جورج (گئورگ) زیمل
زندگینامه و معرفی کتابهای گئورگ زیمل
جورج زیمل یا گئورگ زیمل (Georg Simmel)، فیلسوف و جامعهشناس آلمانی، از پیشگامان جامعهشناسی مدرن بود. آثار مهمش مانند فلسفهی پول تأثیر عمیقی بر اندیشهی اجتماعی گذاشتند. او در طول عمر خود با چالشهای زیادی روبهرو بود، اما توانست اندیشههایی ماندگار و عمیق دربارهی جامعه، فلسفه و انسانشناسی بر جای بگذارد. میراث او همچنان در حوزههای مختلف علمی مورد مطالعه و تحلیل قرار میگیرد.
بیوگرافی جورج زیمل
جورج زیمل اول مارس ۱۸۵۸ در برلینِ آلمان به دنیا آمد. او کوچکترین فرزند از هفت فرزند خانواده بود. پدرش، «ادوارد زیمل»، یک بازرگان یهودی موفق بود که در تجارت شکلات فعالیت داشت. پدرش، زمانی که جورج زیمل تنها ۱۵ سال داشت، درگذشت و یکی از دوستان خانوادگی به نام «یولیوس فرایدلندر»، قیم او شد. این تجربه تأثیر قابلتوجهی بر زیمل گذاشت و به شکلی او را با مسائل هویتی و اجتماعی درگیر کرد که بعدها در آثارش بازتاب یافت.
زیمل در برلین بزرگ شد و در همان شهر به تحصیل ادامه داد. او در دانشگاه هومبولت برلین تحصیل کرد و در سال ۱۸۸۱ درجهی دکترای خود را در رشتهی فلسفه با رسالهای دربارهی ایمانوئل کانت دریافت کرد. زیمل در رسالهی دکترای خود به رد نظریات کانت دربارهی ماهیت ماده در مونادشناسی پرداخت؛ اما بر درستی نظریات کانت دربارهی زمان و مکان که اساس بحث حسیات استعلایی در نقد عقل محض است، صحه گذاشت.
بااینحال، مسیر آکادمیک زیمل در آلمان با دشواری همراه بود. اگرچه سخنرانیهای عمومی و کلاسهای او در برلین و دیگر شهرها بسیار محبوب بودند، او هرگز به طور رسمی بهعنوان استاد تمام در دانشگاه پذیرفته نشد. دانشگاهیان همدورهاش اغلب آثار او را جدی نمیگرفتند و ازآنجاکه زیمل یهودی بود، با تبعیض و موانع فراوانی روبهرو میشد. بسیاری از مقالات زیمل در روزنامهها چاپ میشد؛ مقالاتی که مخاطبان آنها بیشتر گسترهی مردم بود تا جامعهشناسان دانشگاهی. همکاران دانشگاهی او داوریهای ریشخندآمیزی دربارهی او میکردند.
جورج زیمل ۲۸ سپتامبر ۱۹۱۸ در شهر فرایبورگ درگذشت.
زندگی حرفهای و آثار گئورگ زیمل
بسیاری از آثار زیمل به دلیل دلایل مختلفی چون ازبینبردن عمدی توسط خود او، گمشدن و... از بین رفتهاند. بااینحال، تعدادی قابلتوجه از نوشتههای او توسط دوستان و همسرش به انتشار رسیدهاند که شامل حدود ۲۴ کتاب و بیش از ۲۰ مقاله در موضوعات متنوع است. او در طول زندگی حرفهای خود مجموعهای از مقالات و کتابهای بسیار تأثیرگذار را به رشتهی تحریر درآورد. برخی از مهمترین آثار او عبارتاند از:
فلسفهی پول (۱۹۰۰): این کتاب یکی از برجستهترین و مهمترین آثار زیمل است که در آن به بررسی رابطهی بین اقتصاد، ارزش و فرهنگ پرداخته است. زیمل در این کتاب نشان میدهد که چگونه پول نهتنها بهعنوان وسیلهای برای مبادلهی اقتصادی، بلکه بهعنوان یک عامل فرهنگی تأثیر عمیقی بر جامعه میگذارد.
مسائل جامعهشناختی (۱۹۰۸): این کتاب، مجموعهای از مقالات زیمل است که در آنها به موضوعات مختلفی مانند تعاملات اجتماعی، نقش افراد در جامعه و ساختارهای اجتماعی پرداخته است. او در این اثر مفاهیمی مانند «بیگانه» و «خُردگروه» را معرفی میکند که در جامعهشناسی به مفاهیم اساسی تبدیل شدهاند.
کلانشهر و حیات ذهنی (۱۹۰۳): زیمل در این مقاله به تحلیل زندگی در شهرهای مدرن میپردازد و چگونگی تأثیر شهرنشینی بر روابط اجتماعی، فردیت و تجربهی ذهنی انسان را مورد بررسی قرار میدهد.
دربارهی فردیت و فرمهای اجتماعی: مجموعهای از مقالات جورج زیمل است که توسط دونالد لوین مقدمهنویسی شده و به موضوعات فلسفی، جامعهشناختی و متافیزیکی میپردازد. این کتاب تلاش دارد تا تصاویر تحریفشده از شخصیت زیمل را اصلاح کند. زیمل تأثیر زیادی از نیچه گرفته و مفاهیم مدرنیته مانند پارهشدن وحدت روح و رشد سوبژکتیویتهی فردی را در آثار خود گنجانده است. همچنین، زیمل در تحلیلهای تاریخی خود به نقد پیشفرضهای شناختی در فلسفهی تاریخ پرداخته و مفاهیم پیشرفت تاریخی و قوانین کلی تاریخ را به چالش کشیده است.
شوپنهاور و نیچه: خوانشی مدرن از فلسفهی این دو متفکر آلمانی است که توسط جورج زیمل ارائه شده است. این اثر ترکیبی از شرح و تفسیر فلسفی است که بیشتر بر شوپنهاور تمرکز دارد، اما دیدگاههای زیمل دربارهی نیچه، بهویژه دربارهی مفاهیم «اشراف» و «بازگشت ابدی»، از برجستهترین تحلیلهای ارائهشده محسوب میشود. او با تأکید بر مفهوم فرهنگ بهعنوان تعامل میان فرد و ساختارهای اجتماعی، بر نظریهپردازیهای ساختارگرایانه، جامعهشناسی شهری و تحلیل شبکههای اجتماعی تأثیر گذاشت.
گئورگ زیمل: این کتاب شامل گزیدهای از مقالات این جامعهشناس آلمانی با مقدمهای از زیگفرید کراکاور است. زیمل را اغلب فیلسوف فرهنگ، روح، فردگرایی یا جامعه میدانند. او با نگاهی دقیق به وضعیتهای روحی و فکری، به بررسی تعاملات میان زندگی جمعی و تجربیات شخصی پرداخته است. آثارش گنجینهای ارزشمند برای روانشناسان محسوب میشود، زیرا با حساسیتی منحصربهفرد، لایههای پنهان ذهن انسان را واکاوی میکند. هرچند او ارتباط محدودی با مسائل مذهبی داشته، اما در این زمینه نیز همدلی و تحلیلهای عمیقی ارائه کرده است.
ایدههای کلیدی زیمل
زیمل در تحلیلهای خود به ترکیب فلسفه، جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی میپرداخت. ایدههای او هنوز هم الهامبخش پژوهشگران در رشتههای مختلف هستند. بسیاریْ زیمل را نظریهپردازی غیرمتعارف میدانند؛ چراکه او برخلاف ماکس وبر و کارل مارکس که بر قضایای پهندامنه متمرکز بودند، تمرکز خود را بر قضایایی با دامنههای کوچکتر معطوف کرده بود. تمرکز او بر کنش و کنش متقابل فردی بود، درحالیکه وبر و مارکس بر مسائلی همچون عقلانیت جامعه یا اقتصاد سرمایهداری میپرداختند. برخی از آرای کلیدی او شامل موارد زیر است:
تعاملها و فرمهای اجتماعی
یکی از مهمترین مفاهیم زیمل، ایدهی تعاملات اجتماعی (social interactions) و تأکید بر فرمهای اجتماعی است. او معتقد بود که جامعه از طریق تعاملات بین افراد شکل میگیرد و این تعاملات ساختارها و نهادهای اجتماعی را به وجود میآورند. بهجای تمرکز بر نهادهای اجتماعی بزرگ مانند دولت یا اقتصاد، زیمل به مطالعهی چگونگی تعامل افراد در گروههای کوچک و تأثیرات متقابل آنها بر یکدیگر علاقه داشت. مثلاً، او به بررسی این موضوع پرداخت که چگونه تعامل بین دو نفر با تعامل در گروههای سهنفره متفاوت است.
در یک گروه دونفره، هر یک از افراد تأثیر زیادی بر دیگری دارد و رابطه مستقیماً و شدیداً شخصی است، اما در گروه سهنفره، پویایی پیچیدهتر میشود. بهعبارتدیگر او بر این عقیده بود که هرگاه یک گروه دونفره با اضافهشدن یک طرف سوم تبدیل به یک گروه سهنفره میشود، تحولی جامعهشناختی رخ میدهد و امکانات اجتماعی تازهای در گروه سهنفره پدیدار میشود که در یک گروه دونفره وجود ندارد.
در گروه سهنفره امکان داوری، همدستی و یا اعمال سلطه وجود دارد. این قضیه در ابعاد کوچک نشانگر همان رویدادی است که با پیدایش ساختارهای بزرگ ممکن است رخ دهد؛ جداشدن ساختارها از افراد و آغاز نوعی سلطه بر آنان و مفاهیمی مانند ائتلاف و نقش بیگانه ظاهر میشوند. این تحلیل زیمل به او اجازه داد تا تفاوتهای ظریف در روابط اجتماعی را روشن کند و پایهای برای تحقیقات بعدی در جامعهشناسی ساخت. زیمل شناخت کنش متقابل میان انسانها را یکی از وظایف اصلی جامعهشناسی میشمرد. او گمان میکرد میتواند شمار محدودی از صورتهای کنش متقابل را که در انواع گوناگون زمینههای اجتماعی یافت میشوند، متمایز کند.
فلسفهی پول و مدرنیته
زیمل در این کتاب به تحلیل جامع و پیچیدهای از نقش پول در جوامع مدرن میپردازد. او استدلال میکند که پول بهعنوان یک وسیلهی مبادله نهتنها اقتصاد را متحول کرده است، بلکه بر فرهنگ، اخلاق و روابط اجتماعی نیز تأثیر گذاشته است. پول، همه چیز را به مقیاسی تبدیل میکند که میتوان آن را اندازه گرفت و مقایسه کرد و این باعث میشود روابط انسانی بهنوعی بیروح و مکانیکی شود. بهعبارتدیگر، استفادهی گسترده از پول به «عقلانی شدن» جامعه منجر میشود، اما درعینحال میتواند به ازدسترفتن عمق عاطفی روابط انسانی منجر شود. زیمل در اصل نگران پیدایش اقتصاد پولی در جهان نوین بود؛ بهطوری که پول از فرد جدا شود و بر او سلطه پیدا کند. به عقیدهی زیمل در جهان مدرن فرهنگِ وسیعتر و عناصر گستردهی سازندهی آن گسترش مییابد و به دنبال آن از اهمیت فرد کاسته میشود.
غریبه یا بیگانه
مفهوم بیگانه (The Stranger) یکی دیگر از ایدههای مهم زیمل است که در تحلیلهای جامعهشناختی به کار گرفته میشود. به عقیدهی زیمل، غریبه کسی است که هم درون جامعه است و هم بیرون از آن. بیگانه فردی است که به لحاظ جغرافیایی یا فرهنگی نزدیک است، اما به لحاظ اجتماعی و روانشناختی فاصله دارد.
کلانشهر و حیات ذهنی
در این مقاله زیمل به تحلیل زندگی شهری و اثرات آن بر ذهن و روان انسانها میپردازد. او معتقد بود که زندگی در شهرهای بزرگ باعث افزایش سرعت و پیچیدگی تعاملات اجتماعی میشود. افراد در شهرهای مدرن برای محافظت از خود در برابر تحریکات زیاد محیط، نوعی بیتفاوتی و رفتار خونسردانه (blasé attitude) از خود نشان میدهند. این نوع رفتار باعث میشود افراد کمتر به یکدیگر وابسته شوند و در نتیجه، نوعی فردیت و استقلال روانی بیشتری پیدا کنند، اما درعینحال این استقلال میتواند به احساس بیگانگی و ازخودبیگانگی نیز منجر شود. زیمل در اواخر عمر به مباحث هنر و زیباییشناسی علاقهمند شد. بسیاری او را به سبب همین علاقه و نوشتههایش در این حوزه، پدیدآورندهی جامعهشناسی صوری میدانند؛ یعنی بررسی اینکه چگونه آدمیان صورتهایی را بر جهان تجربه تحمیل میکنند، آنها سازمان میدهند و به فهم درمیآورند.
میراث گئورگ زیمل
زیمل تأثیر عمیقی بر جامعهشناسی، فلسفه و مطالعات فرهنگی گذاشت. اندیشههای او الهامبخش متفکرانی همچون ماکس وبر، گئورگ لوکاچ و حتی جامعهشناسان مدرن مانند پییر بوردیو و اروینگ گافمن بوده است. زیمل با سبک نوشتاری خاص خود و علاقه به جزئیات زندگی روزمره، راهی برای درک پیچیدگیهای اجتماعی در جوامع مدرن گشود. او در طول زندگیاش با تبعیضهای دانشگاهی زیادی مواجه شد و هرگز به مقامی که شایسته او بود، دست نیافت. بااینحال، تأثیر او در دنیای علوم اجتماعی غیرقابلانکار است. زیمل، اندیشمندی است که تأثیرات عمیقی بر متفکران برجستهی همعصر خود گذاشته است. بهطور مثال، ماکس وبر در نگارش کتاب «اخلاق پروتستان» تا حد زیادی تحت تأثیر تفکرات زیمل قرار داشته است.
تئودور آدورنو، از متفکران مکتب فرانکفورت، زیمل را متفکری «ضد سیستم» میداند، چراکه نداشتن نظام واحد در تمام رفتار و اندیشههایش آشکار بود و به نظر میرسد که زیمل بهعمد نمیخواست در سیستمی تعریفشده محبوس شود و همین صفت بینظمی اوست که باعث میشود برخی او را بهعنوان اولین جامعهشناس پستمدرن بشناسند.
هرچند این توصیفات نمیتواند مانع از این شود که از سبک زیمل سخن نگوییم، سبکی که شخصی و منحصر به اوست آن هنگام که از پس شاخههای مختلف تقسیم میان پدیدهها به صورتبندی کلی و روشنی میرسید و این همان چیزی است که تحت عنوان «زیملی کردن» شهرت دارد.
او در سال ۱۹۱۴ به دانشگاه استراسبورگ منتقل و در آنجا بهعنوان استاد فلسفه منصوب شد، اما جنگ جهانی اول بهسرعت زندگی حرفهای او را مختل کرد؛ چراکه سالنهای سخنرانی به بیمارستانهای نظامی تبدیل شده بودند و دانشجویان به جبهه رفته بودند. زیمل تا پایان عمر در محیط دانشگاهی آلمان چهرهای حاشیهای باقی ماند، اما شهرت او بهعنوان یک متفکر، با گذشت سالیان، بیشتر و بیشتر شد.