دانلود و خرید کتاب صوتی روزی که موش کوچولو به دنیا آمد

روزی که موش کوچولو به دنیا آمد، نام داستانی از مژگان کلهر است.

افروز قلیزاده و آرزو قلیزاده کار تصویرگری این کتاب را بر عهده داشته‌اند و ناشر آن نردبان (واحد کودک و نوجوان انتشارات فنی ایران) است. 

درباره‌ی کتاب «روزی که موش کوچولو به دنیا آمد»

روزی که موش کوچولو به دنیا آمد همه با تعجب به او نگاه کردند. آخر او خیلی کوچولو و ریزه میزه بود. قدش از بقیه کوتاه‌تر بود و گوش‌هایش هم کوچک بودند. برادرها و خواهرش‌هایش او را توی بازی‌هایشان راه نمی‌دادند و فکر می‌کردند او به جایی نمی‌رسد. اما اتفاقی آن‌ها را غافلگیر کرد. حتما تعجب می‌کنید اگر خبردار شوید که موش کوچولو خیلی خوب می‌دانستد موقع خطر باید چکار کند و چطوری فرار کند...

 داستان روزی که موش کوچولو به دنیا آمد هم مانند بقیه‌ی کتاب‌های مجموعه ماجراهای موش کوچولو، حکایت‌های سعدی را به یاد ما می‌آورند. داستان دو برادری که یکی زشت‌رو  و کوتاه قد بود و دیگران فکر می‌کردند او آینده‌ای ندارد... روزی که موش کوچولو به دنیا آمد را بخوانید تا متوجه شوید داستان موش کوچولو چه شباهتی به حکایت‌های سعدی دارد!

کتاب «روزی که موش کوچولو به دنیا آمد» را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

داستان روزی که موش کوچولو به دنیا آمد می‌تواند برای کودکان خردسال و کودکانی که سال‌های اول مدرسه را می‌گذرانند، جذاب و خواندنی و آموزنده باشد. 

درباره‌ی مژگان کلهر

مژگان کلهر ویراستار ، نویسنده و مترجم ادبیات کودک و نوجوان در سال ۱۳۵۰ در تهران زاده شد. وی در رشتهٔ مترجمی زبان انگلیسی، تحصیل کرده است. مژگان کلهر از ویراستاران انتشارات افق و انتشارات پیدایش است. کلهر علاوه بر تألیف در حوزهٔ ادبیات کودک و نوجوان ترجمهٔ چند رمان را هم برای نوجوانان در کارنامه‌اش دارد. کتاب «هی با من دوست می‌شوی» نوشته او از سوی گروه کودک و نوجوان اسپانیا به زبان اسپانیایی منتشر شده است؛ این کتاب نخستین اثر مژگان کلهر است که به زبان اسپانیایی منتشر می شود.

جملاتی از کتاب «روزی که موش کوچولو به دنیا آمد»

یکی از بچه موش‌ها گفت: «تو چرا اینقدر کوچولویی؟» موش کوچولو به خودش نگاه کرد. یکی دیگر گفت: «تو قد ما نیستی!» 

بعد هم همه تنهایش گذاشتند و رفتند. 

چند روز بعد وقتی موش‌های خاکستری داشتند بازی می‌کردند، موش کوچولو گفت: «منم بازی؟»

برادرش موش موشان گفت: «با این قد کوتاه و گوش‌های کوچولو نمی‌تونی با ما بازی کنی!»