مهدی اخوان ثالث
زندگینامه مهدی اخوان ثالث
مهدی اخوان ثالث در ذهن بیشترمان گره خورده است با پاییز و نم باران و برگهای زرد و نارنجی. پاییز که میشود، پیجهای اینستاگرام و کانالهای تلگرام و گروههای واتساپ پر میشود از «باغ بیبرگی/ خندهاش خونیست اشکآمیز/ جاودان بر اسب یالافشان زردش میچمد در آن/ پادشاه فصلها پاییز...» با این حال همهمان خوب میدانیم که منصفانه نیست اگر اخوان ثالث، شاعر پرآوازه معاصر و هنرمند سیاسی و مردمی را محدود کنیم به یک فصل از سال و به یک قطعه از اشعارش.
بیوگرافی مهدی اخوان ثالث
مهدی اخوان ثالث با تخلص م. امید دهم اسفند ۱۳۰۷ در مشهد به دنیا آمد. تا بیست سالگی همانجا ماند و پایگاههای عاطفی و شبکههای اجتماعی خود را آنجا ساخت. در کودکی، پیش از آنکه استعدادش در سرودن شعر بر خودش و دیگران عیان شود، علاقهاش به موسیقی را کشف کرد. وقتی دل به نواختن تار داد، با خود عهد کرد که هرگز پدر را از این عشق آگاه نکند. او مردی سختگیر بود و هیچ خوش نداشت صدای ساز و آواز از خانهاش بلند شود چرا که معتقد بود این همان صدای شیطان است! با تمام سختیها و مخالفتها مهدی اخوان ثالث از مسیری که برای خود متصور شده بود، خارج نشد. او دور از چشم پدر و به کمک عمویش پای درس اساتید بزرگی همچون سليمان روحافزا نشست.
اما شعر و شاعری در خانه ماجرای دیگری داشت. پدر اخوان خود اهل شعر و ادب بود. حافظ و سعدی میخواند و پسر را نیز به معاشرت و مؤانست با آنان تشویق میکرد. اخوان به واسطه حمایت پدر و شوق خود از محضر اساتیدی همچون پرویز کاویان جهرمی و نصرت منشیباشی که از شاعران بزرگ آن دوره خراسان بودند، بهره جست.
اکنون سال ۱۳۲۷ است. مهدی اخوان ثالث که مدتی است در گعدههای ادبی اشعارش را با تخلص م. امید میسراید، بیست سال دارد. او کم و بیش از علایق خود سر درآورده اما هنوز خود را اول راه میداند. دلش میخواهد بیشتر ببیند و بیشتر بخواند و بیشتر یاد بگیرد. پس هرچه دارد جمع میکند و راهی تهران میشود.
در تهران دنبال کار بود تا هم از پس هزینههای زندگی بربیاید و هم بتواند به شعر و موسیقی بپردازد. چیزی نگذشت که به استخدام آموزش و پرورش درآمد. در مدرسه ادبیات درس میداد. بعد از مدتی دبیری را رها کرد و در وزارت اطلاعات مشغول به کار شد. آنجا نیز همه تلاشش را کرد تا شغلش با هنر در ارتباط باشد. او را مسئول نظارت بر برنامههای ادبی کردند.
اخوان کمکم با افرادی همچون سیمین بهبهانی، محمدعلی سپانلو، اسماعیل نوری علا و نعمت آزرم اخت شد و به جمعهای جدیدی راه یافت. مدتی در رادیو و تلویزیون فعالیت کرد. شعر میسرود، تار مینواخت، صداپیشگی میکرد. از لحاظ کاری روزهای اوجش بود و زندگی داشت روی خوش نشانش میداد اما عمر این خوشی کوتاه بود. در زندگی شخصی مرگ دو فرزندش را تجربه کرد و همین کافی بود برای اینکه گرد اندوه تا ابد روی زندگیاش بنشیند. بیرون از خانه نیز اوضاع بهتر نبود. آن روزها ایران از لحاظ سیاسی و اجتماعی ملتهب بود و نابسامانی مملکت را بلعیده بود.
مهدی اخوان ثالث دو بار به زندان رفت. یک بار پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و دومین بار در سال ۱۳۴۴. هر دوی این اسارتها وضعیت معیشت خانواده اخوان شامل همسر و چهار فرزندش را متزلزل و دچار مشکلات اساسی کرد. اخوان حتی در دوران آزادیاش نیز مدتی ممنوعالکار بود و از این رو با نام مستعار برای رادیو و روزنامهها مینوشت. با این حال او هرگز از عقاید و افکار خود پا پس نکشید.
آثار و اشعار اخوان ثالث
دو سال پیش از کودتا یعنی در سال ۱۳۳۰ مهدی اخوان ثالث مجموعه شعر «ارغنون» را به چاپ رساند. بعد از کودتای ۲۸ مرداد بسیاری از اهالی قلم و فرهنگ که عقاید خود را در شعرها و متون ادبی فریاد میکشیدند، روانه زندان شدند. اخوان ثالث نیز یکی از آنها بود. این اسارت برای او و بسیاری از همراهانش سرآغاز تحولات فکری و اجتماعی شد.
اخوان در سال ۱۳۳۵ دفتر شعر «زمستان» را منتشر کرد. دو مجموعه شعر «آخر شاهنامه» و «از این اوستا» نیز پیش از رفتن دوباره او به زندان روانه بازار کتاب شدند. اخوان در سال ۱۳۴۸ پس از آزادی از بند، مجموعه شعر «پاییز در زندان» را تحت تاثیر روزهای اسارت نوشت. و در همان سال دفترهای «عاشقانهها و کبود» و «بهترین امید» را به دست چاپ سپرد.
لحن اشعار اخوان ثالث پرصلابت و سنگین است. قطعا این ویژگی را از شعر سنتی خراسانی به عاریت گرفته و سپس آن را با قواعد شعر نو ترکیب کرده و از دل آن اشعاری مختص به خود بیرون آورده که در گذر ایام رنگ نباخته است و هنوز میتوان در موقعیتهای مشابه سیاسی و اجتماعی به آن ابیات رجوع کرد. اخوان هم اصول شعرهای سنتی و کلاسیک را میدانست و غزلسرا و قصیدهسرا بود و هم در شعر نو جایگاه ویژهای را از آن خود کرد. او در سرودن اشعار حماسی ید طولایی داشت و با درونمایههای حماسی و به کارگیری استعارهها و توصیفهای بکر تاثیری عمیق بر روشنفکران و اندیشمندان همنسل خود گذاشت.
از دیگر آثار مهم اخوان ثالث باید به «زندگی میگوید اما باز باید زیست»، «در حیاط کوچک پاییز در زندان»، «دوزخ اما سرد» و «تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم» اشاره کرد. علاوه بر مجموعه اشعار، از اخوان آثار ادبی مهمی در بخش ادبیات کودکان همچون «آوردهاند که فردوسی» و «پیر و پسرش» و همچنین مقالاتی در راستای تحقیق ادبی تحت عناوینی همچون «بدعتها و بدایع نیما یوشیج» و «گفتوگو با شاعران معاصر ایران» منتشر شده است. دومی در واقع کتابی است که از روی یک نوار کاست پیاده شده و در آن اخوان ثالث با شاعران معاصر همچون فروغ فرخزاد، احمد شاملو و محمود مشرف آزاد تهرانی، حسن کامشاد، سیروس طاهباز و امین بنانی گفتوگو میکند.
اخوان ثالث برنده اولین دوره جشنواره بینالمللی شعر فجر در بخش ملی نیز بود.
مرگ مهدی اخوان ثالث
این شاعر سیاسی و پرشور، چهارم شهریور ۱۳۶۹ در سن ۶۱ سالگی از دنیا رفت. بعد از مرگ، پیکر او را از تهران به مشهد منتقل کردند و در کنار آرامگاه فردوسی به خاک سپردند.