جملات زیبای کتاب زن زیادی | طاقچه
تصویر جلد کتاب زن زیادی

بریده‌هایی از کتاب زن زیادی

نویسنده:جلال آل احمد
دسته‌بندی:
امتیاز
۳.۹از ۱۰ رأی
۳٫۹
(۱۰)
هرچیز که به زبان گویی از روح برداشته‌ای؛ اما هرچیز که به قلم نویسی بر روح نهاده‌ای.
Yeganeh.Rahmatii
هرچه حکمت این جهان افزونتر، غم آن بیشتر.
Yeganeh.Rahmatii
جاپای مردم که لازم نیس باقی بمونه. جاپای مردم بایس راه رو وازکنه. مهم اینه که راه وازشه؛
Adel
و بدان که ملکوت آسمان در کلمه نیست؛ بلکه در محبت؛ ۱۴. در کتاب نیست؛ بلکه در دلها؛ ۱۵. در طومار نیست؛ بلکه در نالهٔ مرغان. ۱۶. بنگر تا کلام را بر آن لوح نویسی که خلود دارد. ۱۷. چه، اگر بر سنگ خاره نویسی هم ضایع شود. ۱۸. بلکه بر الواح دل که نه از سنگ است؛ بلکه از گوشت و خون.
Yeganeh.Rahmatii
از تو هرکس چیزی می‌طلبد، یکی کتاب، یکی شعر، یکی مدح، یکی طلسم، یکی دعا، یکی ناسزا، یکی سحر و یکی باطل سحر. ۲۵. در آن منگر که دیگری از تو چه می‌طلبد، به آن بنگر که دل تو از تو چه می‌طلبد؟ ۲۶. بدان که (نه آنچه به دهان فرومی‌رود، فرزند انسان را نجس می‌کند؛ بلکه آنچه از دهان بیرون می‌آید)
Yeganeh.Rahmatii
که هرچه حکمت این جهان افزونتر، غم آن بیشتر.
hossein_sh82
کلام تو ای کاتب، همچون گل باشد که چون شکفت، بوید و دل جوید و سپس که پژمرد، صد دانه از آن بماند و بپراکند. ۱. نه همچون خار که در پای مردمان خلد و چون از بیخ برکنی، هیچ نماند. ۲. و اگرنه این همت داری، هان! از خار و خسک بیاموز که با همهٔ ناهنجاری این را شاید که اجاق مردمان گرم کند. ۳. هریک از شما همچون چاه باشد که اگر هزار دلو از آن برکشند، خشکی نپذیرد و اگر هزار دلو در آن ریزند، لبریز نشود. ۴. نه همچون جام که به یک جرعه نوشند و به چند قطره لبریز کنند.
کاربر ۱۴۴۲۲۲۲
و بدان که ملکوت آسمان در کلمه نیست؛ بلکه در محبت؛ ۱۴. در کتاب نیست؛ بلکه در دلها؛ ۱۵. در طومار نیست؛ بلکه در نالهٔ مرغان. ۱۶. بنگر تا کلام را بر آن لوح نویسی که خلود دارد. ۱۷. چه، اگر بر سنگ خاره نویسی هم ضایع شود. ۱۸. بلکه بر الواح دل که نه از سنگ است؛ بلکه از گوشت و خون. ۱۹. و نه به مرکب الوان؛ بلکه به مرکب روح که بی‌ر
Yeganeh.Rahmatii
«فر» موهایش از مسواکی که هر روز به دندانهایش می‌کشد مرتب‌تر است
Yeganeh.Rahmatii
حتی کاسه‌بشقابی، توی کوچهٔ ما داد نمی‌زد. نمی‌دانید من چه می‌گویم. نمی‌خواهم بگویم خانهٔ پدرم بد بود، ها. نه، بیچاره پدرم. اما من دیگر خسته شده بودم. چه می‌شود کرد؟ من خسته شده بودم دیگر. می‌خواستم مثلا خانم خانهٔ خودم باشم. خانم خانه! اما مادر و خواهر او خانم خانه بودند.
Yeganeh.Rahmatii
من که از این دخترهای مدرسه‌رفتهٔ قرشمال امروزی نبودم تا هزار مرد غریبه را تروخشک کرده باشم.
Yeganeh.Rahmatii
معلم جبر که سیگارش داشت تمام می‌شد، گفت: ــ راستی می‌دانید بیمه در مقابل چه....؟ هنوز حرفش تمام نشده بود که صدایی برخاست: ــ در مقابل حمق آقایان! در مقابل حمق! این صدای معلم نقاشی بود که عبوس بود و اوراق نقاشی را روی زانوهایش گذاشته بود و وقتی حرف می‌زد، مثل این بود که فحش می‌دهد. همه به طرف او برگشتند. نگاههایی که تابه‌حال جز خستگی چیزی را نمی‌رساند و چیزی جز بی‌علاقگی نسبت به همه‌چیز در آن خوانده نمی‌شد، حالا کنجکاو شده بود و در بعضی از آنها هم چیزی از نفرت را می‌شد حس کرد.
Tuberosa
کتابدار وسط حرفش دوید که: ــ آقا البته قیاس با نفس می‌فرمایند. معلم فرانسه که با استکان بازی می‌کرد، گفت: ــ شوخی نکنیم، آقا. حقیقت را قبول کنیم. من هم قوچان که رییس فرهنگ بودم، بیست‌سال پیش را می‌گویم، معلم حسابمان روس بود. دیوانه شد. درس را ول کرد. بعد هم نفهمیدم چطور سربه‌نیست شد. در این سی‌سال که من در فرهنگم تا حالا چهارتا از همکارهام دیوانه شده‌اند...
Tuberosa
اصلا به عقیدهٔ او وجه امتیاز آدمها را از یکدیگر نمی‌شد از درون‌شان، از قوای ذهنی‌شان بیرون کشید و مثل خرمهره روی پیشانی‌شان آویزان کرد یا مثل نشان، روی دوششان کوبید. حالا این دفترچه هم فرق چندانی با آنهای دیگر نداشت. با سجل، با دیپلم و با هر نشانه یا انگ و یا خرمهرهٔ دیگر، فرق اصولی دیگری نداشت.
Tuberosa

حجم

۱۲۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۱۷۶ صفحه

حجم

۱۲۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۱۷۶ صفحه

قیمت:
۲۸,۰۰۰
۱۶,۸۰۰
۴۰%
تومان