنی، و هیچ‌وقت یک مرد واقعی نمی‌شوی.
نسیم رحیمی
بام حلبی‌پوش زیارتگاه که خورشید پشت آن غروب می‌کرد، به سیاهی می‌زد، ولی پرتوهای خورشید تیرک‌های زینتیِ سه کنج شیروانیِ بام را به لابلای شاخه‌های پر تلألو درختان راج و نیلِ نزدیک کشانده بود. نور شیبدار خورشید بر سنگریزه‌های خارای سیاه گسترده در لابلای پرچین زیارتگاه می‌تابید و با برخورد به هر سنگریزه‌ای، سایه‌ای خاص به آن می‌بخشید، سایه‌ای سیاه چونان انگورهای واپسین روزهای پاییز. نیمی از بدنه و شاخ و برگ دو درخت مقدس ساکاکی زیر سایه‌ی ساختمان زیارتگاه قرار داشت ولی سرشاخه‌های بالایی‌شان برق می‌زد.
کاربر ۱۳۲۸۳۶۰
«من اینجا، در جای بلندی ایستاده‌ام، چنان بلند که آدم را به سرگیجه می‌اندازد. حالا من اینجا هستم، نه به‌خاطر قدرتمندی، و نه به‌خاطر پول داشتن، بلکه فقط به این دلیل ساده که من نماینده‌ی خرد و شعور ملت هستم، اوجی که منطق پشتیبان آن است، مثل برجی ساخته شده از تیرهای پولادین» .
باران ریزوندی
تلاش برای پرهیز از اندیشیدن خود، اندیشیدن است از این روی به نیندیشیدن نیز نباید اندیشید.
Sana
حالا او سی‌وهشت سال داشت، سنی که آدمی به هیچ روی این تمایل و اشتیاق را در خود احساس نمی‌کند که گذر عمرش را بر زبان آورد و با این همه از به رسمیت شناختنِ مرگِ دوره‌ی جوانی اکراه دارد، همان دوران سِنّی که در آن برهه طعمِ تجربه‌های آدم شیرینیِ خود را از دست می‌دهد و رفته رفته رو به ترش شدن می‌گذارد و شخص هر روز که می‌گذرد از چیزهای تازه کمتر لذت می‌برد، و در یک چنین سنّی‌ست که هر حماقتِ سرگرم‌کننده‌ای جاذبه‌اش را از دست می‌دهد و به تندی رنگ می‌بازد
mayabidar

حجم

۵۷۰٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۶۷۰ صفحه

حجم

۵۷۰٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۶۷۰ صفحه

قیمت:
۱۲۸,۰۰۰
تومان