بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سمفونی مردگان | طاقچه
تصویر جلد کتاب سمفونی مردگان

بریده‌هایی از کتاب سمفونی مردگان

نویسنده:عباس معروفی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۸از ۴۱۷ رأی
۳٫۸
(۴۱۷)
پدر پرسید: «دنبال چه می‌گردی؟» گفت: «دنبال خودم.»
روژینا
انسان مدام باید مشغول کار باشد. سازندگی کند، وگرنه از درون پوک می‌شود. و بی‌کاری بدتر از تنهایی است. آدم بی‌کار در جمع هم تنهاست.
ali amery
چه تنهایی عجیبی! پدر خیال می‌کرد آدم وقتی در حجره خودش تنها باشد، تنهاست. نمی‌دانست که تنهایی را فقط در شلوغی می‌شود حس کرد.
ژینورا
پدر خیال می‌کرد آدم وقتی در حجره خودش تنها باشد، تنهاست. نمی‌دانست که تنهایی را فقط در شلوغی می‌شود حس کرد.
☆Zahra☆
بی‌کاری بدتر از تنهایی است. آدم بی‌کار در جمع هم تنهاست.
Mahsa Bi
دارم رفته رفته تبدیل به آدمی می‌شوم که به فکر کردن فکر می‌کند. حالا فکر کردن برای من عادت شده. هدف شده. همه‌اش دلم می‌خواهد بنشینم و فکر کنم. مهم نیست که دست‌هام به چه کاری مشغولند.»
hamid
پدر خیال می‌کرد آدم وقتی در حجره خودش تنها باشد، تنهاست. نمی‌دانست که تنهایی را فقط در شلوغی می‌شود حس کرد.
𝕰𝖆𝖘𝖙𝖊𝖗𝖓 𝖌𝖎𝖗𝖑
گفتم: «وقتی آدم یک نفر را دوست داشته باشد بیش‌تر تنهاست. چون نمی‌تواند به هیچ‌کس جز به همان آدم بگوید که چه احساسی دارد.»
hamid
با دو دسته نمی‌شود بحث کرد. یکی باسواد، یکی بی‌سواد
احسان عبدی/نویسنده و ویراستار
چه تنهایی عجیبی! پدر خیال می‌کرد آدم وقتی در حجره خودش تنها باشد، تنهاست. نمی‌دانست که تنهایی را فقط در شلوغی می‌شود حس کرد.
احسان عبدی/نویسنده و ویراستار
پدر پرسید: «دنبال چه می‌گردی؟» گفت: «دنبال خودم.»
sina_m_farsakh
عشق به آدمی ناشناخته و هراس از آدم‌های آشنا.
امیرمحمد قرائی
چه فرقی می‌کند این پادشاه باشد یا آن، برای ما که می‌خواهیم یک لقمه نان بخوریم و سرمان را بگذاریم چه هیتلر، چه روزولت، چه شاه. خر همان خر است فقط پالانش عوض می‌شود.
احسان عبدی/نویسنده و ویراستار
حضورش برایم اهمیتی نداشت امّا غیبتش خیلی آزاردهنده بود.
کاربر طاقچه
آدم‌ها فقط یک بار می‌مردند. و همین یک بار چه فاجعه دردناکی بود.
احسان عبدی/نویسنده و ویراستار
«دنبال خودم در گذشته‌ها می‌گردم. ما چیزهایی داشته‌ایم که حالا نداریم.»
امیرمحمد قرائی
و خواند: «من خوب می‌دانم که زندگی یکسر صحنه بازی است، من خوب می‌دانم، امّا بدان که همه برای بازی‌های حقیر آفریده نشده‌اند.»
hamid
گفت: «دنیا پوچ و بی‌ارزش است. هیچ ارزشی ندارد.» گفتم: «حرف‌های خوب بزن. دنیا بی‌ارزش نیست. فقط انسانی زندگی کردن خیلی سخت است.»
shakiba
چقدر انسان تنهاست. مثل پر کاه در هوای طوفانی.
sina_m_farsakh
«این خانه را بر زیستن ایمن ندیدم.»
Farshid0032

حجم

۲۵۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۰

تعداد صفحه‌ها

۳۵۰ صفحه

حجم

۲۵۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۰

تعداد صفحه‌ها

۳۵۰ صفحه

قیمت:
۹۵,۰۰۰
۵۷,۰۰۰
۴۰%
تومان