بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کریسمس در نیاوران | طاقچه
تصویر جلد کتاب کریسمس در نیاوران

بریده‌هایی از کتاب کریسمس در نیاوران

۳٫۳
(۵۵)
ایران، اقتصاد آمریکا را پشتیبانی می‌کرد و آمریکا، همکاری با حکومت پهلوی را. آمریکا از طریق حکومت شاه توانست کمونیسم را مهار کند و از دسترسی به نفت ایران مطمئن شود و شاه با حمایت و همکاری نظامی و اقتصادی آمریکا توانست اقتدار و حکومتش را تثبیت کند.
maryhzd
در ماه‌های پایانی سال ۱۳۵۷ که منجر به وقوع انقلاب اسلامی شد کارتر مأمور ویژهٔ خودش را به تهران فرستاد تا زمینه را برای کودتا علیه انقلابیون فراهم کند؛ درست مانند اتفاقی که در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ افتاد و واشنگتن توانست محمدرضا پهلویِ فراری از کشور را مجدداً در جایگاه پادشاه ایران تثبیت کند. کارتر و دولتش به این اقدام هم بسنده نکردند و در ماه‌های ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی، جدی‌ترین تحریم‌ها و اقدامات سیاسی را برای ضربه‌زدن به انقلابیون در دستور کار قرار دادند. پذیرش محمدرضا پهلوی در خاک ایالات متحده - با وجود مخالفت‌های بسیار جدی منتقدین و اهالی سیاست در این کشور - یکی دیگر از اقدامات کارتر بود که عمق حمایت و ارادت او به شاه را به نمایش گذاشت؛
A
در تمامی این سال‌ها نیز شخص جیمی کارتر و کابینهٔ او تلاش کرده‌اند تا این اتهامات را پاسخ دهند و با ارائهٔ شواهد و اسناد اثبات کنند که از هیچ کوششی برای حفظ حکومت پهلوی و جلوگیری از به‌قدرت‌رسیدن نیروهای مذهبی در ایران دریغ نکرده‌اند.
امیرماکان جعفری
او به‌همراه سایر دموکرات‌ها تأکید می‌کرد که «سیاست واقعی» آمریکا دقیقاً بازی‌کردن در زمین اتحاد جماهیر شوروی است. بر این مبنا، ایالات متحدهٔ آمریکا تا زمانی که به‌منظور تأمین منافع ملی خود، حامی دیکتاتورهای تمامیت‌خواه در جهان بود، نمی‌توانست به اقدامات حمایتی شوروی از کشورهای فاسد و ظالم واکنش نشان دهد و در جایگاه مدعی‌العموم قرار بگیرد. کارتر رسوایی واترگریت را ناشی از همین خالی‌شدن سیاست از اخلاق در این کشور معرفی کرد که درنهایت به استعفای رئیس‌جمهور نیکسون منجر شد.
maryhzd
آمریکایی‌های سرخورده و خسته از جنگ، کشتار و رسوایی‌های اخلاقی سیاستمداران، به‌شدت آمادهٔ پذیرش شعارهایی در حوزهٔ اصول اخلاقی و حرمت به مقام انسانی شده بودند. هنر کارتر و مشاورانش، تشخیص به‌موقع این نیاز جامعهٔ آمریکا بود. کارتر پرچم تقوا را در سرزمین فساد برافراشته بود.
maryhzd
بر همین مبنا، حمایت از حکومت پهلوی در ایران و پشتیبانی از شخص محمدرضا پهلوی در جایگاه شاهنشاهی، راهبرد صریح و روشن دولت کارتر و شخص آقای رئیس‌جمهور بود؛ تا جایی که او برای رفع هرگونه شبهه دربارهٔ این ارادت خاص به نقش و جایگاه ایرانِ پهلوی در حفاظت و حراست از منافع ملی آمریکا در منطقهٔ غرب آسیا، شب سال نوی میلادی را در تهران در کاخ شاه گذراند و سخنرانی معروفِ «جزیره ثبات» را ایراد کرد. تلاش‌های بی‌حدوحصر کارتر و دولت ایالات متحده برای حفظ و تثبیت محمدرضا پهلوی در جایگاه پادشاهیِ ایران البته منحصر به سخنرانی نماند و کارتر بارها به‌منظور تامین خواسته‌های نظامی شاه، تا پای درگیری و جدال با منتقدان جمهوری‌خواهش در کنگره این کشور پیش رفت. در ماه‌های پایانی سال ۱۳۵۷ که منجر به وقوع انقلاب اسلامی شد کارتر مأمور ویژهٔ خودش را به تهران فرستاد تا زمینه را برای کودتا علیه انقلابیون فراهم کند؛
A
در زمان شاه، سفارت ما در تهران بزرگ‌ترین سفارتخانه روی کرهٔ زمین بود.
کاربر ۳۷۳۶۸۵۸
البته ما در فیلیپین سعی می‌کردیم از دولت در حال برکناری حمایت کنیم و درعین‌حال افراد در حال جنگ علیه دولت حاضر رو از دست ندهیم. اما در ایران حمایت از دولت شاه رو انتخاب کردیم و این روش موجب ایجاد موج بی‌اعتمادی عمیق انقلابیون شد و این بی‌اعتمادی و رابطهٔ تیره زمانی به اوج رسید که دولت آمریکا به شاه اجازه داد به آمریکا پناهنده بشه. براین‌اساس، روحانیون در ایران به این نتیجه رسیدند که آمریکا نمی‌خواد دست از حمایت از شاه برداره و به نظرم سیاستی که ما پیش گرفتیم موجب شد در ایجاد ارتباط با جمهوری اسلامی دچار مشکل بشیم.
A
وقوع تسخیر سفارت آمریکا در تهران توسط دانشجویان پیرو خط امام، یکی از اصلی‌ترین دلایلی است که نشان می‌دهد فضای عمومی در کشور تا چه اندازه‌ای نسبت به حمایت تام و تمام دولت وقت ایالات متحده از محمدرضا پهلوی خشم و نگرانی دارد (که شاید ماجرای کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ مجددا تکرار شود) که دست به تسخیر سفارت برای جلوگیری از وقوع یک رویداد علیه انقلاب اسلامی می‌زند. جیمی کارتر از همان روزهای آغازین حضورش در کاخ سفید، کوچک‌ترین شکی در حمایت قاطع از شاه به خود راه نداد و باهمراهی «زیبیگنیو برژینسکی»، مشاور امنیت ملی خود به طراحی تمامی اقدامات ممکن برای حفظ و سپس، بازگرداندن محمدرضا پهلوی به تاج و تخت پرداخت
A
«آندرس یورگنسن» دربارهٔ نحوهٔ مواجهه دولت آمریکا با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران می‌گوید: «به نظر من با وجود اینکه دولت آمریکا در بطن قضیه بود، مردم به‌شدت غافلگیر شدند؛ زیرا مردم چیز خیلی زیادی درموردِ سیاست خارجهٔ آمریکا و وضعیت غرب آسیا نمی‌دانستند و به همین ترتیب از مسائلی که آمریکا در کشورهای دیگر دنبال می‌کرد آگاهی نداشتند. البته به نظرم کسانی که قضایای ایران رو دنبال می‌کردند، به اون شکل غافلگیر نشدند، اما بی‌شک دولت به‌شدت غافلگیر شد و ناراحت؛ چون یادم میاد تو اون سال‌ها تلویزیون مستندهای زیادی رو نشون می‌داد که می‌گفتند شاه ایران چطور ثبات رو به ایران و منطقه آورده و قدرت ایران رو در اون منطقه به نمایش گذاشته؛ بنابراین افراد زیادی در آمریکا انتظار انقلاب در ایران رو نداشتند و برای خیلی‌ها این یک غافلگیری بود. بی‌شک سازمان سیا از اتفاقات در حال وقوع اطلاع داده، اما اوضاع از کنترلش خارج شده بود و نمی‌تونست جلوش رو بگیره.
A
خود ژنرال هایزر هم در پایان کتاب خاطرات خود دربارهٔ این مأموریت تأکید می‌کند که تمام تلاش کاخ سفید و دولت آمریکا در روزهای منتهی به ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ به‌منظور حفظ نظام پهلوی بوده است؛ تا جایی که در تحلیلی از عملکرد خود در ایران می‌نویسد: «من ماندن فرماندهان ارتش را در داخل ایران تضمین کرده بودم و سازمان ارتش را منسجم نگاه داشته بودم. تا آنجا که توانسته بودم باتوجه‌به سنت وفادارانهٔ عمیق ارتشیان به شاه، آنان را وادار به حمایت از دولت شاپور بختیار کردم. فرماندهان ارتش را جهت تهیهٔ طرح‌های لازم ترغیب کردم؛ تا جایی که حتی از نظر نظامی به آن‌ها اثبات کردم که آمریکا نیازهای لجستیکی آنان را تأمین می‌کند و در هر شرایطی پشتیبان آن‌هاست.
A
سقوط چین در سال ۱۹۴۹ و شروع جنگ دو کره این نگرانی را در میان مقامات غربی افزایش داده بود که کشورهای آسیایی و به‌طور ویژه غرب آسیا، به‌سرعت تحت سیطرهٔ کمونیسم قرار خواهند گرفت.
امیرماکان جعفری
در دههٔ هفتاد میلادی، هرچقدر از قدرت و اقتدار شاه کاسته می‌شد، بر خشونت و جنایت ساواک افزوده می‌شد؛ قتل، آتش‌زدن اماکن و شکنجه از اقدامات رایجی بود که ساواک از آن استفاده می‌کرد تا مردم را از اقدام علیه حکومت شاه بازدارد. این وضعیت موجب شد تا سازمان عفو بین‌الملل در سال ۱۹۷۵ در بیانیه‌ای اعلام کند: «هیچ کشوری در جهان، وضعیت نابسامان نقض حقوق بشر در ایران را ندارد.» برای سال‌های طولانی، شاه چون از پشتیبانی کامل آمریکا برخوردار بود، از روش‌های وحشیانه برای حکمرانی استفاده می‌کرد. بااین‌حال، در حوالی سال ۱۹۷۷ به نظر می‌رسید که این دوران به پایان رسیده است؛ زیرا سیاست حقوق بشری کارتر دقیقاً بر مواردی از حقوق انسانی و مدنی تأکید داشت که شاه حکومت خود را برای سالیان متمادی بر پایهٔ نقض آن‌ها بنا کرده بود.
شاهراه
از نظر سیاسی، سیاست حقوق بشری کارتر در واقع موضوعی بود که باختی در آن وجود نداشت؛ چراکه طبق نظر نویسندهٔ نطق‌های انتخاباتی کارتر در سال ۱۹۷۶، «لیبرال‌ها آن را دوست دارند، چون حامی آزادی سیاسی است» و «محافظه‌کارها هم آن را دوست دارند، چون حامی انتقاد از روسیه است.» همچنین، اگرچه جامعه و افکار عمومی آمریکا با روش‌ها و تاکتیک‌های اتخاذشده از سوی نیکسون و کسینجر موافق نبودند، اما با نتایج به‌دست‌آمده از آن‌ها بسیار موافق بودند. کارتر فهمیده بود که جامعه خیلی هم نمی‌خواهد که سیاست خارجی جمهوری‌خواهان دستخوش تغییر جدی شود. بااین‌حال، اعلام این مسئله که او خواستار تداوم سیاست خارجی دولت‌های قبلی است، نمی‌توانست موجب پیروزی او در انتخابات ریاست جمهوری شود
شاهراه
آمریکایی‌های سرخورده و خسته از جنگ، کشتار و رسوایی‌های اخلاقی سیاستمداران، به‌شدت آمادهٔ پذیرش شعارهایی در حوزهٔ اصول اخلاقی و حرمت به مقام انسانی شده بودند. هنر کارتر و مشاورانش، تشخیص به‌موقع این نیاز جامعهٔ آمریکا بود. کارتر پرچم تقوا را در سرزمین فساد برافراشته بود. به‌این‌ترتیب، فرماندار کم‌شهرت ایالت جورجیا، با استفاده از چنین شرایطی خود را بر اریکهٔ قدرت آمریکا نشاند.
شاهراه
هیچ‌وقت از کارتر به‌عنوان یکی از رهبران بزرگ ایالات متحده نام برده نمی‌شود و برعکس، او در حالی دفتر کارش در اتاق بیضی کاخ سفید را در سال ۱۹۸۱ ترک کرد که یکی از پایین‌ترین درصدهای محبوبیت را داشت و از او با عنوان رئیس‌جمهوری یاد می‌شد که رؤیاهای آمریکایی را با ضعف شخصیت و عدم عمل‌گرایی سیاسی خود از میان برده است؛ به‌ویژه در زمینهٔ سیاست خارجی. او در میان موج نفرت مردم آمریکا از بحران‌های دولت نیکسون به کرسی ریاست جمهوری رسید و در میان موج نفرت مردم آمریکا از ناکامی‌های خارجی دولتش، اتاق بیضی کاخ سفید را به ریگان تحویل داد.
شاهراه
«بازرگان می‌گفت نهضت آزادی به قانون اساسی معتقد است. اگر شاه حاضر باشد که تمام مواد قانون اساسی را به اجرا درآورد، ما آماده‌ایم تا سلطنت را بپذیریم.»
آبیِ آسمونی
بنابراین ژنرال هایزر- براساس آنچه در کتاب خاطرات خود نوشته- باید مطابق دیدگاه دولت آمریکا، اول حمایت کامل ارتش را از بختیار به‌عنوان عاملی برای غلبه بر بحران فراهم می‌آورد و دوم، طرح‌های عملی برای یک کودتا را تدارک می‌دید تا در صورت نیاز از آن بهره بگیرد.
A
برژینسکی دربارهٔ حواشی نشست معروف «گوادلوپ» و تصمیم نهایی دولت آمریکا دربارهٔ سرنوشت محمدرضا پهلوی و نظام شاهنشاهی هم نوشته است: «رئیس‌جمهور موضعی اتخاذ کرد که خشنودی من فراهم شد. او به سایروس ونس گفت که مایل به تغییر دستورهای ژنرال هایزر و ملایمت در لحن آن نیست و سالیوان باید نظر شاه را نسبت به کودتا جویا شود. درواقع، تا زمانی که شاه این تلاش‌ها را کاملاً رد نکند، باید از آن پشتیبانی کنیم. من می‌خواستم رئیس‌جمهور را دربارهٔ نیاز به انجام کودتا تشویق کنم. دو روز بعد طی گزارشی اظهار کردم که تلگراف مفصلی از هایزر دریافت کرده‌ام که او ضمن تشریح فعالیت‌های خود، تعبیری از دستوری را که به او داده شده ارائه داده است. او خاطرنشان کرده که به نظر او، کودتای نظامی آخرین راه چاره تلقی می‌شود. من باور داشتم که در صورت شکست بختیار، ما باید تغییرهای مناسبی در موضع خود ایجاد کنیم و کودتای نظامی باید با پشتیبانی آمریکا به اجرا در بیاید.»
A
باآنکه کارتر در اردیبهشت ۱۳۵۶ (آوریل ۱۹۷۷) با فروش پنج فروند هواپیمای آواکس به ایران موافقت کرده بود، در ژوئیهٔ همان سال و زیر فشار برخی از مشاوران و بعضی از اعضای کنگره که به‌ظاهر بیمناک بودند این سیستم فوق مدرن به دست شوروی بیفتد، فروش آن را به‌صورت موقت معلق کرد. برای حفظ روابط حسنه با محمدرضا پهلوی، این خبر را دیوید نیوسام، معاون وزیر امور خارجهٔ آمریکا، در تهران همراه با «پوزش فراوان» و «امید اینکه در آیندهٔ نزدیک به تصویب قطعی برسد» به اطلاع او رساند.
A

حجم

۲۱۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

حجم

۲۱۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

قیمت:
۴۶,۰۰۰
۱۳,۸۰۰
۷۰%
تومان