
بریدههایی از کتاب مردم مشوش
۴٫۱
(۷۱)
حتی خوشبختترین آدمها هم همیشه خوشبخت نیستند
ariethetic
روگر چندان به تخممرغ علاقهمند نبود اما گاه شبها تا دیروقت مینشست و همینطور بیهدف تلویزیون میدید تا مبادا آنالینا را که سر به شانهٔ او خوابش برده بود از خواب بپراند.
Toobakiani
"آدمی که از مغزش کار نمیکشه باید هی از پاهاش کار بکشه"
R.ali.H
شاید همین امروز وسط شلوغی و جمعیت از کنار هم گذشته باشیم اما هم را ندیده باشیم، شاید الیاف کت تو لحظهای لباس من را لمس کرده باشد و بعد از هم جدا شده باشیم. نمیدانم تو که هستی، نمیشناسمت.
اما امشب که به خانه برگشتی، روز که تمام شد و شب که ما را فرا گرفت، نفسی عمیق بکش، چون ما از عهدهٔ امروز هم برآمدیم.
و فردا روز دیگری آغاز خواهد شد.
Mahdizadeh
میگویند شخصیت هر کس برآیندی است از تجربیات او. اما این حقیقت ندارد؛ نه کاملاً، چون اگر بنا بود تنها با گذشتهمان تعریف شویم، نمیتوانستیم خودمان را تحمل کنیم. باید بتوانیم خود را مجاب کنیم که ما چیزی بیشتر از فقطوفقط اشتباهات دیروزمان هستیم: انتخاب بعدیمان، فردایمان.
R.ali.H
روزهایی که جاهایی از تو درد میکند که در هیچ عکس اشعهٔ ایکسی دیده نمیشود، و تو هیچ واژهای برای تشریح آن نمییابی، حتی برای آنها که عاشقانه تو را دوست دارند.
Allabout_shin
روگر: من خیلی هم آرومم.
جک: تجربهام نشون داده که دقیقاً آدمهای ناآروم این جمله رو میگن.
Allabout_shin
"آدم اینقدر به طرفش عشق میورزه که دیگه نمیتونه بدون اون زندگی کنه."
Allabout_shin
احمق خواندن دیگران خیلی راحت است اگر به آنها به چشم انسان نگاه نکنی، مخصوصاً اگر کسانی را داشته باشی که سعی کنی در برابرشان آدم نسبتاً خوبی باشی.
چون اینکه از آدمها انتظار برود همیشه از عهدهٔ اکنون برآیند توقع بیجایی است.
ariethetic
ما باید بالغانه رفتار کنیم اما نمیدانیم چطور، چون شکست در بالغ بودن بهشکل خطرناک و ناامیدکنندهای آسان است.
چون همه کسی را دوست دارند و همهٔ آنها که کسی را دوست دارند شبهای وحشی بیخوابی را تجربه کردهاند، شبهایی که تا صبح از این دنده به آن دنده شدهاند به امید پیدا کردن راهی برای آدم ماندن. و این گاه ما را به سمت کارهایی میراند که از دور ابلهانه و درکناشدنی است اما در آن لحظه بهترین راه ممکن به نظر میآید.
ariethetic
وقتی سرگذشت کسی را دانستی دیگر نمیتوانی مثل سابق از او تنفر داشته باشی.
کاربر ۴۲۰۷۱۶۷
سال نو از راه میرسد و آنقدرها فرقی با سال پیش برایت ندارد، مگر اینکه فروشندهٔ تقویم باشی.
vahid
آنها را که دوست میداریم به نامهای مستعار صدا میکنیم، چون عشق طالب واژهای است که تنهاوتنها به تو تعلق داشته باشد.
sh.taa
این امری است درکناشدنی برای پسرها، و شرمی برای پدرها: اینکه ما نه میخواهیم فرزندانمان رؤیای خودشان را دنبال کنند و نه اینکه پا جای پای ما بگذارند. درواقع، آنچه ما میخواهیم این است که ما پا جای پای آنها بگذاریم وقتی که آنها دارند رؤیاهای ما را دنبال میکنند.
ʀᴇʏʜᴀɴᴇʜ
عقایدمون واقعاً با هم فرق داره اما... من فکر میکنم آدمها میتونن بدون اینکه با هم موافق باشن، با هم کنار بیان.
کاربر ۴۲۰۷۱۶۷
"میدونی بدترین چیز پدر و مادر بودن چیه؟ اینه که آدم فقط بهخاطر بدترین ثانیههاش قضاوت میشه. آدم هزار و یک کار رو درست انجام میده و بعد فقط یکی غلط از آب درمیآد و بعد تو تا ابد میشی اون پدری که سرش گرم موبایلش بود و تاب خورد تو سر بچهاش. چند شبانهروز پشتسرهم چشم ازشون برنمیداری، بعد فقط میآی یه دونه پیامکت رو بخونی و همهٔ اون ثانیههات از کف میره. هیچکس نمیره پیش روانشناس تا از همهٔ اون هزاران باری حرف بزنه که تاب نخورده تو سر بچهاش. پدرومادرها با خطاهاشون تعریف میشن."
sh.taa
وقتی بچهای، مدام انتظار میکشی بزرگ شوی و خودت برای خودت تصمیم بگیری. اما بزرگ که شدی تازه میفهمی این بدترین قسمت بزرگ شدن است.
کاربر ۴۲۰۷۱۶۷
هر صبح، چشم میگشاییم تا زندگی بهمنی از "یادت نرود!"ها را سرمان آوار کند. وقت فکر کردن نداریم، فرصت نفس کشیدن هم نداریم. تنها بیدار میشویم و خودمان را در انبوه زندگی دفن میکنیم، چون فردا روزی نو است با مشکلاتی نو. گاه سر کار یا در جلسهٔ اولیا و مربیان یا توی خیابان به دوروبرمان نگاهی میکنیم و دچار حملهٔ ترس میشویم، چون چنین به نظر میآید که همه میدانند چهکار باید بکنند جز ما. همه توان خرید همهچیز را دارند. همه حواسشان به همهچیز هست. همه قادر به انجام وظایفشان هستند.
sh.taa
نامش "بحران بازار اقتصاد" است و "سقوط بانک"، گرچه تنها کسی که در این میان سقوط میکند آدمها هستند. بانکها سر جای خود میمانند. اقتصاد قلب ندارد که بشکند
sh.taa
خوشبختی بستگی به توقع تو از زندگی دارد و ما امروزه اینترنت داریم؛ دنیایی کامل که مدام از ما میپرسد: "زندگیت اینطوری که هست کامل و بیعیبونقص است؟ چی؟ جواب بده! همینطور که هست کامل و بیعیبونقص است؟ پس باید آن را تغییر دهی!"
sh.taa
اثری از هیچ مدرک دانشگاهی تحسینبرانگیزی آویزان بر دیوارها نبود. بهدلیلی مبهم، آنها که مدارک تحسینبرانگیزتری دارند بیشتر تمایل دارند آن را توی کشوی میزتحریرشان پنهان کنند.
sh.taa
ما بیشتر با آنهایی دعوا میکنیم که شبیهمان هستند، نه آنها که با ما فرق دارند.
sh.taa
اما اگر تنها یک چیز از گردش روزگار و اینترنت آموخته باشی، آن این است که الزاماً چون راست میگویی، برندهٔ ماجرا نیستی.
sh.taa
حقیقت؟ حقیقتی در کار نیست. تمام آنچه ما دربارهٔ مرزهای کیهان میدانیم این است که مرزی در کار نیست، تمام آنچه دربارهٔ خدا میدانیم این است که هیچ نمیدانیم.
sh.taa
تو با پولهات چهکار میکنی؟"
"فاصله میخرم."
روانشناس تا کنون چنین پاسخی نشنیده بود.
"چطور؟"
"رستورانهای گرون فاصلهٔ بین میزهاشون بیشتره. بخش فرستکلاس هواپیما صندلی وسط نداره. هتلهای گرون برای مهمونهای سوئیت مخصوص ورودی جداگانه دارن. تو این دنیای پر از آدم گرونترین چیزی که میشه خرید فاصله است."
کاربر ۲۹۶۳۵۱۳
مهر و محبت جادویی است رمانتیک و توفانی...
Bitt
خیلی سخت است پیر باشی اما واژههایی نیابی که به یک جوان بگویی "میدونم داری رنج میکشی و این دل من رو به درد میآره".
sh.taa
وظیفهٔ پدرومادرها همین است: که شانهای باشند برای تکیه کردن، همان شانهای که بچهها تا کوچکاند روی آن قلمدوش مینشینند تا دنیا را ببینند، همان شانهای که وقتی کمی بزرگتر شدند روی آن میایستند تا دستشان به آسمان برسد و ابرها را بگیرند، همان شانهای که در لحظات تردید و ترسولرز سر روی آن میگذارند و به آن تکیه میکنند. آنها به ما اعتماد میکنند و این خردکننده است، چون هنوز نفهمیدهاند ما خودمان هم درواقع نمیدانیم چه داریم میکنیم.
sh.taa
مردم بچههایشان را اینطور تنبیه میکردند: اجازه نداری از اتاقت بیایی بیرون. اما امروز باید بگویی: مجبوری از اتاقت بیایی بیرون! نسلی مرتب غرغر میشنید که چرا نمیتواند آرام یک جا بنشیند و این نسل دیگر اینکه چرا اینقدر بیجنبوجوش است.
sh.taa
پدر باری از صخرههای نادیدنی به دوش میکشد
sh.taa
حجم
۲۹۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
حجم
۲۹۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰۷۰%
تومان