بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سمفونی مردگان | طاقچه
تصویر جلد کتاب سمفونی مردگان

بریده‌هایی از کتاب سمفونی مردگان

نویسنده:عباس معروفی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۸از ۴۳۳ رأی
۳٫۸
(۴۳۳)
پدر پرسید: «دنبال چه می‌گردی؟» گفت: «دنبال خودم.»
روژینا
انسان مدام باید مشغول کار باشد. سازندگی کند، وگرنه از درون پوک می‌شود. و بی‌کاری بدتر از تنهایی است. آدم بی‌کار در جمع هم تنهاست.
ali amery
چه تنهایی عجیبی! پدر خیال می‌کرد آدم وقتی در حجره خودش تنها باشد، تنهاست. نمی‌دانست که تنهایی را فقط در شلوغی می‌شود حس کرد.
ژینورا
پدر خیال می‌کرد آدم وقتی در حجره خودش تنها باشد، تنهاست. نمی‌دانست که تنهایی را فقط در شلوغی می‌شود حس کرد.
☆Zahra☆
بی‌کاری بدتر از تنهایی است. آدم بی‌کار در جمع هم تنهاست.
Mahsa Bi
دارم رفته رفته تبدیل به آدمی می‌شوم که به فکر کردن فکر می‌کند. حالا فکر کردن برای من عادت شده. هدف شده. همه‌اش دلم می‌خواهد بنشینم و فکر کنم. مهم نیست که دست‌هام به چه کاری مشغولند.»
hamid
گفتم: «وقتی آدم یک نفر را دوست داشته باشد بیش‌تر تنهاست. چون نمی‌تواند به هیچ‌کس جز به همان آدم بگوید که چه احساسی دارد.»
hamid
پدر خیال می‌کرد آدم وقتی در حجره خودش تنها باشد، تنهاست. نمی‌دانست که تنهایی را فقط در شلوغی می‌شود حس کرد.
𝕰𝖆𝖘𝖙𝖊𝖗𝖓 𝖌𝖎𝖗𝖑
با دو دسته نمی‌شود بحث کرد. یکی باسواد، یکی بی‌سواد
احسان عبدی/نویسنده و ویراستار
چه تنهایی عجیبی! پدر خیال می‌کرد آدم وقتی در حجره خودش تنها باشد، تنهاست. نمی‌دانست که تنهایی را فقط در شلوغی می‌شود حس کرد.
احسان عبدی/نویسنده و ویراستار
پدر پرسید: «دنبال چه می‌گردی؟» گفت: «دنبال خودم.»
sina_m_farsakh
عشق به آدمی ناشناخته و هراس از آدم‌های آشنا.
امیرمحمد قرائی
چه فرقی می‌کند این پادشاه باشد یا آن، برای ما که می‌خواهیم یک لقمه نان بخوریم و سرمان را بگذاریم چه هیتلر، چه روزولت، چه شاه. خر همان خر است فقط پالانش عوض می‌شود.
احسان عبدی/نویسنده و ویراستار
حضورش برایم اهمیتی نداشت امّا غیبتش خیلی آزاردهنده بود.
کاربر طاقچه
آدم‌ها فقط یک بار می‌مردند. و همین یک بار چه فاجعه دردناکی بود.
احسان عبدی/نویسنده و ویراستار
«دنبال خودم در گذشته‌ها می‌گردم. ما چیزهایی داشته‌ایم که حالا نداریم.»
امیرمحمد قرائی
و خواند: «من خوب می‌دانم که زندگی یکسر صحنه بازی است، من خوب می‌دانم، امّا بدان که همه برای بازی‌های حقیر آفریده نشده‌اند.»
hamid
گفت: «دنیا پوچ و بی‌ارزش است. هیچ ارزشی ندارد.» گفتم: «حرف‌های خوب بزن. دنیا بی‌ارزش نیست. فقط انسانی زندگی کردن خیلی سخت است.»
shakiba
چقدر انسان تنهاست. مثل پر کاه در هوای طوفانی.
sina_m_farsakh
«این خانه را بر زیستن ایمن ندیدم.»
Farshid0032
وقتی آدم تنها می‌شود، تمامی غم دنیا در وجودش خیمه می‌زند. احساس می‌کند آن‌قدر از دیگران دور شده که دیگر هیچ‌وقت نمی‌تواند به آن‌ها نزدیک شود. می‌بیند میان این همه آدم، حسابی تنهاست. یعنی هیچ‌کس را ندارد.
احسان عبدی/نویسنده و ویراستار
دانستم که درک او آسان‌تر از بوییدن یک گل است، کافی بود کسی او را ببیند. و من نمی‌دانم آیا مادرش هم او را به اندازه من دوست داشت؟ آیا کسی می‌توانست بفهمد که دوست داشتن او چه لذتی دارد، و آدم را به چه ابدیتی نزدیک می‌کند؟ آدم پر می‌شود. جوری که نخواهد به چیزی دیگر فکر کند. نخواهد دلش برای آدم دیگری بلرزد، و هیچ‌گاه دچار تردید نشود.
روژینا
خدا میان گندم خط گذاشته. حساب هر کس سوا. امّا چسبیده به هم.
احسان عبدی/نویسنده و ویراستار
«هنوز مست شب گذشته‌ام. تو عجب شرابی هستی.»
روژینا
«وقتی آدم یک نفر را دوست داشته باشد بیش‌تر تنهاست. چون نمی‌تواند به هیچ‌کس جز به همان آدم بگوید که چه احساسی دارد.»
SARA
«من ایرانی‌ام، دلم برای مملکتم می‌سوزد. امّا ببین چه وضعی شده که آدم راضی می‌شود بیایند بگیرند و از بدبختی نجاتش بدهند.»
ali amery
یک مملکت را نابود کرده‌اند که تهران را بسازند. پس چه بهتر که آدم برود آن‌جا و هر کار که بخواهد از آن‌جا شروع کند.
احسان عبدی/نویسنده و ویراستار
به یاد داشته باش که روزها و لحظه‌ها هیچ گاه باز نمی‌گردند به زمان بیندیش، و شبخون ظالمانه زمان: زمستانی طولانی و سخت در پیش خواهیم داشت زمستانی که از یاد نخواهد رفت دیگر چه می‌توانم گفت جز این که لباس‌های زمستانی‌ات را فراموش نکن.
احسان عبدی/نویسنده و ویراستار
«کاش آدم می‌توانست با مرگ مبارزه کند.» گفتم: «چه جوری؟» گفت: «جوری که نخواهد بمیرد. یک تقلای حسابی.»
آدم
پدر خیال می‌کرد آدم وقتی در حجره خودش تنها باشد، تنهاست. نمی‌دانست که تنهایی را فقط در شلوغی می‌شود حس کرد.
hamid

حجم

۲۵۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۰

تعداد صفحه‌ها

۳۵۰ صفحه

حجم

۲۵۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۰

تعداد صفحه‌ها

۳۵۰ صفحه

قیمت:
۹۵,۰۰۰
۵۷,۰۰۰
۴۰%
تومان