
بریدههایی از کتاب خاطرات یک آدم کش
۳٫۸
(۳۴۸)
شاید مرگ هم نوشیدنیِ سنگینی است که کمک میکند شب کسالتآوری را، که همان زندگیمان باشد، از یاد ببریم.
محمدپوریا
ه گذشته که نگاه میکنم، متوجه میشوم سختترین بخش زندگی سروکله زدن با آدمهاست.
ali fattahi
«اون چیزی که ترس به دل آدم میاندازه شیطان نیست، زمانه. هیچکس نمیتونه زمان رو شکست بده.»
نسترن
«اگه کاری هست که دلت میخواد انجام بدی، دستدست نکن. فقط انجامش بده. کی از فردای خودش خبر داره؟»
haniyh mir
پس در فنا نه شکلی هست،
نه حسی، نه فکری، نه طریقی،
نه شعوری.
نه چشمی، نه گوشی، نه دماغی، نه زبانی، نه تَنی، نه ذهنی.
نه رنگی، نه صدایی، نه بویی، نه طعمی، نه لمسی.
نه ادراک ذهن،
نه ادراک حس.
نه جهلی، نه دانشی،
نه حاصلِ جهلی.
نه هلاکی، نه مرگی،
نه پایانی بر اینها.
نه دردی هست و نه دلیل دردی،
یا تسکین درد، نه صراط مستقیمی
که درد سرمنزل اوست.
نه حکمتی که حاصل آری!
که حاصلْ خودْ همه فناست.
نسترن
شعر خوبی توی کتابخانهام پیدا کردم. هیجانزده شدم، بارها و بارها خواندمش و سعی کردم به یادش بسپارم. بعد متوجه شدم خودم این شعر را گفتهام.
م.ظ.دهدزی
«اگه کاری هست که دلت میخواد انجام بدی، دستدست نکن. فقط انجامش بده. کی از فردای خودش خبر داره؟»
sara
«اگه کاری هست که دلت میخواد انجام بدی، دستدست نکن. فقط انجامش بده. کی از فردای خودش خبر داره؟»
•《زینب》•
شاید مرگ هم نوشیدنیِ سنگینی است که کمک میکند شب کسالتآوری را، که همان زندگیمان باشد، از یاد ببریم.
کاربر ۱۸۰۲۷۳۹
به گذشته که نگاه میکنم، متوجه میشوم سختترین بخش زندگی سروکله زدن با آدمهاست.
Mary gholami
نمیشود به کسی که همهٔ خاطراتش را از دست داده گفت انسان. زمان حال فقط نقطهٔ اتصال گذشته به آینده است و بهتنهایی بیمعنی است. فرق آدمی با آلزایمر پیشرفته و یک حیوان چیست؟ هیچ. هر دو غذا میخورند، قضای حاجت میکنند، میخندند و گریه میکنند، سرانجام هم میمیرند.
نسترن
«اگه کاری هست که دلت میخواد انجام بدی، دستدست نکن. فقط انجامش بده. کی از فردای خودش خبر داره؟»
Mohadese
«خاطرات آینده» یعنی به یاد آوردن کاری که باید در آینده انجام دهید. اینها خاطراتی بودند که مبتلایان به زوال عقل اول از همه از دست میدادند
شراره
«همه آخرسر خودشون میمونند با خودشون.»
Farhadmarch
میتوانید چهرهٔ نزدیکانتان را تشخیص دهید، اما دیگر باهاشان احساس آشنایی ندارید.
کاربر ۷۵۴۹۷۰۲
«اگه کاری هست که دلت میخواد انجام بدی، دستدست نکن. فقط انجامش بده. کی از فردای خودش خبر داره؟»
م.ظ.دهدزی
آدمیزاد زندانی زمان است
sara
«اون چیزی که ترس به دل آدم میاندازه شیطان نیست، زمانه. هیچکس نمیتونه زمان رو شکست بده.»
برکه
از بدیهای سالها آدمکُش بودن یکی اینکه هیچ دوست صمیمیای نداری تا باهاش حرف بزنی. ولی مگر باقیِ آدمها واقعاً چنین دوستانی دارند؟
the bolter
«اون چیزی که ترس به دل آدم میاندازه شیطان نیست، زمانه. هیچکس نمیتونه زمان رو شکست بده.»
Shabboo Nasiri
حس آدم ماقبل تاریخی را دارم که یک جورهایی در زمانهای هبوط کرده است که به آن تعلق ندارد
کاربر ۳۹۴۴۹۵۴
سختترین بخش زندگی سروکله زدن با آدمهاست.
negar🦋
آدمیزاد زندانی زمان است.
م.ظ.دهدزی
همسایهای دارم که بعد از هر شب نوشیدنِ بیرون از خانه پس میافتد. شاید مرگ هم نوشیدنیِ سنگینی است که کمک میکند شب کسالتآوری را، که همان زندگیمان باشد، از یاد ببریم.
شراره
زندگیِ صرف در زمان حال یعنی تنزل به زندگی حیوانی.
شراره
من از جهانی آرام خوشم میآید. نمیتوانم توی شهر زندگی کنم چون یکعالم سروصدا بهام هجوم میآورد. یکعالم تابلو و تختهٔ اعلانات و آدمها و حالتهای چهرهشان. نمیتوانم معنای همهشان را با هم بفهمم. همین میترساندم.
شراره
احساس گناه اساساً احساس بیدوامی است. ترس، خشم و حسادت بهمراتب قویترند. ترس یا خشم، که خِرتان را بچسبد، خواب را از چشمهایتان میرباید.
Farhadmarch
«زانرو که ما در درد دیگری زاده میشویم، / و در درد خود جان میسپاریم.»
Farhadmarch
خواندنم که تمام میشود، حس میکنم بیشتر از آنکه به یاد سپرده باشم از یاد بردهام.
کاربر ۴۵۵۷۳۳۹
آدمیزاد زندانی زمان است.
•《زینب》•
حجم
۱۹۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
حجم
۱۹۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
قیمت:
۱۱۴,۰۰۰
تومان
