وقتی در برابر تغییر مقاومت میکنیم، این حالت عذاب نامیده میشود. ولی وقتی که بتوانیم به طور کلی رهایش کنیم و با آن مبارزه نکنیم، وقتی بتوانیم بیاساس بودن موقعیتمان را بپذیریم و در کیفیت پویای آن بیارمیم، این حالت روشنبینی، یا بیداری نسبت به ماهیت راستینمان، و نسبت به نیکی بنیادیمان نامیده میشود.
احسان رضاپور
با هرچه مواجه میشویم، یا شیفتهاش میشویم یا از آن بیزار میشویم یا به آن بیاعتنا میشویم، بستگی دارد به اینکه چقدر خودانگارهمان را تهدید کند. هویت ثابت امنیت کاذب ماست. ما آن را با پالودن تمامی تجاربمان از طریق این دیدگاه حفظ میکنیم. وقتی ما کسانی را دوست داریم، معمولا به این دلیل است که آنها ما را خوشحال میکنند. لغزشمان را علنی نمیکنند، هویت ثابتمان را مختل نمیکنند، در نتیجه ما با هم دوستیم. وقتی کسانی را دوست نداریم ــ آنها با ما همعقیده نیستند، بنابراین دوست نداریم با آنها بگردیم ــ معمولاً دلیلش این است که آنها هویت ثابتمان را به چالش میکشند. ما در حضورشان ناراحتیم چون آنها ما را به شیوههایی که دوست داریم تأیید نمیکنند، در نتیجه ما هم نمیتوانیم به شیوههایی که دوست داریم عمل کنیم.
احسان رضاپور
احساسی مثل خشم که واکنشی غیرارادی است، از لحظهای که شروع میشود تا وقتی که دورهاش را طی میکند فقط نود ثانیه طول میکشد. یک دقیقه و نیم، همین و همین. وقتی که طولانیتر میشود، که معمولاً میشود، دلیلش این است که ما خواستهایم ادامه یابد.
احسان رضاپور
زندگی نوعی مطمئن نبودن، بیخبر بودن از نوع و چگونگی آینده است. لحظهای که به چندوچون آن پی ببرید مرگ تدریجیتان شروع میشود. هنرمندان هیچگاه به طور کامل پی نمیبرند. ما حدس میزنیم. شاید اشتباه کنیم، ولی همچنان بیگدار به آب میزنیم.
تراب