بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ماه غمگین، ماه سرخ | طاقچه
تصویر جلد کتاب ماه غمگین، ماه سرخ

بریده‌هایی از کتاب ماه غمگین، ماه سرخ

نویسنده:رضا جولایی
انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۴.۱از ۱۱ رأی
۴٫۱
(۱۱)
نگو که غنچه چرا چاک‌چاک و دل‌خون است که این نمایشی از زخم قلب مجنون است
روژینا
هر چه بیش‌تر بخوانی، اندوهت بیش‌تر می‌شود…
مرتضی بهرامیان
می‌خواهی افسار دستت باشد باید سفت بزنی. دنیا دستِ کسانی است که محکم‌تر می‌زنند.
روژینا
هربار که شکم زنش بالا می‌آید با خشم به آن نگاه می‌کند؛ انگار موجودی که در آن شکل می‌گیرد می‌خواهد بدون اجازهٔ او پا به این دنیا بگذارد. زن اما برحسب غریزهٔ مادری جورکشِ تکهٔ وجودش می‌شود. مثل شیری که جلوِ بیگانه‌ها می‌ایستد، وقتی کسی بخواهد به همین بچه‌های کج‌وکوله چپ نگاه کند، از جا برمی‌خیزد و آن روی خودش را نشان می‌دهد و کوتاه نمی‌آید، ولو کتک بخورد و لب‌هایش خونی شود.
"غاده"
تلاش امثال ما برای آن است که هیچ مستبدی نتواند انسان‌ها را بی‌ارزش بداند.
فلانی
«رنج اگر معنایی به زندگی انسان ندهد، ویران می‌کند.»
"غاده"
«من در غربت می‌سوزم.»
"غاده"
هوای عجیبی است. انگار باد و توفان در راه است. این چه حس غریبی است که دارم؟ گذشته و حال و آینده در هم می‌روند. دیگر از مُردن نمی‌ترسم. گویی معنای مرگ و زندگی را فهمیده باشم، هر چند نمی‌توانم بیان کنم.
"غاده"
زبان سرخ... بیرق خون است.
روژینا
اما از خودِ دنیا طلب بسیار دارد… آرزوهای برنیامده.
روژینا
مرگ است که به زمان ارزش می‌دهد. زمان را جدی بگیر.
روژینا
سعدیا چون تو عجب نادره‌گفتاری هست… اندوهِ رفتگان.
روژینا
«زاندوه شبانگاهی خود با تو چه گویم؟»
روژینا
برای‌تان شرح می‌دهم. اتفاقاً این‌ها دو روی یک سکه‌اند. هنر و جنون، ساختن و ویران کردن. چند مثال در تاریخ برای‌تان بیاورم. می‌دانید شاه شجاع با مادر خود چه کرد و چه بلایی سر پدر خود آورد. خود او شاعر بود و مشوق شعرا. از قضا چه اشعار لطیفی هم سروده. شاه اسماعیل هم شاعر بود و مثل آب خوردن گردن می‌زد. شاه طهماسب، نقاش و مذهّب بی‌نظیری بود، برادرهای خود را هم یکایک خفه کرد. شاه صاحبقران هم که شاعر و نویسنده و عکاس بود، می‌دانید چگونه دستور مجازات عمله‌واَکَرهٔ بدبختی را داد که چند ماه بود مواجب خود را نگرفته و به طرف کالسکه‌اش کلوخ پرتاب کرده بودند؟
مرتضی بهرامیان
تمام این سال‌ها با نوشتن زنده مانده‌ام، وگرنه تفاوتی با مُرده‌ها نداشتم.
"غاده"
زندگی‌ام مبدل به دردی شده که روزبه‌روز باید تحمل کنم.
"غاده"
مردم خسته شده‌اند و بی‌اعتنا و قلدرها عاشقِ جماعتِ بی‌اعتنا هستند…
"غاده"
بیخود نیست این پول‌دارها به بهشت و جهنم کاری ندارند. پیشاپیش بهشت را برای خودشان خریده‌اند…
"غاده"
گورپدر همهٔ آدم‌ها، از این گوش بگیر و از آن گوش درکن
"غاده"
امیدهای واهی گاهی آدم را خوب سرپا نگه می‌دارد
"غاده"
به او گفتند آقای سیاست‌مدار، نقشت به آخر رسیده. برو اوین و زمین بخر. همهٔ زمین‌ها مال تو. یونجه بکار، آش یونجه بخور، زن جوان بگیر و شیر بز بخور تا نود سال عمر کنی، هر کاری خواستی بکن، اما به سیاست کاری نداشته باش، دیوث!
مرتضی بهرامیان
کتاب نخوان، آواره می‌شوی.
فلانی
برای ایل بختیاری، سلاح در حد شرف و ناموس است
"غاده"

حجم

۱۶۳٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

حجم

۱۶۳٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

قیمت:
۴۳,۰۰۰
تومان