بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب پلنگ زخمی | طاقچه
تصویر جلد کتاب پلنگ زخمی

بریده‌هایی از کتاب پلنگ زخمی

نویسنده:تقی شجاعی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۳از ۳۰ رأی
۴٫۳
(۳۰)
چشم‌ها را برای دیدنِ حرم به تو داده‌اند، و پلک‌ها را برای ندیدنِ حرام
M. Dehbashian
دلم می‌خواست که به قول آن رانندهٔ خاور به دورانی برمی‌گشتم که بزرگ‌ترین غصهٔ زندگی‌ام شکستنِ نوکِ مدادم بود.
محمدمهدی
«آدمی که قبل از ازدواج به هیچ دختری نگاه نکرده و هیچ تجربهٔ جنسی نداشته، وقتی که ازدواج می‌کند همسرش برای او زیباترین و لذت‌بخش‌ترین زنِ دنیاست.»
علیرضا
چشم، جاسوسِ دل و نامه‌رسانِ عقل است.
محمدمهدی
زندگی یعنی سختی کشیدن برای بیشتر لذت بردن
محمد صادق باقری
شاید اصلاً علتِ پیر شدن و مُردنِ آدم‌ها همین باشد که آرزوهای کوچکشان بزرگ می‌شود و پَر می‌کِشد و نامحرم می‌شود و دیگر دستشان بهِشان نمی‌رسد و فاتحه. مگر اینکه... مگر اینکه هم‌زمان با بزرگ‌شدنِ آرزویشان، دلشان هم بزرگ شود. آن‌وقت آرزو سرجایش می‌مانَد.
huseinmoradi
بله! باباها و بابابزرگ‌ها این‌طوری‌اند. هرکدامشان را که بتکانی، نفری شونصد تا از این خاطرات عاشقانه برایت ردیف می‌کنند، اما خب چه می‌شود کرد. همین باباها نوبتِ عشق و حالِ بچه‌هایشان که می‌رسد هرکدامشان احساس می‌کنند که به نبوت مبعوث شده‌اند. نفری یک عصای موسی دستشان می‌گیرند و به چشم یک فرعون بهِت نگاه می‌کنند که باید فرقِ سرت را با نصیحت‌هایشان بشکافند.
محمدمهدی
«نماز تنظیمِ موتورِ روح است.»
کایرو
سرم را پایین انداختم. حس عجیبی نداشتم، اما یک جایی در مغزم یک جوری شده بود.
کاربر ۱۱۱۶۸۶۵
هنوز شیرینیِ گپ‌هایی که با المیرا می‌زدم در دلم هست. هنوز صفحهٔ گفت‌وگوهایم با او را پاک نکرده‌ام و هرازگاهی به آن سر می‌زنم و پیام‌هایش را می‌خوانم.
علیرضا
یکی بنده‌ام با تنی پُرگناه به پیش خداوندِ خورشید و ماه
HKNOHEAD
شاید اصلاً علتِ پیر شدن و مُردنِ آدم‌ها همین باشد که آرزوهای کوچکشان بزرگ می‌شود و پَر می‌کِشد و نامحرم می‌شود و دیگر دستشان بهِشان نمی‌رسد و فاتحه. مگر اینکه... مگر اینکه هم‌زمان با بزرگ‌شدنِ آرزویشان، دلشان هم بزرگ شود. آن‌وقت آرزو سرجایش می‌مانَد.
محمدمهدی
گیاهان و حیوانات اختیار ندارند و بدون آنکه خودشان انتخاب کنند درحال اطاعت از خدا و انجام وظایفشان هستند. از بین موجودات فقط ما انسان‌ها هستیم که می‌توانیم انتخاب کنیم که وظیفه‌مان را انجام بدهیم، حرف خدا را گوش کنیم یا نکنیم. اگر گوش کردیم، مثل همهٔ موجوداتِ دیگر زندگی‌مان طبیعی می‌شود و بزرگ می‌شویم، مثل یک درخت که رشد می‌کند و میوه می‌دهد، اما اگر گوش نکردیم، شبیه درختی می‌شویم که آب و خاک و غذایی را که بهِش می‌دهند پس می‌زند و می‌پوسد و به چوب خشکی تبدیل می‌شود که فقط به دردِ سوختن می‌خورَد.»
علیرضا
زیبایی‌های جهانِ خلقت داشتند چشمم را درمی‌آوردند.
کاربر ۱۱۱۶۸۶۵
زیبایی‌های جهانِ خلقت داشتند چشمم را درمی‌آوردند. بعد از هر نگاه به هر زیبایی، یک حسرت در دلم شکل می‌گرفت؛ حسرتِ نداشتن. حسرتِ تنها بودن. حسرتِ دستانِ بسته. حسرتِ اینکه هیچ کاری از دستم برنمی‌آمد.
کاربر ۱۱۱۶۸۶۵
دلِ بزرگ یعنی دلی که با دل‌خوشی‌های بزرگ پُر شده باشد. و در این جهان هیچ دل‌خوشی‌ای بزرگ‌تر از خدا وجود ندارد، چون همهٔ دل‌خوشی‌ها را خدا خلق کرده. من نمی‌دانم خدای به آن بزرگی چطور در دلِ آدم جا می‌شود.
Amir10
حاج‌آقا می‌گفت با چشم‌هایی که گناه نکرده‌اند خیلی کارها می‌شود کرد. می‌شود دلی را جابه‌جا کرد، یا کل وجود کسی را تصرف کرد.
شیهمیمی
با چشم‌هایی که گناه نکرده‌اند خیلی کارها می‌شود کرد. می‌شود دلی را جابه‌جا کرد، یا کل وجود کسی را تصرف کرد.
محمد صادق باقری
وقتی به حاج‌آقا رسیدیم خون از شکم و سینه‌اش فوران می‌زد. زمین پر از خون شده بود. رد چاقویی که به شکم و سینهٔ حاج‌آقا خورده بود روی قبای خونی‌اش معلوم بود. ریش‌ها و تمام صورت حاج‌آقا قرمز شده بود. عمامهٔ خاک‌آلود کنار جدول افتاده و باز شده بود. تسبیح فیروزه‌ای رنگش کنار دستش بود. حاج‌آقا پلک سنگینی زد و بعد از تکانی که به خودش داد، روی زمین ماند. هادی فریاد کشید.
شیهمیمی

حجم

۱۳۳٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۰۴ صفحه

حجم

۱۳۳٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۰۴ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
۹,۰۰۰
۷۰%
تومان