بریدههایی از کتاب مردم مشوش
۴٫۰
(۵۶)
روگر چندان به تخممرغ علاقهمند نبود اما گاه شبها تا دیروقت مینشست و همینطور بیهدف تلویزیون میدید تا مبادا آنالینا را که سر به شانهٔ او خوابش برده بود از خواب بپراند.
Toobakiani
حتی خوشبختترین آدمها هم همیشه خوشبخت نیستند
ariethetic
"آدمی که از مغزش کار نمیکشه باید هی از پاهاش کار بکشه"
R.ali.H
شاید همین امروز وسط شلوغی و جمعیت از کنار هم گذشته باشیم اما هم را ندیده باشیم، شاید الیاف کت تو لحظهای لباس من را لمس کرده باشد و بعد از هم جدا شده باشیم. نمیدانم تو که هستی، نمیشناسمت.
اما امشب که به خانه برگشتی، روز که تمام شد و شب که ما را فرا گرفت، نفسی عمیق بکش، چون ما از عهدهٔ امروز هم برآمدیم.
و فردا روز دیگری آغاز خواهد شد.
Mahdizadeh
روگر: من خیلی هم آرومم.
جک: تجربهام نشون داده که دقیقاً آدمهای ناآروم این جمله رو میگن.
Allabout_shin
روزهایی که جاهایی از تو درد میکند که در هیچ عکس اشعهٔ ایکسی دیده نمیشود، و تو هیچ واژهای برای تشریح آن نمییابی، حتی برای آنها که عاشقانه تو را دوست دارند.
Allabout_shin
میگویند شخصیت هر کس برآیندی است از تجربیات او. اما این حقیقت ندارد؛ نه کاملاً، چون اگر بنا بود تنها با گذشتهمان تعریف شویم، نمیتوانستیم خودمان را تحمل کنیم. باید بتوانیم خود را مجاب کنیم که ما چیزی بیشتر از فقطوفقط اشتباهات دیروزمان هستیم: انتخاب بعدیمان، فردایمان.
R.ali.H
ما باید بالغانه رفتار کنیم اما نمیدانیم چطور، چون شکست در بالغ بودن بهشکل خطرناک و ناامیدکنندهای آسان است.
چون همه کسی را دوست دارند و همهٔ آنها که کسی را دوست دارند شبهای وحشی بیخوابی را تجربه کردهاند، شبهایی که تا صبح از این دنده به آن دنده شدهاند به امید پیدا کردن راهی برای آدم ماندن. و این گاه ما را به سمت کارهایی میراند که از دور ابلهانه و درکناشدنی است اما در آن لحظه بهترین راه ممکن به نظر میآید.
ariethetic
احمق خواندن دیگران خیلی راحت است اگر به آنها به چشم انسان نگاه نکنی، مخصوصاً اگر کسانی را داشته باشی که سعی کنی در برابرشان آدم نسبتاً خوبی باشی.
چون اینکه از آدمها انتظار برود همیشه از عهدهٔ اکنون برآیند توقع بیجایی است.
ariethetic
"آدم اینقدر به طرفش عشق میورزه که دیگه نمیتونه بدون اون زندگی کنه."
Allabout_shin
وقتی سرگذشت کسی را دانستی دیگر نمیتوانی مثل سابق از او تنفر داشته باشی.
کاربر ۴۲۰۷۱۶۷
سال نو از راه میرسد و آنقدرها فرقی با سال پیش برایت ندارد، مگر اینکه فروشندهٔ تقویم باشی.
vahid
آنها را که دوست میداریم به نامهای مستعار صدا میکنیم، چون عشق طالب واژهای است که تنهاوتنها به تو تعلق داشته باشد.
sh.taa
عقایدمون واقعاً با هم فرق داره اما... من فکر میکنم آدمها میتونن بدون اینکه با هم موافق باشن، با هم کنار بیان.
کاربر ۴۲۰۷۱۶۷
وقتی بچهای، مدام انتظار میکشی بزرگ شوی و خودت برای خودت تصمیم بگیری. اما بزرگ که شدی تازه میفهمی این بدترین قسمت بزرگ شدن است.
کاربر ۴۲۰۷۱۶۷
"میدونی بدترین چیز پدر و مادر بودن چیه؟ اینه که آدم فقط بهخاطر بدترین ثانیههاش قضاوت میشه. آدم هزار و یک کار رو درست انجام میده و بعد فقط یکی غلط از آب درمیآد و بعد تو تا ابد میشی اون پدری که سرش گرم موبایلش بود و تاب خورد تو سر بچهاش. چند شبانهروز پشتسرهم چشم ازشون برنمیداری، بعد فقط میآی یه دونه پیامکت رو بخونی و همهٔ اون ثانیههات از کف میره. هیچکس نمیره پیش روانشناس تا از همهٔ اون هزاران باری حرف بزنه که تاب نخورده تو سر بچهاش. پدرومادرها با خطاهاشون تعریف میشن."
sh.taa
نامش "بحران بازار اقتصاد" است و "سقوط بانک"، گرچه تنها کسی که در این میان سقوط میکند آدمها هستند. بانکها سر جای خود میمانند. اقتصاد قلب ندارد که بشکند
sh.taa
اثری از هیچ مدرک دانشگاهی تحسینبرانگیزی آویزان بر دیوارها نبود. بهدلیلی مبهم، آنها که مدارک تحسینبرانگیزتری دارند بیشتر تمایل دارند آن را توی کشوی میزتحریرشان پنهان کنند.
sh.taa
هر صبح، چشم میگشاییم تا زندگی بهمنی از "یادت نرود!"ها را سرمان آوار کند. وقت فکر کردن نداریم، فرصت نفس کشیدن هم نداریم. تنها بیدار میشویم و خودمان را در انبوه زندگی دفن میکنیم، چون فردا روزی نو است با مشکلاتی نو. گاه سر کار یا در جلسهٔ اولیا و مربیان یا توی خیابان به دوروبرمان نگاهی میکنیم و دچار حملهٔ ترس میشویم، چون چنین به نظر میآید که همه میدانند چهکار باید بکنند جز ما. همه توان خرید همهچیز را دارند. همه حواسشان به همهچیز هست. همه قادر به انجام وظایفشان هستند.
sh.taa
مهر و محبت جادویی است رمانتیک و توفانی...
jk
تو هم با اضطراب آشنایی، روزهایی که جاهایی از تو درد میکند که در هیچ عکس اشعهٔ ایکسی دیده نمیشود، و تو هیچ واژهای برای تشریح آن نمییابی، حتی برای آنها که عاشقانه تو را دوست دارند.
FarimahOmidi
امشب که به خانه برگشتی، روز که تمام شد و شب که ما را فرا گرفت، نفسی عمیق بکش، چون ما از عهدهٔ امروز هم برآمدیم.
و فردا روز دیگری آغاز خواهد شد.
FarimahOmidi
خیلی سخت است پیر باشی اما واژههایی نیابی که به یک جوان بگویی "میدونم داری رنج میکشی و این دل من رو به درد میآره".
sh.taa
پدر باری از صخرههای نادیدنی به دوش میکشد
sh.taa
شاید این یک کارکرد بیولوژیک است که فرزندت تا یک سنی تو را بیقیدوشرط دوست دارد، تنها به یک دلیل ساده: تو متعلق به آنهایی. و شاید بتوان گفت که این بهترین قسمت بیولوژی است.
sh.taa
خوشبختی بستگی به توقع تو از زندگی دارد و ما امروزه اینترنت داریم؛ دنیایی کامل که مدام از ما میپرسد: "زندگیت اینطوری که هست کامل و بیعیبونقص است؟ چی؟ جواب بده! همینطور که هست کامل و بیعیبونقص است؟ پس باید آن را تغییر دهی!"
sh.taa
مگر میشود مدام با این استرس زیست که در همان لحظه که من توی توالتم تو با کشیدن یک انگشت روی صفحه و بالا و پایین یا چپ و راست کردنِ آن همزاد روحی خودت را بیابی؟ اینطوری یک نسل کامل عفونت مجاری ادرار میگیرند، چون باید اینقدر خودشان را نگه دارند تا باتری موبایل شریک زندگیشان تمام شود.
sh.taa
یه روز تو روزنامهها مینویسن "بازار خریداران" و یه روز مینویسن "بازار فروشندگان"، اما درواقع بازار همیشه "بازار این بانکهای کثافته"، مگه نه؟
sh.taa
معتاد به موادش معتاد است و خانوادهٔ او به امید.
sh.taa
راهی برای حرف زدن دربارهٔ این ماجرا نداشتن، چون هیچوقت یاد نگرفته بودن با هم حرف بزنن.
sh.taa
حجم
۲۹۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
حجم
۲۹۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰۷۰%
تومان