بریدههایی از کتاب پطر کبیر
۲٫۸
(۶)
دندانهای سیاهشان برهان قاطع بود بر این امر که هنوز نتوانستهاند از این تصور روسهای قدیمیمآب که دندان سفید فقط برازندهٔ کاکاسیاهها و میمونهاست، خود را خلاص کنند.
امیرماکان جعفری
کسانی که عهد برادرم رابهخاطر دارند سؤال کن. جسم او به مراتب از تو ضعیفتر بود. نمیتوانست رامترین اسب را اداره کند و حتی بر آن سوار شود. با اینهمه به اسب عشق داشت، به همین علت در تمام کشور اصطبلی بهتر از اصطبل او وجود نداشت و هنوز هم ندارد.
امیرماکان جعفری
اگر مسافر در یکی از روزهای عید وارد مسکو شده بود، هنگام عبور از مقابل میکدهها، منظرهای میدید که در نظر او عجیب مینمود و مشاهده میکرد که مردانی عریان که غیر از ستر عورت لباس دیگر بر تن ندارند، مقابل میکده، کنار دیوار افتادهاند و بعد از پرسش میفهمید که آنها میخوارانیاند که تا آخرین تکهٔ لباس خود را در ازای قیمت می به صاحب میکده دادهاند و اینک عریان و مست کنار خیابان افتادهاند و مردم با نفرت از کنار آنها میگذرند.
امیرماکان جعفری
گداهای مسکو که به هنگام روز نمیتوانند با خشونت از مردم چیزی بگیرند، شبهنگام در زاویهای از خیابان در کمین عابرین میایستند و همین که عابری از نزدیک آنها میگذرد، با عصای گدایی خود که یک چوب بلند و ضخیم است، طوری بر سرش میکوبند که عابر گاهی بدون اینکه بتواند فریاد بزند، بر زمین میافتد و گدای مهاجم هرچه را که برای خود مفید میداند، برمیدارد و ناپدید میشود.
امیرماکان جعفری
در مواقع عادی در کرملین، دو زمامدار حکومت میکردند؛ یکی زمامدار کشوری یعنی تزار، و دیگری زمامدار روحانی یعنی پیشوای مذهبی روسیه.
امیرماکان جعفری
در ولایات، هر مرد و زن بالغ اگر در روزهای مقرر به کلیسا نمیرفت و دعاها را مطابق روش جدید نمیخواند و آداب نوین را به موقع اجرا نمیگذاشت، از طرف مأمورین دولتی دستگیر میشد و به زندان میافتاد و از او تحقیق میکردند که چرا به کلیسا نرفته است و اگر نمیتوانست عذری موجه ارائه بدهد، شکنجه میشد و ممکن بود بر اثر شکنجه بمیرد.
امیرماکان جعفری
لویی چهاردهم به گل لاله علاقه داشت و تا زمانی که بین فرانسه و هلند جنگ درنگرفته بود، هر سال میلیونها پیاز گل لاله از هلند به فرانسه صادر میشد تا در باغ ورسای کاشته شود و هیچ سالی میزان صدور پیاز لاله از هلند به فرانسه کمتر از چهارمیلیون نبود.
امیرماکان جعفری
اینشتین راجع به کشف قانون نیروی جاذبه چنین گفته است:
هیچ اکتشاف علمی در قارهٔ اروپا، به اندازهٔ کشف قانون نیروی جاذبه کمک به تقویت اندیشهٔ علمی نکرد و راه را برای پیروزیهای علمی بعد نگشود.
امیرماکان جعفری
زندگی برای مردم دشوار و عمر آنها هم نسبت به حد متوسط عمر امروزی کوتاه بود و آنهایی که جزو طبقهٔ اغنیا بودند، بهطور متوسط پنجاه سال عمر میکردند و عمر افراد طبقات کمبضاعت و بیبضاعت از سی و چهل سال تجاوز نمیکرد.
امیرماکان جعفری
در کشورهای دیگر اروپایی، کشاورزان به اندازهٔ رفع حوائج خود، محصولات کشاورزی و دامداری را تولید میکردند و مازاد محصولات آنها زیاد نبود و در همهٔ کشورهای اروپا، قسمتی از سکنهٔ شهرها نیز کشاورزی و دامداری میکردند و لزوم تأمین غذا، آنها را وامیداشت که به زراعت و پرورش دام بپردازند.
ولی در هلند تولیدات کشاورزی و محصولات دامی به قدری زیاد بود که بهطور متوسط یک کشاورز هلندی علاوه بر اینکه مواد غذایی خود و خانوادهاش را از زمین به دست میآورد، میتوانست با محصول کشتزار خویش غذای سه تن از هموطنان خود را فراهم کند
امیرماکان جعفری
کشتیرانی هلند آنقدر وسعت داشت که همواره چهارهزار کشتی بازرگانی هلندی در اقیانوسها حرکت میکرد و در نیمهٔ دوم قرن هفدهم میلادی مجموع کشتیهای سایر ممالک جهان به چهارهزار فروند نمیرسید.
امیرماکان جعفری
شهر آمستردام در نیمهٔ دوم قرن هفدهم میلادی که پطر وارد آن شد، بزرگترین بندر اروپا و ثروتمندترین شهر آن قاره بود.
امیرماکان جعفری
هنگامی که پطر وارد انگلستان شد، جمعیت لندن و حومهٔ نزدیک آن هفتصدوپنجاههزار تن بود و بعد از لندن، بزرگترین شهر انگلستان بریستول به شمار میآمد که بیش از سیهزار تن جمعیت نداشت.
امیرماکان جعفری
لویی چهارده، امپراطور فرانسه همیشه میگفت: «هیچ قاضی و داوری چون گلولههای توپ نمیتواند تکلیف اختلافات شاهان را روشن کند، زیرا این تنها داوری است که میتواند خوب عمل کرده و درست به هدف اصابت کند! پس بگذارید گلولههای توپ تکلیف را روشن کنند!»
امیرماکان جعفری
با بهانهای کوچک که از شاه و یا شاهزادهای عنوان میشد، گلولههای توپ به داوری و رفع اختلاف مینشستند. این برنامهای بود که بیش از دو قرن در اروپای غربی به صورت یک عادت و سنت درآمده بود و حتی بسیاری از شاهان به جای آوردن این سنت را یک فریضهٔ الهی میدانستند
امیرماکان جعفری
او به شاهزاده میگفت: «فرزندم! دو اصل اساسی حکومت، شرافت و پاکدامنی، تقدس و عدالت است. اگر این اصل را در کشورداری فراموش کنی، آنگاه نه شجاعت و نه دلاوری مفهومی نخواهند داشت.»
امیرماکان جعفری
پری نوشته است:
پطر بیست بار بیشتر از هر شاهزاده و شاه دیگر، پیش از خودش، مسافرت کرده است. البته این نه بهخاطر علاقهٔ وی به سفر بود، بلکه روش کشورداری او چنین اقتضاء میکرد که میخواست خود نظارهگر همهٔ رویدادهای کشور باشد.
امیرماکان جعفری
این شهر که امروزه استانبول خوانده میشود، پرجنبوجوش و پررونق است، اما دیگر پایتخت نیست؛ دولت جمهوری ترکیه، برای پالودن خویش از گناهان این شهر، پایتخت را به خلوص عبوس و امروزی آنکارا در مرکز فلات آناتولی منتقل کرده است
امیرماکان جعفری
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۹۵۲ صفحه
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۹۵۲ صفحه
قیمت:
۲۰۸,۰۰۰
تومان