دانلود و خرید کتاب صوتی تدارکاتچی

کتاب صوتی «تدارکاتچی» نوشتهٔ عبدالرضا کمال‌نادیان با گویندگی سید مصطفی راستگوی حقی و توسط نشر صوتی انتشارات استودیو صداهای همراه منتشر شده است. این اثر را نشر یمام منتشر کرده و در قالب رمان اجتماعی-سیاسی، داستانی پرکشش را روایت می‌کند که شخصیت‌ها و رخدادهای آن زاییدهٔ تخیل نویسنده هستند. «تدارکاتچی» با نگاهی به لایه‌های پنهان قدرت، سیاست و اخلاق، مخاطب را به سفری درونی و بیرونی می‌برد. نسخه‌ی صوتی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب تدارکاتچی

در «تدارکاتچی» عبدالرضا کمال‌نادیان، با روایتی داستانی و ساختاری چندلایه روبه‌رو هستیم که مرز میان واقعیت و خیال را بارها جابه‌جا می‌کند. این رمان با محوریت شخصیت دکتر صادق خاکسار، کاندیدای پیشتاز ریاست‌جمهوری، آغاز می‌شود و با مرگ ناگهانی او، زوایای مختلفی از زندگی، سیاست و وجدان فردی را به تصویر می‌کشد. کتاب در قالب داستان بلند و با بهره‌گیری از زاویه‌دیدهای متنوع، روایت را میان شخصیت‌های مختلف جابه‌جا می‌کند؛ از خود خاکسار تا بازپرس پرونده و اعضای ستاد انتخاباتی. فضای داستان در بستر جامعهٔ معاصر ایران شکل گرفته و دغدغه‌هایی چون قدرت، مسئولیت، فساد، آرمان‌گرایی و معنای آزادی را به چالش می‌کشد. ساختار کتاب به گونه‌ای است که همزمان با پیشبرد روایت اصلی، لایه‌هایی از خاطرات، گفت‌وگوها و تأملات فلسفی شخصیت‌ها را نیز باز می‌کند. این اثر با ترکیب عناصر رئالیسم و رگه‌هایی از سوررئالیسم، تجربه‌ای متفاوت از رمان سیاسی-اجتماعی ارائه داده است.

خلاصه کتاب تدارکاتچی

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان «تدارکاتچی» با روایت دکتر صادق خاکسار، سیاستمدار و کاندیدای ریاست‌جمهوری، آغاز می‌شود که در آستانهٔ انتخابات دچار حملهٔ قلبی می‌شود و تجربه‌ای نزدیک به مرگ را از سر می‌گذراند. این تجربه، او را به بازنگری در زندگی، آرمان‌ها و انگیزه‌هایش وامی‌دارد. خاکسار در مرز میان مرگ و زندگی، با خاطرات و عهدهای گذشته‌اش روبه‌رو می‌شود؛ از جمله عهدی که با «عرفان»، دوست و همرزم دوران جنگ، بسته است. بازگشت او به زندگی، همزمان با فشارهای سیاسی، برنامه‌های انتخاباتی و روابط پیچیده با اطرافیانش، به چالشی برای بازتعریف هویت و مسئولیت فردی بدل می‌شود. در این میان، بازپرس محمدعلی میزبان مأمور رسیدگی به پروندهٔ مرگ مشکوک خاکسار است و روایت او نیز به داستان افزوده می‌شود. روایت‌های موازی از ستاد انتخاباتی، جلسات مناظره، همایش‌های انتخاباتی و روابط خانوادگی، تصویری چندوجهی از سیاست، قدرت و اخلاق در جامعهٔ امروز ایران ترسیم می‌کند. داستان با حرکت میان واقعیت و خیال، تجربهٔ مرگ، بازگشت به زندگی و مواجهه با گذشته، مخاطب را با پرسش‌هایی دربارهٔ آزادی، عدالت و معنای مسئولیت روبه‌رو می‌سازد، بی‌آن‌که پایانی قطعی یا پاسخ‌های ساده ارائه دهد.

چرا باید کتاب تدارکاتچی را بشنویم؟

«تدارکاتچی» با پرداختن به موضوعاتی چون قدرت، مسئولیت، فساد، آرمان‌گرایی و معنای آزادی، فرصتی برای تأمل دربارهٔ سیاست و اخلاق در جامعهٔ معاصر ایران فراهم می‌کند. روایت چندلایه و شخصیت‌پردازی دقیق، مخاطب را به درون ذهن و دغدغه‌های شخصیت‌ها می‌برد و امکان همذات‌پنداری و بازاندیشی در ارزش‌ها و انتخاب‌های فردی را ایجاد می‌کند. این کتاب برای کسانی که به رمان‌های اجتماعی-سیاسی علاقه دارند و به دنبال اثری هستند که مرز میان واقعیت و خیال را به چالش بکشد، تجربه‌ای متفاوت و تأثیرگذار خواهد بود.

شنیدن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای علاقه‌مندان به رمان‌های اجتماعی-سیاسی، کسانی که دغدغهٔ مسائل قدرت، اخلاق، مسئولیت و آزادی را دارند و همچنین مخاطبانی که به روایت‌های چندلایه و شخصیت‌محور علاقه‌مندند، مناسب است. همچنین برای کسانی که به بررسی ساختارهای سیاسی و اجتماعی ایران علاقه دارند، اثری خواندنی خواهد بود.

بخشی از کتاب تدارکاتچی

«روز نوزدهم اردیبهشت بود. در بدنم چیزی حرکت می‌کرد. چیزی شبیه به نوازش خنک الیاف نازک نسیم در هوای گرم بهاری. حسی لطیف و درونی تمام بدنم را درمی‌نوردید. گویی به‌جای خون، آبی خنک در رگ‌هایم جاری شده بود. ناگهان قلبم از تپش ایستاد. فهمیدم که ایستاد. همه‌جا ساکت شده بود. حتی آنچه در ذهن و تنم بود، از جریان افتاد و ساکن شد. من مرده بودم. لحظه‌ها پودر شده و با خود، مکان را هم برده بود. فهم و شعور خاصی پیدا کرده بودم. چیزی که نبودم و تجربه‌ای از آن نداشتم. سبک و سرخوش در فضا و حجمی از نور که با شدت و ضعفش رنگ‌ها و اشکال و حتی مفاهیم را می‌ساخت، شناور بودم. همه از یک جنس بودند. من هم از آن‌ها بودم. درک و شعوری یافتم ورای واقعیتی که می‌شناختم. تراکم نور، معرفت ایجاد می‌کرد. درونم همه‌چیز را می‌شناخت. می‌دانستم که چیستند و نمی‌دانستم. نوری که می‌رقصید، درهم‌آمیختگی و تورفتگی داشت. عمیق و بی‌انتها. حال عجیبی داشتم.»