بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شپش پالاس | طاقچه
تصویر جلد کتاب شپش پالاس

بریده‌هایی از کتاب شپش پالاس

نویسنده:الیف شافاک
دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۵از ۲۰ رأی
۲٫۵
(۲۰)
در زندگی چیزی به اسم شکست رضایت‌بخش وجود ندارد اما موفقیت‌های بسیاری وجود دارند که رضایت‌بخش نیستند.
Mostafa F
شافاک دربارهٔ فکر اولیهٔ نوشتن رمان شپش پالاس می‌گوید: «می‌دانید چه شد نوشتن این رمان را شروع کردم؟ روزی از روزها که نزدیکی‌های میدان تاکسیم قدم می‌زدم، نوشته‌ای به رنگ سفید دیدم که کنار چشمه‌ای تاریخی حک شده بود: در این مکان درویشی آرمیده است، آشغال نریزید وگرنه به زمین گرم می‌خورید.
shariaty
وقتی گذشته عذابم می‌دهد و نمی‌توانم قبول کنم آینده نیز چندان توفیری با گذشته‌ها نخواهد داشت
shariaty
دلیل نگون‌بختی اقلیت، قلّت کمّی در برابر اکثریت نیست بلکه تشابه کیفی است. می‌توانی به‌عنوان عضوی از اقلیت، مثل مورچه‌ای جان بکنی یا یکی را تلکه بکنی و ثروتی کلان به جیب بزنی اما بعید نیست روزی با پیزوری‌هایی که عمری را به بی‌عاری گذرانده، دست به سیاه و سفید نزده‌اند، در یک کفهٔ ترازو و در معرض رفتار مشابهی قرار بگیری چون عضو همان اقلیت هستی و برای اینکه عضو آن اقلیت باقی بمانی.
Mostafa F
فکر اینکه حالا، در حال حاضر، آیشین در خانه‌ای که زمانی مال من هم بود، به‌تنهایی حظ زندگی را می‌برد، اعصابم را به هم می‌ریزد. البته که آدم همیشه باید شکرگذار باشد چون هر بدی، بدتری هم دارد. نکند به تنهایی حظ زندگی را نبرد...
Mostafa F
دعوای آن شب، بدتر از دعواهای قبلی نبود اما طولانی‌تر بود. پیش‌ترها زنش‌نادیا گاهی می‌ترسید شوهرش او را بکشد اما این‌دفعه برای اولین بار حس می‌کرد او هم می‌تواند شوهرش را بکشد. و برعکس تصورش، این حس به‌نظرش آن‌قدرها هولناک نرسید.
Mostafa F
مانده‌ام مغز زن‌ها سازوکاری دارد که مانع می‌شود قصد و غرضشان را سرراست بگویند؟ این‌همه جزئیات، این‌قدر مقدمه‌چینی، این‌همه داستان که مثل دوایری تودرتو رفته‌رفته به تنگنا می‌رسند و به‌هیچ‌وجه به پایان نمی‌رسند...
Mostafa F

حجم

۴۵۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۵۰۰ صفحه

حجم

۴۵۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۵۰۰ صفحه

قیمت:
۱۷۰,۰۰۰
تومان