امام محمد غزالی | زندگینامه، دانلود و خرید کتاب‌های الکترونیکی و صوتی

امام محمد غزالی

زندگینامه و معرفی کتاب‌های امام محمد غزالی

حجه‌الاسلام ابوحامد محمد بن محمد بن محمد غزالی طوسی نام کامل امام محمد غزالی (Al-Ghazali) است. در قدیم که نام خانوادگی را براساس اصالت منطقه یا پیشه‌ی پدری در پایان اسم کوچک می‌گذاشتند، غزالی هم به دلیل پیشه‌ی پدر محمد که نخِ پشم می‌فروخته در پایان اسم او و برادرش احمد (احمد غزالی) اطلاق شده است. در نیمه‌ی دوم قرن پنجم هجری قمری در منطقه‌ی طابران شهر طوس به دنیا آمد.

بیوگرافی امام محمد غزالی

گفته شده چون پدر محمد و احمدْ خود از تحصیل علوم بی‌بهره بود، در روزهای پایانی عمرش اندوخته‌اش را به‌همراه وصیتش مبنی بر اینکه کسی سرپرستی و تربیت دو پسرش را برعهده بگیرد به دست رفیق خود می‌سپارد. رفیق او نیز بعد از مرگ وی طبق وصیت عمل می‌کند و این دو برادر را در مکتب استادان بزرگ آن زمان می‌نشانَد.

محمد غزالی دوران کودکی و جوانی خود را صرف آموختن علوم گوناگون کرد. حدود سال‌های ۴۷۰-۴۷۵ ه.ق به شوق دیدار امام‌الحرمین جوینی از طوس عازم نیشابور شد و توانست خیلی زود جزو سه شاگرد برتر امام‌الحرمین شود. محمد غزالی در ابتدای تحصیلش شخصیتِ جاه‌طلبی داشته، چنانکه به موکب سلطان ملکشاه و وزیرش خواجه نظام‌الملک طوسی می‌پیوندد.

پیش از پیوستن محمد غزالی به دربار ملکشاه درباره‌ی رابطه‌اش با خیام هم بگوییم. طبق بعضی روایات در سال‌های که غزالی در نیشابور بوده است احتمالاً خیام را دیده و ملاقات کرده است. حتی بعضی می‌گویند از خیام ریاضی آموخته است؛ یا اینکه گفته‌اند به شکل مخفیانه برای آموختن علم نجوم نزد خیام می‌رفته است. در مجموع باید گفت در این سال‌ها همچنان به مسائل عقلی علاقه و رغبت نشان می‌دهد و هنوز خود و دانش خود را تامّ و تمام به فقه و مسائل فقهی منحصر و محدود نکرده بوده است؛ چراکه شوق و شور معرفت‌جویی و یافتن حقیقت همچنان بر وجودش غلبه داشت و برای خواباندن این عطش، بارها و بارها با گروه‌های مختلف، از فقها و فلاسفه و متکلمین و باطنی‌ها، بحث و گفت‌وگو می‌کرد. در این زمینه، گاهی دو برادر، احمد و محمد، را با هم مقایسه می‌کنند. احمد غزالی خیلی پیش‌تر از محمد از شک و تردیدهایش رها شده و به تصوف و عرفان پناه برده اما محمد غزالی راه طول و درازی برای خود ترسیم کرده بوده و آن موقع تازه در ابتدای راه بود.

پس از مرگ امام‌الحرمین و موضوع جانشینی ایشان، هر یک از شاگردان جایگاهی پیدا کرد و محمد غزالی در این میان نتوانست مجلس درسی برای خود پیدا کند. از این رو، به لشکرگاه سلطان در خارج از شهر رفت. فضای دربار پادشاه با محیط مدرسه و شهر متفاوت بود. به‌نوعی او و عالمان و فقهایی که در دستگاه سلجوقی وارد شده، تحت اختیار و فرمان دربار بودند. اما غزالی از اینکه نتوانسته بود در مدرسه مقامی درخور و شایسته‌ی خود بیابد، اکنون از این جایگاهش رضایت داشت. خواجه نظام‌الملک سرانجام در ۴۸۴ هـ.ق غزالی را بر کرسی تدریس و نظامیه‌ی بغداد نشاند و در طی حکمی او را زین‌الدین و شرف‌الائمه خواند. از جمله مباحثی که غزالی در این مدرسه تدریس می‌کرد فقه و کلام بود، همچنین فرقه‌هایی مثل اسماعیلیان و اندیشه‌های آن‌ها را رد می‌کرد. در سال ۴۸۷ هـ.ق محمد غزالی یکی از بزرگانی بوده است که با عنوان حجه‌الاسلامی و استاد برگزیده‌ی نظامیه‌ی بغداد در مراسم نصب یکی از خلفای عباسی به اسم المستظهر بالله (بیست‌وهشتمین خلیفه‌ی عباسی) بر مسند خلافت، شرکت می‌کند و با وی دست بیعت می‌دهد.

با قتل خواجه نظام و مرگ مشکوک سلطان، غزالی نتوانست چندان دوام بیاورد، چراکه این قتل و کشتن‌ها را نشانه‌‌ای از پوچی جایگاه و مقام انسانی می‌دانست و در عین حال در جست‌وجوی عامل واقعی این قتل‌ها بیش از پیش از ادامه‌ی مسیر پیشِ رویش دچار تردید و بیزار می‌شد. همین حال و هوا باعث شد تا رفته‌رفته غزالی از مردم کناره بگیرد. از این رو تصمیم می‌گیرد از تدریس در نظامیه کناره‌گیری و کرسی تدریس خود را به برادرش واگذار کند.

کشته‌شدن خواجه نظام‌الملک طوسی توسط اسماعیلیان، فساد و تباهی استادان مدرسه‌ی نظامیه که گفته می‌شد به دلیل اوضاع آشفته‌ی جانشین سلطان سلجوقی است و دگرگونی‌ها و شک و تردیدهایی که در غزالی در سیر مطالعاتش با آن مواجه شد، همگی باعث شد تدریس را رها کند و حتی شهر بغداد را هم ترک بگوید.

این حال و هوای غزالی وی را راهیِ سلسله سفرهایی می‌کند که در نتیجه‌اش وقتی به طوس بازمی‌گردد، به یک آرامش نسبی دست یافته است. وی از دمشق آغاز می‌کند، مدت زمانی که در آنجا اقامت می‌گزیند به تدریس مشغول می‌شود، سپس به بیت‌المقدس، بعدتر به مکه و مدینه می‌رود و آداب حج را به جا می‌آورد. در نهایت از سوریه و بغداد عبور می‌کند و به دیار خود، شهر طوس، بازمی‌گردد.

همین سفرها و خلوت‌گزینی و دوری از شهر و دیار خود باعث می‌شود تعمقات بیشتری داشته باشد و همین عمیق‌نگریستن منجر به تألیف اثر مشهورش احیاء علوم‌الدین می‌شود. محمد غزالی در یکی از نامه‌های خود به تاریخ ۴۸۹ هـ.ق می‌نویسد که حدود پانزده سال است که سه نوع نذر کرده‌ام: اول اینکه از هیچ سلطانی کمک مالی قبول نکنم؛ دوم آنکه به سلام و دیدار هیچ سلطانی نروم؛ سوم اینکه که با هیچ کس مناظره نکنم. (مکاتیب، ص ۴۵)

غزالی تا پایان عمر خود در این عزلت‌گزینی و انزوا به سر برد. البته در خانقاهی که در نزدیکی خانه‌اش ساخت، شاگردان و مریدان بسیاری را دور خود جمع کرد و تا پایان عمرش برای آن‌ها مجالس وعظ می‌گفت. همچنین در آخرین سال قرن پنجم هـ.ق از وی دعوت می‌شود تا در نظامیه‌ی نیشابور درس بدهد، محمد غزالی هم می‌پذیرد. اگرچه وقتی در سال‌های پایانی عمرش، یک‌بار سلطان سنجر سلجوقی از او می‌خواهد تا به لشکرگاهش در نزدیک مشهد امروزی برود. اما محمد غزالی که هیچ دلش نمی‌خواست عهد و پیمان خود را زیر پا بگذارد، به شیوه‌ای که سلطان خشمگین نشود، استادانه نامه‌ای می‌نویسد و سعی می‌کند سلطان را راضی کند که برایش امکان‌پذیر نیست که در لشکرگاه حضور یابد. بار دیگر، هم‌کلاسی قدیمش که او هم در نظامیه تدریس می‌کرد در طی نامه‌ای از امیر خراسان می‌خواهد تا محمد غزالی را راضی کند به بغداد و مدرسه‌ی نظامیه برگردد، چراکه شاگردان نظامیه بسیار نابه‌سامان شده‌اند. اما این بار هم محمد غزالی این پیشنهاد را رد می‌کند. وی در سال ۵۰۵، در سنّ ۵۵سالگی فوت می‌کند.

تغییر و تحولات محمد غزالی و تاثیر غزالی بر فرهنگ و فلسفه‌ی ایران

با نگاهی به زندگی امام محمد غزالی متوجه می‌شویم که همچون خیلی از بزرگان ادب و فرهنگ فارسی در سنّ حدود چهل‌سالگی دچار تحولی درونی می‌گردد و زندگی‌اش به دو دوره تقسیم می‌شود: دوره‌ی اول همچون فقیهی متکلم و در عین حال جست‌وجوگر حقیقت، دوره‌ی دوم انقلابی درونی را از سر گذرانده و به وادی تصوف قدم گذاشته است. وادی‌ای که نقطه‌ی مقابل فلسفه است. گفته می‌شود بعد از غزالی فیلسوفی هم‌تراز زکریای رازی و ابونصر فارابی و ابن سینا در دنیای اسلام ظهور نکرد. درواقع غزالی با انتشار تهافت‌الفلاسفه‌ي خود ضربه‌ای کاری بر فلسفه‌ی اسلامی وارد ساخت.

معرفی آثار محمد غزالی

کیمیای سعادت

کیمیای سعادت یکی از مهم‌ترین آثار درخشان امام محمد غزالی است که به باور اغلب منتقدان وی تلاش کرده تا اندیشه‌ی سازندگی و احقاق حقوق فردی و عدالت اجتماعی را برای مسلمانان احیا کند و به‌نوعی قدرت و شکوه گذشته‌ی خود را بازیابند.

نصیحه‌ الملوک

نصیحه الملوک پس از کیمیای سعادت مهم‌ترین کتاب غزالی است. موضوع کتاب حکمت عملی است و در سه بخش تهذیب اخلاق و سیاست مُدُن (شیوه‌ی کشورداری و جهانداری) و تدبیر منزل (خانه‌داری) نوشته شده است. بعضی منتقدان این کتاب را هم‌رتبه‌ی سیاست‌نامه‌ی خواجه نظام‌الملک و نیز قابوس‌نامه‌ی عنصرالمعالی دانسته‌اند. ازجمله فواید این کتاب شرحی از آداب‌ورسوم رایج در قدیم است؛ برای مثال آیین جشن نوروز و جشن مهرگان.

دیگر آثار محمد غزالی

کتابی تحت عنوان فضائل الانام من رسائل حجه الاسلام یا همان مکاتیب فارسی دارد که پس از مرگش به دست شخص نامعلومی گردآوری شد. برخی احتمال داده‌اند آن شخص از نوادگان دختری امام بوده، چراکه از امام محمد فقط چندین دختر به جا مانده بوده است. جذابیت این نامه‌ها یکی از آن جهت است که باورها و عقاید غزالی در آن انعکاس یافته، دیگر آنکه جنبه‌های تاریخی و اجتماعی آن دوران را آشکار می‌سازد.

خواندن کتاب المنقذ من الضلال در دنیای جدید شاید جذابیت خاص خود را داشته باشد، چراکه این کتاب در رده‌ی کتاب‌های اعتراف‌گونه (مثل اعترافات ژان ژاک روسو) و درواقع زندگی‌نامه‌ای قرار می‌گیرد و مخاطب با خواندن آن می‌تواند با لایه لایه‌ی عقاید غزالی نه به‌عنوان یک شخص خاص، بلکه به‌عنوان شخص نوعی که در قرن پنج و شش می‌زیسته آشنا شود و درواقع باورهای امروزین خود را ریشه‌یابی کند.

از دیگر آثار وی ردّ اباحیه، ذخیره الملوک و زاد الآخره، فرزندنامه و میزان العقاید است. گفته شده شمار آثار محمد غزالی بسیار زیاد است. بعضی گفته‌اند حدود هفتاد عنوان کتاب است. با توجه به عمر کوتاهی که داشته، گفته شده به طور میانگین هر چهار روز یک جزوه می‌نوشته است. همچنین، بعضی از آثار او به عربی و ترکی نیز ترجمه شده است. مثلاً نصیحه الملوک به عربی و با عنوان التبر المسبوک فی نصیحه الملوک در مصر چاپ شده است.

چرا به محمد غزالی امام می‌گفتند؟

محمد غزالی به دلیل جایگاه برجسته‌ای که در تاریخ اسلام و در میان علمای مسلمان داشت امام نامیده می‌شد. این لقب به دلایل مختلف به او اطلاق شده است:

علاقه و اشراف به علوم دینی و اسلامی: غزالی علاوه بر اینکه در فلسفه و کلام اسلامی بسیار تاثیرگذار بود، در فقه، اصول، تصوف و اخلاق نیز آثار مهمی دارد.

دفاع از مذهب اهل سنت: غزالی در برابر جریان‌های فکری مختلف که در آن زمان در دنیای اسلام مطرح بودند، مانند فلسفه‌های نوافلاطونی و مذاهب گوناگون، مواضع روشنی اتخاذ کرد. او توانست توازن خوبی بین فلسفه، کلام و شریعت برقرار کند و تفسیری جدید از دین ارائه دهد که برای بسیاری از مسلمانان جذاب و قابل قبول بود.

نقش تاثیرگذار در اصلاحات دینی: او با کتاب‌ها و آموزه‌هایش به بازسازی و تجدید حیات روحانیت دینی و اخلاقی پرداخت و در اصلاحات اجتماعی و دینی زمانه‌ی خود تأثیر عمیقی گذاشت. این ویژگی او باعث شد تا بسیاری او را به عنوان مرجعی دینی معتبر بشناسند.

علم و تقوا: غزالی نه‌تنها در علوم دینی تبحر داشت بلکه به تقوا و ریاضت‌های روحانی نیز پایبند بود. او به خاطر زندگی ساده و پرهیزکارانه‌اش، مورد احترام و محبت مردم قرار گرفت و از این رو عنوان امام برای او مناسب بود.

لقب امام به غزالی به دلیل جامعیت علمی، دینی، فلسفی و اخلاقی او در نظر گرفته شده است. این لقب نشان‌دهنده‌ی مقام بلند علمی و معنوی او در تاریخ اسلام است.

ملقب به حجه الاسلام و المسلمین

ابوحامد محمد غزالی لقب حجه الاسلام و المسلمین را دارد. اما اطلاق چنین لقبی به چنین شخصیتی در آن برهه‌ی زمانی قدری پرسش‌برانگیز است. غزالی از سوی خواجه نظام الملک طوسی و به‌اصطلاح حمایت‌های حکومتی توانست به مرتبه‌ی بالایی از مرجعیت دینی در شاخه‌ی فقه شافعی برسد. از طرفی، نقطه‌ی مقابل فقه شافعی فقه حنفی بود و پیروان این فقه به دلیل انتقادات غزالی از ابوحنیفه تا حدودی خاطرشان از وی مکدّر شد. از طرفی دیگر، به باور برخی منتقدان اطلاق لقب حجه الاسلام بر غزالی جنبه‌ی سیاسی دارد، چراکه وی دشمن اسماعیلیان بود و آثار و جزواتی در ردّ آرا و اعتقادات آنان نوشته بود و نیز چون اسماعیلیان به حسن صباح حجت امام می‌گفتند، در مقابل، دستگاه حکومتی پیرو شافعی غزالی را حجت اسلام لقب دادند. به این معنا که اگر حسن صباح حجت امام غائب است، غزالی حجت اسلام ظاهر است.

سبک نویسندگی امام محمد غزالی

نوشته‌ها و تألیفات امام محمد غزالی جزو آثار بسیار فصیح و شیرین زبان فارسی است. وی مطالب خود را بسیار ساده و سلیس بیان می‌کند و از هرگونه تکلّف و صنعت‌پردازی خودداری می‌کند. همین باعث می‌شود که مخاطب ارتباط بهتری با آثارش برقرار کند و در نهایت درک و دریافت بهتری از مفاهیم و مطالب مورد نظر غزالی خواهد داشت. به‌طور کلی، غزالی در همه‌ی تألیفاتش به آیات قرآنی و احادیث نبوی اشاره می‌کند، اما گاهی دیده می‌شود که در این شیوه افراط کرده و کارش به تکرار مطلب کشیده شده است. هرچند در مجموع سادگی لفظ و جمله‌بندی‌های نسبتاً کوتاه، فصاحت و بلاغت زبانش عیب‌هایی مثل تکرار مطلب را پوشانده است.