زن با صدایی تفکرآمیز گفت: عجیب است، نه؟ تمام چیزهای دور و برمان در حال انفجار است، اما هنوز کسانی هستند که به یک قفل شکسته اهمیت میدهند و دیگرانی که از سر وظیفهشناسی سعی در تعمیر آن دارند. شاید درست هم اینطور باشد. شاید کار کردن وظیفهشناسانه و صادقانه برای همین چیزهای کوچک، راهی است عاقلانه که در این دنیای رو به زوال دوام بیاوریم.
zeinab.P_J
حتی فکر کردن به او گرمابخش بود. دیگر، از آن زمان به بعد آرزو نداشت که یک ماهی یا گل آفتابگردان باشد. از انسان بودنش خوشحال بود، البته راه رفتن روی دو پا و لباس پوشیدن دردسری بزرگ بود و هنوز چیزهای زیادی بود که از آنها سر در نمیآورد. با این حال اگر او یک ماهی یا گل آفتابگردان بود، نه یک انسان، محال بود که چنین احساسی را تجربه کند.
i._.shayan