بریدههایی از کتاب انفاق
۴٫۹
(۱۰)
سخاوتی ارزش دارد که بهخاطر وظیفه انجام گرفته باشد و با اختیار و آگاهی و عشق تحقق یافته باشد.
هنگامی که مرا سخاوتمند آفریدهاند، من چهکارهام و چه نقشی دارم تا ارزشی را به دست بیاورم و پاداشی بگیرم. خوبی سخاوت دلیل خوبی من نیست و ملاک خوبی من نیست. سخاوت من هنگامی ارزش دارد که بهخاطر وظیفه و از روی انتخاب و آگاهی و عشق به حق سر زده باشد.
حسن
سخاوتی که از روی غریزهها و هوسها و یا حرفهای مردم و یا جلوههای دنیا باشد، ارزش ندارد و خریداری ندارد.
حسن
عقل آن نیرویی است که تو را از غیرحق آزاد کند و بنده او بسازد؛ چون در این بندگی، آزادی است. عقلی که در راه حق به کار نیفتد، عقل نیست؛ «نَکراء» است، «شیطنت» است.
حسن
یگانگی
با انفاق و احسان، به اتحاد و همبستگی میرسند و با اتحاد، به وحدت و یگانگی.
اینها همچون یک اندام و یک واحد کار میکنند. هنگامی که یکی صدمه دید و ضربه خورد، بقیه برایش تب میکنند و میسوزند و برایش نیرو ذخیره میکنند و به یاریاش میشتابند.
و در این حد، شکل انفاقها و احسانها هم عوض میشود.
دیگر، هرکدام از دیگری برمیدارد و بدون اطلاع برادرش، در دارایی او تصرف میکند.
در این حد، دیگر دادن و گرفتن نیست، سؤال و بخشش نیست، که برداشتن و بدون اجازه تصرفکردن است؛ و این نشانه وحدت است و این وحدت، علامت کمال ایمان؛ و همین است که امام میگوید مادام که بدون اطلاعِ هم، از هم برندارید، به تشیع نرسیدهاید.
حسن
ارزش هر چیز، وابسته به سودهایی است که میآفریند و به نتیجههایی که به دنبال میآورد.
هنگامی که انفاق، فقط پرکردن شکمها باشد و نمایشی از داراییها، نه تنها ارزشی ندارد، که ضد ارزش است و اهانت به انسان و ضایعکردن عظمتهای اوست.
ما، با این انفاق، انسان را تا حد گاو تنزل دادهایم و او را ذلیل بار آوردهایم و از کوشش و حرکت باز داشتهایم؛
ستاره
انفاق باید برای دهنده و گیرنده رشد و حرکت بیاورد؛ چون غرض از انفاق، سیرشدن شکمِ گیرنده نیست. خدا خود بهتر میتوانست شکمها را سیر کند و فقرها را از اول مرتفع نماید.
ستاره
همبستگی
ساختهشدهها احتیاج بیشتری به همبستگی دارند.
اینها نیازهای بزرگتری را شناختهاند و برای تأمین نیازها، به جمعها و دیدارها محتاجاند؛ چون کارهای بزرگ با یک دست انجام نمیشود.
با انفاقها و گذشتها و فداکاریها، اینها به یکدیگر نزدیک میشوند و همبسته میشوند.
حسن
پیشوایان هنگامی که به فقیری انفاق میکردند، خود را شرمنده و بدهکار نشان میدادند تا اینکه فقیر ذلیل نشود و دست خدا را ببیند و مال او را ببیند
ستاره
از سوره فجر، آیه ۱۵ و ۱۶ برداشت میشود که نعمتها و تنگدستیها، نه اکرام هستند و نه اهانت؛ بلکه فقط ابتلا هستند:
ستاره
عقل آن نیرویی است که تو را از غیرحق آزاد کند و بنده او بسازد؛ چون در این بندگی، آزادی است. عقلی که در راه حق به کار نیفتد، عقل نیست؛ «نَکراء» است، «شیطنت» است.
Mohammad Ali Zareian
انفاق و گذشت کلاسی است که انفاقکننده باید درسهای بزرگی را با حرکت و عمل تعلیم کند و زمینی است و زمینهسازیای است که باید در آن تخمها بکارد و خرمنها بردارد؛ خرمنهایی از آزادمنشی و تحقیق و شناخت و حرکت و قدرت.
کسی که این انفاقها را میکند و این برداشتها را ندارد، لوطی بیخیالی است که از روی عادت گام برمیدارد و با تلقینها و حرفها، از سرِ هستی برمیخیزد؛ و یا کشاورز محتاجی است که فقط بذرهایش را دور میریزد و خرمنهایش را میسوزاند.
کاربر ۸۵۱۱۹۲۲
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۶۰ صفحه
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۶۰ صفحه
قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان