بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سرگذشت ندیمه | طاقچه
تصویر جلد کتاب سرگذشت ندیمه

بریده‌هایی از کتاب سرگذشت ندیمه

مترجم:سهیل سمی
امتیاز:
۳.۶از ۱۲۴ رأی
۳٫۶
(۱۲۴)
سعی می‌کنم زیاد فکر نکنم. حالا دیگر فکر کردن هم باید مثل چیزهای دیگر سهمیه‌بندی شود. خیلی از مسائل ارزش فکر کردن ندارند. فکر کردن فرصت‌های آدم را از بین می‌برد
monireh1457
مویرا زمانی گفته بود، جلوی احساس رو نمی‌شه گرفت، اما رفتار رو می‌شه کنترل کرد.
marzieh rezaee
تنها چیزی ارزشمنده که کمیاب باشه و سخت به دست بیاد. ما می‌خوایم شما دخترا ارزشمند باشین. مرتب مکث می‌کند و پنداری این مکث‌ها را در دهان مزمزه می‌کند. خودتون رو مروارید بدونین.
دیانا
روی تخت هیچ اتفاقی نمی‌افتد، بجز خواب، یا بی‌خوابی. سعی می‌کنم زیاد فکر نکنم. حالا دیگر فکر کردن هم باید مثل چیزهای دیگر سهمیه‌بندی شود. خیلی از مسائل ارزش فکر کردن ندارند. فکر کردن فرصت‌های آدم را از بین می‌برد و من می‌خواهم دوام بیاورم.
Hanieh Sadat Shobeiri
این یکی از کارهای آن‌هاست. وادارت می‌کنند بکشی، چیزی را در درون خودت بکشی.
marzieh rezaee
عمه لیدیا می‌گفت، آزادی بیش از یک نوع است. آزادی برای انجام کاری و آزادی از شر چیزی. در دوران اغتشاش آزادی داریم، برای انجام هر کاری که بخواهیم. آزادیم از شر چیزهایی که نمی‌خواهیم. آن را دست‌کم نگیرید.
نیلوفر معتبر
نمی‌توان داستانی را فقط برای خود تعریف کرد. همیشه کس دیگری هست. حتی هنگامی که کسی نیست.
نیلوفر معتبر
شرم‌آوره، چطور تونستن وادارت کنن این همه روبالشی سَرِت بذاری، اونم تو این هوا!»
marzieh rezaee
عاشق شدن. من عاشقش شدم. ما زنان عاشق بودیم. به عشق اعتقاد داشتیم، این فرو افتادن در عشق، این حرکت رو به پایین: چه زیبا، مثل پرواز و در عین حال بسیار وحشتناک، بسیار خطیر، بسیار غیرمحتمل. زمانی می‌گفتند، خداوند عشق است، اما ما آن را باژگونه کردیم و عشق مثل بهشت همیشه کمی آن سوتر بود. هر چقدر عشقِ مردی که کنارمان می‌ایستاد سخت‌تر می‌بود، اعتقاد ما نیز به عشق بیش‌تر می‌شد، انتزاعی و کلی. ما منتظر می‌ماندیم، همیشه، برای تجسّد عشق.
maryam
اما این اشتباه است. هیچ کس از نبود رابطه جنسی نمی‌میرد. ما از نبود عشق است که می‌میریم. این‌جا هیچ کس نیست که بتوانم عاشقش باشم. تمام کسانی که می‌توانستم عشقشان را به دل بگیرم یا مرده‌اند یا جای دیگری هستند. خدا می‌داند حال کجا هستند و نامشان چیست. شاید هم دیگر وجود نداشته باشند، همان طور که برای من وجود ندارند. من نیز آدم گمشده‌ای هستم.
masome.k
می‌گوید، بهتر بودن معناش این نیست که بهتر برای همه. بهتر همیشه برای بعضی‌ها یعنی بدتر.
marzieh rezaee
نگرانیشان از بابت فرار ما نیست. نمی‌توانیم زیاد دور شویم. نگران اوج گرفتن خیالمان هستند؛ نگران راه‌هایی که فقط در درون آدم باز می‌شوند و به انسان روحیه و برتری می‌دهند.
راضیه
دوست داریم باور کنیم همه چیز همان طور بوده که در خاطرمان مانده.
نیلوفر معتبر
لحظه خیانت بسیار تلخ است، لحظه‌ای که برایتان مسلم می‌شود به شما خیانت شده است، لحظه‌ای که متوجه می‌شوید کسی بوده که تا این حد بدخواه شما بوده است.
marzieh rezaee
می‌دانم چرا تصویر رنگ و روغن زنبق‌های آبی شیشه ندارد و چرا پنجره فقط تا نیمه باز می‌شود و چرا شیشه‌اش نشکن است. نگرانیشان از بابت فرار ما نیست. نمی‌توانیم زیاد دور شویم. نگران اوج گرفتن خیالمان هستند؛ نگران راه‌هایی که فقط در درون آدم باز می‌شوند و به انسان روحیه و برتری می‌دهند.
parisa
می‌گوید، تا تخم‌مرغ نشکنی که نمی‌شه املت درست کرد. ما فکر کردیم می‌تونیم بهتر عمل کنیم. آهسته می‌گویم، بهتر؟ چطور می‌شه گفت این طوری بهتره. می‌گوید، بهتر بودن معناش این نیست که بهتر برای همه. بهتر همیشه برای بعضی‌ها یعنی بدتر.
نیلوفر معتبر
دست‌کم این عادت مردها که ماشین‌های قشنگ را ناز و نوازش می‌کنند هنوز تغییر نکرده و پابرجاست.
marzieh rezaee
جلوی احساس رو نمی‌شه گرفت، اما رفتار رو می‌شه کنترل کرد.
استودیوس
اگر هنگام غروب خورشید به شرق بنگرید، خواهید دید که شب برمی‌دمد، چون خورشیدی سیاه از پس ابرها، مثل دود از آتشی پنهان، خط آتشی زیر افق، بوته‌زاری در آتش یا شهری که می‌سوزد. سایه شب برای این فرو می‌افتد که سنگین است، پرده سنگینی که روی دیدگان کشیده می‌شود. پتویی پشمی.
parisa
یا در پخت نان به ریتا کمک می‌کردم و دستانم را در آن گرمای مطبوع و مقاوم که شبیه بشره انسانی بود فرو می‌بردم. سراپای وجودم غرق عطش لمس کردن چیزی غیر از پارچه و چوب است. یکسره مشتاق ارتکاب عمل لمس کردن هستم.
mitra
روی دیوارِ بالای مبل یک تصویر قاب شده است. اما قاب شیشه ندارد. تصویر رنگ و روغن چند گل: زنبق‌های آبی. نگه داشتن عکس گل‌ها هنوز مجاز است. همه ما یک عکس، یک مبل و یک پرده سفید مشابه داریم؟ یعنی دستور دولت است؟ عمه لیدیا گفت، فکر کنید در ارتشید. یک تخت. یک نفره. تشکی نیمه سفت با روتختی پشمی سفید. روی تخت هیچ اتفاقی نمی‌افتد، بجز خواب، یا بی‌خوابی. سعی می‌کنم زیاد فکر نکنم. حالا دیگر فکر کردن هم باید مثل چیزهای دیگر سهمیه‌بندی شود. خیلی از مسائل ارزش فکر کردن ندارند. فکر کردن فرصت‌های آدم را از بین می‌برد و من می‌خواهم دوام بیاورم. می‌دانم چرا تصویر رنگ و روغن زنبق‌های آبی شیشه ندارد و چرا پنجره فقط تا نیمه باز می‌شود و چرا شیشه‌اش نشکن است. نگرانیشان از بابت فرار ما نیست. نمی‌توانیم زیاد دور شویم. نگران اوج گرفتن خیالمان هستند؛ نگران راه‌هایی که فقط در درون آدم باز می‌شوند و به انسان روحیه و برتری می‌دهند. بله. صرف‌نظر از این جزئیات، این اتاق می‌توانست اتاق پذیرایی دانشکده باشد، برای میهمانانی که چندان مهم نبودند یا اتاقی باشد در یک پانسیون قدیمی، برای بانوانی که در مضیقه‌اند. و این دقیقاً همان وضعیتی است که ما دچارش شده‌ایم. ما در مضیقه‌ایم. آن عده از ما که هنوز دوام آورده‌ایم در مضیقه‌ایم.
mitra
نگرانیشان از بابت فرار ما نیست. نمی‌توانیم زیاد دور شویم. نگران اوج گرفتن خیالمان هستند؛ نگران راه‌هایی که فقط در درون آدم باز می‌شوند و به انسان روحیه و برتری می‌دهند.
راضیه
فرشته‌ها بیرون زمین و پشت به ما می‌ایستادند. از آن‌ها می‌ترسیدیم؛ نه، فقط ترس نبود. کاش نگاهمان می‌کردند. کاش می‌توانستیم با آن‌ها حرف بزنیم. آن زمان فکر می‌کردیم اگر این طور می‌شد، چیزی تغییر می‌کرد، معامله‌ای انجام می‌شد یا بده بستانی
saeede
فرشته‌ها بیرون زمین و پشت به ما می‌ایستادند. از آن‌ها می‌ترسیدیم؛ نه، فقط ترس نبود. کاش نگاهمان می‌کردند. کاش می‌توانستیم با آن‌ها حرف بزنیم. آن زمان فکر می‌کردیم اگر این طور می‌شد، چیزی تغییر می‌کرد، معامله‌ای انجام می‌شد یا بده بستانی
saeede
برای مشغول کردن زنان فرماندهان باشد، تا احساس کنند هدف دارند. به هر حال به کار زن فرمانده غبطه می‌خورم. داشتن اهداف سهل‌الوصول لذتبخش است.
saeede

حجم

۳۲۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۲

تعداد صفحه‌ها

۴۶۳ صفحه

حجم

۳۲۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۲

تعداد صفحه‌ها

۴۶۳ صفحه

قیمت:
۱۱۰,۰۰۰
تومان