دانلود و خرید کتاب صوتی ماشا و خرس قهوهای
معرفی کتاب صوتی ماشا و خرس قهوهای
کتاب صوتی ماشا و خرس قهوهای، داستان دختر کوچولویی به اسم ماشا است که روزی برای چیدن توتهای خوشمزه به جنگل میرود اما راهش را گم میکند. بعد سر وکلهی یک خرس قهوهای پیدا میشود که به او کمک میکند.
داستان ماشا و خرس قهوهای را لاری دان نوشته و یاسین محمدنیا آن را به فارسی برگردانده است. نسخهی صوتی کتاب ماشا و خرس قهوهای با صدای سامان قلیچخانی، مهرانه امروانی و محمد طالشیان در اختیار شماست.
دربارهی کتاب صوتی ماشا و خرس قهوهای
داستان ماشا و خرس قهوهای داستان بامزهای دربارهی زندگی یک دختر کوچک به اسم ماشا است. او سالها پیش، همراه پدر و مادرش در روسیه زندگی میکرد. خانهی آنها در نزدیکی جنگل بود. ماشا هر روز برای چیدن توت به جنگل میرفت و با سبدی که از توتهای خوشمزه پر کرده بود به خانه برمیگشت. پدر و مادر ماشا همیشه به او میگفتند که مراقب باشد و در جنگل خیلی جلو نرود. چون نباید راه برگشت به خانه را گم کند. یک روز که ماشا به جنگل رفت، مثل همیشه به درختها سر زد و توت چید. اما سبدش پر نشده بود. ماشا که خیلی کنجکاو بود تصمیم گرفت جلوتر برود تا سبدش را پر از توت کند. اما حواسش پرت شد و وقتی که خواست به خانه برگردد، نتوانست اثری از دیوارها و سقف خانه ببیند. جلوی رویش فقط درخت بود و درخت...
کتاب صوتی ماشا و خرس قهوهای را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
ماشا و خرس قهوهای داستان بامزهای است که برای کودکانی که سالهای اول دبستان را میگذارنند، جذاب و شنیدنی است.
جملاتی از کتاب صوتی ماشا و خرس قهوهای
دخترک از اینکه تک و تنها توی دل جنگل پرسه میزد، خیلی ترسیده بود. اما یک چیز را نمیدانست. یک خرس قهوهای بزرگ که از پشت درختها مشغول تماشای او بود. وقتی دید ماشا کمی بهش نزدیک شده، جلوی او را گرفت.
«اوه! گم شدی دختر کوچولو؟»
«آره آقای خرس! اومده بودم توت بچینم ولی راه خونهام رو گم کردم.»
«میخوای برگردی خونه؟»
«بله لطفا، من خیلی میترسم.»
«پس دنبالم راه بیفت، حواست باشه عقب نیوفتی!»
خرس قهوهای، دخترک را از مسیری که بلد بود، راهنمایی کرد. آنها از رودخانه، دریاچه و صخره عبور کردند...
زمان
۱۷ دقیقه
حجم
۲۴٫۲ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۱۷ دقیقه
حجم
۲۴٫۲ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد