بریدههایی از کتاب شفای رابطه دختر با مادر
نویسنده:اولین سیلتن بازوف
مترجم:سارا کهربایی
انتشارات:بنیاد فرهنگ زندگی دیجیتال
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۹از ۳۲ رأی
۳٫۹
(۳۲)
وقتی نزدیکترین اطرافیانمان با همه وجود ما ـ یعنی هم با بخش مهربانمان و هم بخش خشمگینمان، سرزندگیمان و افسردگیمان، فکرمان و تمایلات جنسیمان ـ همدل و مهربان هستند، ما خودبهخود دوستداشتنی میشویم.
leili L
دخترانی که از بدو تولد تحت سرپرستی پدر و مادری پر محبت و بالغ که آنها را تکریم میکنند و بال و پر میدهند و تأیید میکنند، هستند، خوششانساند. چرا که مشت نمونه خروار است و اولین رابطه مقدمه روابط دیگر است. آنها معمولاً جذب کسانی میشوند که همچون پدر و مادر، برایشان شأن و منزلت قائل شوند. بهعلاوه، چون توسط غنای عشق خانواده لبریز شدهاند، میتوانند بهطور طبیعی دیگران را نیز دوست بدارند. همانطورکه اروین یالوم بسیار فصیح و شیوا میگوید: «محبت بالغانه از بینیازی فرد سرچشمه میگیرد نه از نیازمندی او.»
الهام راگا
درست همانطور که دختری که توجه و انعکاس ضعیفی از مادرش دریافت کرده زخم میخورد، دختری هم که اهمیت و حس استحقاقش، توسط مادر بزرگنمایی میشود نیز آسیب میبیند. او همیشه ناامید خواهد بود زیرا برخلاف مادر افراطکارش، مردمانی که در زندگی با آنها مواجه میشود او را تحسین و ستایش نمیکنند. بهعلاوه او در قلب خود میداند که آن موجود فوقالعاده که مادرش از وی ساخته نیست اما با وجود این، احساس اجبار میکند که طوری رفتار کند که انگار هست. او احساس تقلبی بودن خواهد کرد. او احساس «خود دروغین» خواهد داشت.
leili L
روابط آرمانی دوستداشتنی هستند اما دوام نمیآورند. «فقط آن روابطی بادوام هستند که افراد از هم برداشتهای واقعی داشته باشد.
fatima
وقتی که کودک گریانی که چانهاش به لبه میز برخورد کرده و کبود شده، بوسه مهربان مادر را احساس میکند و حرفهای دلسوزانه او را میشنود ـ «آخی آخی میدونم خیلی درد داره» ـ میفهمد که درد و اشکهایش اعتبار دارند.
Aida
دخترانی که از بدو تولد تحت سرپرستی پدر و مادری پر محبت و بالغ که آنها را تکریم میکنند و بال و پر میدهند و تأیید میکنند، هستند، خوششانساند. چرا که مشت نمونه خروار است و اولین رابطه مقدمه روابط دیگر است. آنها معمولاً جذب کسانی میشوند که همچون پدر و مادر، برایشان شأن و منزلت قائل شوند. بهعلاوه، چون توسط غنای عشق خانواده لبریز شدهاند، میتوانند بهطور طبیعی دیگران را نیز دوست بدارند. همانطورکه اروین یالوم بسیار فصیح و شیوا میگوید: «محبت بالغانه از بینیازی فرد سرچشمه میگیرد نه از نیازمندی او.»
کاربر ۲۴۲۳۵۴۸
باید بدانیم مادری که نمیتواند به دخترش افتخار کند شاید نه بدجنس است و نه بیتوجه. بلکه، شاید عزتنفسش پایین است و نقصهای خودش را در دختری که با او همذاتپنداری میکند، میبیند.
Aida
مادر و دختر در «تالار آینه» زندگی میکنند که به هر یک اجازه میدهد خودش را در دیگری ببیند.
fatima
اما دختران کمشانستر، که توسط والدین بیکفایت بزرگ میشوند، بهطور غمانگیزی به سمت مردمان فقیر مشابه، که در واقع آشنا هستند و «خانه» را برایشان بازنمایی میکنند جذب میشوند. کنایه تلخ این است که افرادی که برای جبران محرومیتهای دوران کودکی خود به محبت و تأیید بیشتری نیاز دارند، معمولاً با مردمانی وارد رابطه میشوند که آنها نیز به نوبه خود بسیار آسیبدیدهتر از آنی هستند که بتوانند چیزی ببخشند.
الهام راگا
بهعلاوه چون لیدیا به اپریل بیشتر بهعنوان رشددهنده و تسلیبخش و همراه و اطمینانبخش خودش اعتبار داده بود تا یک انسان به خودی خود، اپریل هرگز یاد نگرفته بود که به خودش بها بدهد.
Im here
در هر سنی که باشیم، تمایل داریم و البته سزاواریم که تأیید اساسی و بهرسمیتشناختهشدن از سوی مادرانمان را دریافت کنیم، اما بهعنوان بزرگسالانی عاقل باید بپذیریم که ما مرکز جهان نیستیم.
Aida
در حقیقت سختگیری و کنترل، روشهایی هستند که او برای دفاع از فروپاشی خود بهکار میبرد
Elizee
بهترین مادر زنی نیست که زندگیاش را رها کند بلکه زنی است که آن را تمام و کمال زندگی کند و دخترش را نیز ترغیب به این کار کند
Elizee
زندگی مادرانمان، تا حد زیادی الگوی ما برای زندگی است. اگر مادرمان بتواند عاشق شود و یا دوست داشته شود، ما تمایل به داشتن روابط خوب داریم. اگر مادرمان در مدرسه موفق باشد ما هم بهطور مشابه به ظرفیتهای ذهنیمان، اطمینان داریم. اگر مادرمان خونگرم باشد ما هم احتمالاً اجتماعی هستیم. اگر مادرمان زن مستقلی باشد به احتمال زیاد ما هم بهخاطر استقلال خویش، به خود میبالیم. اگر مادرمان از زندگی خوب لذت ببرد، ما نیز از خرید کردن در مغازههای بهتر و شام خوردن در رستوانهای خوب احساس راحتی میکنیم. و برعکس اگر مادرانمان زندگیهای محدودی دارند ممکن است برای ما سخت باشد که زندگی شاد و موفقی داشته باشیم.
کاربر ۲۴۲۳۵۴۸
وقتی یک زن همیشه در رابطه زندگی میکند، با منابع درونی خودش بیگانه میشود. زنی که دعوی زندگی خلاقانه خویش را دارد، باید هرازگاهی تقاضاهای دیگران را کنار بزند و به خودش اجازه انزوا که شرط لازم برای خلاقیت است، بدهد. زنان ظرفیت بالایی برای برقراری رابطه دارند، اما اغلب برای تنها ماندن آمادگی ندارند. زنان و مردان در جامعه شرطی شدهاند تا فکرکنند که بهگونهای غیرطبیعی و مایه دلسوزی است که زنی تنها باشد و از تنهاییاش لذت ببرد.
الهام راگا
در ضمن ما روابط کودکی خود را تکرار میکنیم چون فرصت مجدد میخواهیم و دوست داریم آنچه اشتباه پیش رفته را اصلاح کنیم. برای مثال اگر محبت مادرانه نداشتیم، ممکن است تمام بزرگسالی خویش را صرف جستوجوی چنین محبتی از مادر یا جایگزینهای او کنیم... ما خیلی تلاش میکنیم، خیلی زیاد، تا تأیید عاطفیای را که هرگز نتوانستیم بهطور پیشفرض دریافت کنیم بهدست بیاوریم. ما خود آگاهانه تصمیم نمیگیریم که گذشته خود را دوباره زنده کنیم و تقریباً بدون اینکه کاملاً آگاه باشیم، در تکرار میافتیم.
الهام راگا
ما الگوی روابطمان را تکرار میکنیم زیرا تکرار سبب میشود احساس راحتی کنیم و در سرزمین آشنا باقی بمانیم. همه ما، به نوعی، دانشمندانی تعصبی و در حال آزمایش هستیم. ما پیوسته در جستوجوی شواهدی هستیم که باورهایمان را تأیید کنند. از اینرو اگر مادرمان ما را قبول نداشته باشد، ممکن است به سمت افرادی کشیده شویم که ما را کوچک میشمرند و بنابراین آنچه را او و ما در طول راه «درککردهایم»، اینکه ما بیارزشیم ـ یا احمق یا زشت یا تنبل یا دیوانه یا بدجنس یا خودخواه هستیم ـ تأیید کند. البته که ما آگاهانه با مردم آزاردهنده وارد رابطه نمیشویم.
الهام راگا
در حرفهام اغلب شاهد هستم که وقتی زنی درمییابد که دوستداشتنی، باارزش، و گرانقدر است و سزاوار بدرفتاری از طرف مادر یا هیچ شخص دیگری نیست، قدمهای لازم را برمیدارند تا بتوانند با جدیت بگویند: «رفتار تو غیرقابلقبول است و فقط زمانی میتوانم با تو در ارتباط باشم که با احترام با من رفتار کنی.» اما، تا زمانیکه احترام به خود در آنها کم است، این زمینه را دارد که بیاحترامیها را تحمل کند.
الهام راگا
تجربه به من نشان داده که، مادر و دخترهایی که قادرند از هم جدا شوند، بهطوری متناقض، به بهترین شکل با هم در ارتباطاند. وقتی فرد بداند قرار نیست توسط فرد دیگری محصور شود، حالت دفاعیاش را کنار میگذارد و اجازه میدهد نزدیکی و صمیمیت میانشان افزایش یابد. اگر استقلال و خویشتن دختر توسط مادری مداخلهگر تهدید نشود، میتواند برای نزدیک شدن به مادر احساس امنیت کند. دختری که از جدا شدن از مادر ترسی ندارد، ایجاد رابطه سالم و جداگانه با زنان دیگر نیز برایش سهلتر است.
الهام راگا
از نویسنده دیگری به نام جوزف کمبل که زندگیاش را صرف مطالعه راجع به مذهب و اسطورهشناسی کرده است چند روز پیش از مرگش پرسیدند که از کارهای تحقیقاتی خود چه آموخته است و او جواب داد: «به دنبال سعادت رفتن»
الهام راگا
حجم
۲۱۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۴۲ صفحه
حجم
۲۱۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۴۲ صفحه
قیمت:
۷۶,۰۰۰
۴۵,۶۰۰۴۰%
تومان