
بریدههایی از کتاب اول شخص مفرد
۳٫۱
(۲۷)
تو این دنیا چیزی که ارزش به دست آوردن داشته باشه، آسون به دست نمیآد.
n.l.r
مرگ یک رؤیا یک جورهایی میتواند از مرگ یک موجود زنده غمانگیزتر باشد.
realarezu
تکرار واقعیتهای درستْ مسیر راستین خرد است.
n.l.r
تالستوی در آغاز آنا کارنینا نوشته است، «خانوادههای خوشبخت همه مثل هماند؛ هر خانوادهی بدبختی به شیوهی خودش بدبخت است.»
n.l.r
«همهی ما کموبیش نقاب به چهره داریم. چون بدون نقاب نمیتونیم تو این جهان خشن دووم بیاریم. زیر نقاب روح خبیث، چهرهی طبیعی فرشتهای هست و زیر نقاب فرشته، چهرهی روحی خبیث. نمیشه فقط یکیشون رو داشت. ما اینطورییم.
n.l.r
معتقدم عشق سوخت ناگزیر ما برای ادامهی زندگیه.
n.l.r
مغز آدم برای فکر کردن به مسائل سخت آفریده شده است. برای کمک به رسیدن به لحظهی فهمیدن چیزی که اول کار نمیفهمیدی؛ لحظهای که خامهی زندگی آدم میشود. باقیاش ملالآور و بیارزش است.
کاربر ۳۹۴۴۹۵۴
گفتم «به نظر سخت میآد.»
پیرمرد با صدایی که انگار جسم سفتی را به بیرون تف میکرد گفت «البته که سخته. تو این دنیا چیزی که ارزش به دست آوردن داشته باشه، آسون به دست نمیآد.»
Neda arc
«البته که سخته. تو این دنیا چیزی که ارزش به دست آوردن داشته باشه، آسون به دست نمیآد.»
Mahdie
هر وقت اتفاق آزاردهندهای برایم میافتد، دوباره به آن دایرهی بهخصوص میاندیشم و به ملالآورها و بیارزشها. و خامهی بینظیری که لابد همان جاست، در ژرفای وجود من.
کاربر ۳۹۴۴۹۵۴
تکرار واقعیتهای درستْ مسیر راستین خرد است.
ali peik
تو این دنیا چیزی که ارزش به دست آوردن داشته باشه، آسون به دست نمیآد.
کتابخون.
خوشبختی همیشه یه چیز نسبیه.
کتابخون.
«مرگ همیشه ناگهانی سر میرسه. اما عجلهای هم نداره. مثل جملههای زیبایی که به ذهن آدم میرسه. لحظهای میمونند، ولی میتونند تا ابد کش بیان. به وسعت ساحل شرقی تا ساحل غربی ــ یا حتی تا خودِ بینهایت. مفهوم زمان در مرگ گم شده. به این معنا، شاید حتی زمانی هم که زنده بودم، مُرده بودم. ولی باز خودِ مرگ خوردکننده است. هر چی تا اون زمان وجود داشته، یهو بهکل ناپدید میشه. هیچوپوچ میشه. در تجربهی من، اون وجود من بودم.
n.l.r
تو این دنیا چیزی که ارزش به دست آوردن داشته باشه، آسون به دست نمیآد.
Mina
تکرار واقعیتهای درستْ مسیر راستین خرد است.
کاربر ۳۹۴۴۹۵۴
اما گاهی بدون اینکه بفهمیم احساساتِ دیگران را لگدمال میکنیم، غرورشان را جریحهدار میکنیم و به آنها احساس بدی میدهیم. به احتمال این نفرت باورنکردنی، این سوءتفاهمی که شاید رخ داده بود، اندیشیدم اما هیچچیز متقاعدکنندهای به ذهنم نرسید
Mahdie
مغزت برای فکر کردن به چیزهای سخت آفریده شده. برای اینکه کمکت کنه به جایی برسی تا چیزی رو بفهمی که اولش نمیفهمیدی. نمیتونی تنبل و سربههوا باشی. زمان حالْ زمان حیاتیه. چون تو همین لحظه است که مغز و قلبت شکل میگیره و متبلور میشه.»
Mahdie
اتفاقهای غیرمنطقی مبهمی که عمیقاً آزاردهندهند. به گمونم نباید بهشون فکر کنیم، فقط باید چشمها رو ببندیم و ازشون رد شیم. انگار از زیر یه موج بزرگ رد میشیم.
Mahdie
چون تو مدرسه اینجور چیزهای مهم رو یادتون نمیدن. خودت هم خوب میدونی.»
کتابخون.
قدرتش را ندارم به نوشتن ادامه دهم. وقتی چنین حسی دارم، ادامهی زندگی دردناکتر از آن است که با کلمات توصیف شود. آیا آدم آنچنان خوبی در کار خواهد بود که مرا در خواب خفه کند؟
کتابخون.
هیچوقت نمیتوانستم فقط بنشینم، بیجنبوجوش و بیسروصدا. همیشه یا باید کتابی میخواندم یا به موسیقی گوش میدادم؛ یا این یا آن. وقتی کتاب دوروبرم نبود، هر چیز چاپشدهای میخواندم.
کتابخون.
«بعضی وقتها اینقدر حسود بودن هم خیلی اذیت میکنه.»
کتابخون.
«مرگ همیشه ناگهانی سر میرسه. اما عجلهای هم نداره. مثل جملههای زیبایی که به ذهن آدم میرسه. لحظهای میمونند، ولی میتونند تا ابد کش بیان. به وسعت ساحل شرقی تا ساحل غربی ــ یا حتی تا خودِ بینهایت. مفهوم زمان در مرگ گم شده. به این معنا، شاید حتی زمانی هم که زنده بودم، مُرده بودم.
کتابخون.
مرگ یک رؤیا یک جورهایی میتواند از مرگ یک موجود زنده غمانگیزتر باشد.
Mahdie
هیچوقت خوشم نمیآمد کتابی را که شروع کردهام نیمه رها کنم.
کتابخون.
گمانم به خاطر حس مبهم ناراحتیای بود که داشتم، اینکه چیزی سرجای خودش نبود، چیزی که کمی میلنگید.
کتابخون.
گاهی بدون اینکه بفهمیم احساساتِ دیگران را لگدمال میکنیم، غرورشان را جریحهدار میکنیم و به آنها احساس بدی میدهیم.
fatemeh
«البته که سخته. تو این دنیا چیزی که ارزش به دست آوردن داشته باشه، آسون به دست نمیآد.»
fatemeh
«مرگ همیشه ناگهانی سر میرسه. اما عجلهای هم نداره.
fatemeh
حجم
۱۱۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۵۰ صفحه
حجم
۱۱۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۵۰ صفحه
قیمت:
۱۲۰,۰۰۰
۴۸,۰۰۰۶۰%
تومان