بریدههایی از کتاب دموکراسی یا دموقراضه
۴٫۰
(۶۶)
۱ ـ دشمن یعنی کسی که شما میتوانید همه ضعفها و کمکاریهایتان را گردن او بیندازید.
۲ ـ دشمن یعنی چیزی که شما میتوانید مردم را با آن بترسانید تا ناگزیر به آغوش شما پناه بگیرند.
۳ ـ دشمن یعنی کسی که اگر کاری کردید، با وجود او مهمتر جلوهاش دهید و اگر نکردید او را مقصر جلوه کنید.
Mehdi
۱ ـ دشمن یعنی کسی که شما میتوانید همه ضعفها و کمکاریهایتان را گردن او بیندازید.
۲ ـ دشمن یعنی چیزی که شما میتوانید مردم را با آن بترسانید تا ناگزیر به آغوش شما پناه بگیرند.
۳ ـ دشمن یعنی کسی که اگر کاری کردید، با وجود او مهمتر جلوهاش دهید و اگر نکردید او را مقصر جلوه کنید.
۴ ـ دشمن یعنی کسی که وقت و بیوقت به او فحش دهید، بیآنکه جواب فحش بشنوید.
۵ ـ دشمن یعنی کسی که حواس مردم را پرت او کنید تا هوس نکنند که از شما چیزی بخواهند.
۶ ـ دشمن یعنی مترسکی که با آن میتوانید بچههای بزرگ را بترسانید.
پس دشمن، با این همه خاصیت، یک موضوع حیاتی است. ولی همه خوبیاش به این است که؛ نباشد. اگر باشد که دمار از روزگارتان درمیآورد.
Lord_ARA
مردم، استعداد غریبی دارند برای خر شدن. اگر نان ندارید که شکم مردم را سیر کنید، برایشان در فضیلت گرسنگی، داد سخن دهید.
محمد جواد
آن زمان من میگفتم: همیشه اینجور نمیماند.
و دیدید که نماند.
جملهای که از این پس باید به گوشتان بیاویزید این است:
«مردم عادت میکنند.»
یادتان باشد! این جمله؛ کلید اجرای همه برنامهها، سیاستها و تصمیمات ماست.
علی
هیچکدام از کسانی که به دموی آخر رأی داده بودند، تصور هم نمیتوانستند بکنند که دموقراضه ممکن است فقط افراد مشابه خود را به رسمیت بشناسد و سرنوشت مملکت را به دست آنان بسپارد
علی
مهمترین هدف پادشاه، از ترویج این شعارها، تثبیت این باور در وجود مردم بود که پادشاه مستقیماً از خدا فرمان میگیرد، هرچه میگوید از قول خدا میگوید، هر چه میکند به دستور خدا میکند. هرچه میدهد یا میستاند، هر که را برمیدارد یا مینشاند، هر که را میکشد یا محبوس میکند و... در همه امور، دستور خدا را اجرا میکند.
Mehdi
با مردم هر کاری کنید، به آن کار عادت میکند و دستتان را هم میبوسند.
باید مردم را به مرگ گرفت تا تب را بهترین سلامتی بدانند.
به شما گفتم: مردم باید علوفه اسب و گاوشان را هم از دست ما بگیرند. آن هم نه محترمانه و اوّل کار. بعد از انجام تحقیر و اعمال فحش و فضیحت و آخر کار.
محمد جواد
ندیدن هنر است، نه دیدن.
Hasti:)
«اتفاقاً من اصرار دارم بگویم که همه پادشاهان اصولاً و ذاتاً معمولیاند ولی برخورد غیر معمولی مردم با آنها سبب میشود که به تدریج احساس غیر معمولی بودن بکنند و بلاهای معمول را سر مردم بیاورند.»
شاید هم توضیح یا توجیه نویسنده این باشد که:
«این تقسیمبندی مطلقاً عادل یا مطلقاً ظالم، مخصوص افسانههاست. و ما که قصد افسانهسرایی نداریم، باید نگاه واقعبینانهتری نسبت به مسائل داشته باشیم.»
مرسده مستقل
۳ ـ طوری برنامهریزی کنید که مردم از صبح تا شب بدوند و آخر شب هم نرسند. مردم اگر مایحتاج خود را آسان به دست بیاورند، اگر وقت اضافه داشته باشند، عصیان میکنند، بداخلاقی میکنند و به فکر اعتراض و انقلاب و این حرفها میافتند.
یک تشکیلاتی را تأسیس کنید که کارش چرخاندن مردم باشد. یا چرخاندن لقمه دور سر مردم. کارش چیدن موانع مختلف، پیش پای مردم باشد.
محمد جواد
«اتفاقاً من اصرار دارم بگویم که همه پادشاهان اصولاً و ذاتاً معمولیاند ولی برخورد غیر معمولی مردم با آنها سبب میشود که به تدریج احساس غیر معمولی بودن بکنند و بلاهای معمول را سر مردم بیاورند.»
مسلم عباسپور
دشمن یعنی کسی که شما میتوانید همه ضعفها و کمکاریهایتان را گردن او بیندازید.
ELNAZ
«اتفاقاً من اصرار دارم بگویم که همه پادشاهان اصولاً و ذاتاً معمولیاند ولی برخورد غیر معمولی مردم با آنها سبب میشود که به تدریج احساس غیر معمولی بودن بکنند و بلاهای معمول را سر مردم بیاورند.»
محمد امین
جملهای که از این پس باید به گوشتان بیاویزید این است:
«مردم عادت میکنند.»
bud
۱ ـ اولین اصل در دزدی، خونسردی و اعتمادبهنفس است. هیچ انسانی به مقام والای سرقت دست پیدا نمیکند مگر این که مال دیگران را مال خود بداند و با همان خونسردی و آرامشی که مال خود را جابهجا میکند، اموال دیگران را به توبره خود منتقل کند.
کاربر ۲۱۱۵۵۲۴S99VA2THVB16G
تا سرزمین و مردمشان آسیب کمتری ببینند. ولی پادشاه، نه خود را نیازمند به مشورت و استفاده از نظرات و آراء دیگران میدید و نه میتوانست اعتمادی نسبت به افراد سالم و بینا داشته باشد.
مهدی صادقی
پس ما کاملاً سر حرف خودمان هستیم که میگفتیم: «دزدی کار زشتی است» اما اکنون به یک استثنای کاملاً طبیعی که تا به حال از شدت وضوح، مغفول مانده بود، تصریح میکنیم و جمله تاریخی خود را به این ترتیب تکامل میدهیم:
«دزدی کار زشتی است مگر برای اهداف متعالی.»
محمد امین
«... گناه حکومتهای پیشین، این بود که اموال مردم را در جهت اهداف پلید خود خرج میکردند. درحالیکه ما این اموال را در جهت اهداف پلید آنان خرج نمیکنیم، بلکه در جهت اهداف ارجمند خودمان خرج میکنیم.
محمد امین
خلاصه این که: دخالت دادن مردم در امر حکومت، شوخیبردار نیست. و کسی میتواند حرف از انتخابات و آراء مردم بزند که بازی را کاملاً در دست داشته باشد و برد قطعی در این بازی را کمترین و بدیهیترین نتیجه انتخابات بشمارد.
محمد امین
کسانی که یک عمر با خفّت و تحقیر و ذلت، زندگی میکردهاند و نان تکّدی میخوردهاند، یک روز صبح، وقتی از خواب بلند میشوند، خود را در جایگاه و موقعیتی میبینند که پیش از آن، حتی در خواب هم نمیدیدهاند.
خب! چه کسی آنها را به این جایگاه و موقعیت فوق تصورشان رسانده؟ طبیعی است که او را با همه وجود دوست بدارند و تا پای جان حمایتش کنند.
آنچه اسباب شگفتی است؛ تعاریف و تعابیری است که اطرافیان، درباره او مطرح کردهاند و برای ترویج و جا انداختن این تعابیر در میان مردم، چنان جدیت و پشتکاری به خرج دادهاند که قرنها بعد، عدهای از مورخین با دیده باور، آن تعابیر را نقل کردهاند و دموقراضه را یک اسطوره یا منجی دانستهاند. و کاش فقط به همین حد، اکتفا میکردند. این که او را بنیانگذار یک سبک نوین و مطلوب در حکومتداری بشمارند و قواعد اداره حکومت را از اعمال و رفتار او استخراج کنند و تحت عنوان: «اصول دموقراضی»، سرمشق و الگو قرار دهند؛ عجیبتر و شگفتانگیزتر است.
mrym7394
به عبارت دیگر، وقتی ما پول مردم را صرف تحکیم و تقویت حکومت خودمان میکنیم، در حقیقت به مردم خدمت کردهایم. و مردم یقیناً قدرشناس و سپاسگزار ما خواهند بود. یعنی به واقع اگر بخواهیم نگاه دقیقتری داشته باشیم، نباید اسم دزدی روی این کار بگذاریم. و اگر میگذاریم صرفاً به این دلیل است که مردم در حکومتهای پیشین، این کار را به این اسم، صدا میکردهاند.
mrym7394
بهترین جایگزین برای اعتقاد به خدا، خود مردماند. اصلاً نیازی نیست که شما برای حذف خدا تلاش کنید. که به نتیجهای جز مقاومت مردم و راسختر شدن اعتقاداتشان نمیرسید. کافی است که شما مردم را به گونهای مبالغهآمیز، مورد ستایش و تمجید قرار دهید و شأن و جایگاهشان را بسیار برتر از آن چه که هستند ترسیم کنید. مردم تدریجاً نسبت به خدا احساس بینیازی خواهند کرد و از این که شما صندلی خدا را به آنان اختصاص دادهاید، سپاسگزارتان خواهند شد.
Fatemeh
حکومتی که بنیانش بر جهالت و کوری و بیتدبیری است، بیش از چند روز، دوام نمیآورد و از درون فرو میپاشد و نابود میشود.
tizaras
رحمت به پدر که حرصش کمتر بود و مال مردم را با تدریج و طمأنینه و آرامش میخورد
bud
مردم باید علوفه اسب و گاوشان را هم از دست ما بگیرند. آن هم نه محترمانه و اوّل کار. بعد از انجام تحقیر و اعمال فحش و فضیحت و آخر کار.
bud
این وظیفه شماست که راه انجام دستوراتم را پیدا کنید. اجبار کنید که هر کس، هرچه میکارد، به ما تحویل دهد و از خودمان، طبق تشخیص خودمان، تحویل بگیرد.
bud
«اتفاقاً من اصرار دارم بگویم که همه پادشاهان اصولاً و ذاتاً معمولیاند ولی برخورد غیر معمولی مردم با آنها سبب میشود که به تدریج احساس غیر معمولی بودن بکنند و بلاهای معمول را سر مردم بیاورند.»
کاربر حسن ملائی شاعر
«پادشاه چشم دیدن افراد بینا را ندارد. ما چشممان را میدهیم که جانمان را در ببریم.»
سهیل آراسته
به لحاظ داستانی ـ پیش از این بحثهای حاشیهای ـ رسیده بودیم به روزهای اوّل پادشاهی دموقراضه و رفتارهای غیر منتظرهاش، که باعث تعجب و حیرت مردم شد. از جمله؛ سپردن مسئولیتهای خطیر و مناصب عالی به افرادی که کمترین شایستگی و صلاحیتی در آن امور نداشتند.
کاربر حسن ملائی شاعر
مردم باید حق انتخاب داشته باشند. باید در تعیین سرنوشت و اداره امور خود مشارکت کنند.
این حق طبیعی و مسلّم مردم است که هر کس را دوستتر میدارند یا شایستهتر میشمارند ـ از میان فرزندان پادشاه ـ انتخاب کنند.
baran
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
قیمت:
۵۳,۴۰۰
۱۶,۰۲۰۷۰%
تومان