بریدههایی از کتاب همه دختران دریا
۴٫۰
(۳)
گفت: «همهش دارم فکر میکنم چهجوری میشه؟»
پرسیدم: «چی چهجوری میشه؟»
گفت: «رفتن.»
گفتم: «رفتن رفتنه. اینجور و اونجور نداره.»
n re
هرکس برای هر خبطی که میکند استدلالهای احمقانه خودش را دارد. و استدلالهای من از تمام استدلالهای آدمهای دنیا احمقانهتر و بیمنطقترند ولی باز هم استدلالاند. استدلالهای خودم.
n re
خانه مال خود آدم باشد نعمت است.
n re
چه بهتر که یک وقتهایی آدم گنگ و گول باشد.
n re
خدا میداند کی قرار است این کشور روی آرامش را ببیند.
n re
برای یاد گرفتن بعضی چیزها باید بهای سنگینی پرداخت.
n re
صبر داشته باش زیرا که انَّ اللّه مع الصّابرین
n re
آدمی موجود غریبی است. حتی قدر سگ هم نمیشود ازش خیالجمع شد. آدمی را با نان و جای خواب و تیمار نمیشود خام و خر کرد. آدم است دیگر. از اسمش پیداست. آآآآآدم. یعنی هر دم میشود یکی دیگر.
n re
«آدم تو کار تو میمونه. از چیزی که باید بترسی نمیترسی. اما یه ترسهای دلقکیای داری که آدم خیال میکنه دیوونهای.»
n re
«خدا شانس بده والّا. زنهای دیگه گل ابریشمن زن خودت کلاف دور کرم.»
n re
کاش هیچوقت جنگ نمیشد.
n re
«حاجی، کارت درسته بهخدا. همهجا همینه. آشنا داشته باشی کارت راه میافته و الّا قانون قانونه.»
n re
نگرانیهای بیوقفه مادران مضطرب و چشمبهراه.
n re
«این هم عمر بود ما کردیم؟»
n re
«همه میرن. خوبه که اونی که باید، به آدم بچسبه.»
n re
زندگی هرکس فقط شکل زندگی خودشه. هرکی خیال میکنه سختیای که کشیده هیشکی نکشیده. هرکی خیال میکنه میشد که بهتر بشه و نشده. همه ما پر از افسوسیم. حتی
اونی که میگه خوشبخته. همهش تظاهر. همهش حاشا. زندگی همینه ها. نه اینکه بخوام بنالم. ذات حیات همینه
n re
فریبا گفت: «جنگِ کثافت بچگی همه ماها رو به گند کشید.»
مانی گفت: «جنگِ کثافت. حزبِ کثافت. مریضی کثافت. همیشه یه بهانه هست.»
n re
اینی که کسی رو که دوستت داره و دوستش داری ول کنی اونم به بهونههای الکی تفاوت نیست؟ کدوم کلهخری این کارو با خودش میکنه؟»
n re
حقیقتش انگار عشق آمده بود و من دولت پاینده شده بودم.
n re
«بهم گفت باهام بیا. نرفتم. شاید اگه میرفتم خیلی چیزا عوض میشد.»
n re
حجم
۲۵۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
حجم
۲۵۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
قیمت:
۹۵,۰۰۰
تومان