دانلود و خرید کتاب صوتی و باز هم تنهایی
معرفی کتاب صوتی و باز هم تنهایی
کتاب صوتی و باز هم تنهایی نوشتهٔ سوری رحیمی است. سیما میرهادی زاده گویندگی این رمان اجتماعیِ صوتی را انجام داده و کانون فرهنگی چوک آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب صوتی و باز هم تنهایی
کتاب صوتی و باز هم تنهایی قصهٔ نابهسامانیهای جامعهای سرخورده و فلکزده را روایت کرده است. سوری رحیمی در کتاب صوتی قصه را با ۲ شخصیت بهنامهای «آتابیک» و «محترم» آغاز میکند و بهتدریج کلاف درهمپیچیدهٔ شخصیتها و اتفاقات را برایمان میگشاید. آتابیک پیرمردی است که در جادهای پر پیچوخم با پای پیاده مشغول راهرفتن بهسوی مقصدی است که امانتی را بهدست صاحبش برساند. آتابیک بقچهای پتوپیچ را در دست دارد و از کنار جاده میگذرد. با قدمهایی که تندتر میشوند تا از سرمای فزایندهٔ هوا و تاریکی تیرهشوندهٔ آسمان در امان بماند؛ شمرده و با احتیاط؛ طوریکه به آن کوچکِ پتوپیچی که در دست دارد، کوچکترین آسیبی نرسد. یک موجود زنده، یک نوزاد کوچک و کمتوان درون بقچه است و اینچنین است که رمان صوتی و باز هم تنهایی آغاز میشود. این نوزاد کیست و آتابیک چرا و به چه مقصدی با پای پیاده او را به دوش میکشد؟
رمان صوتی و باز هم تنهایی در شمار آثار ادبیات اجتماعی قرار دارد. در این رمان ماجرای زنی عامی را میشنویم که با چالشهای زندگی خود درگیر است؛ در روزگاری که همهٔ مردم کمابیش با قحطی و فقر و جنگ دستوپنجه نرم میکنند. در این اجتماع متلاطم و بیسامان، زن از نازلترین جایگاه برخوردار است و در جایجای رمان، این مسئله به تصویر کشیده شده است. گفته شده است که شنیدن چنین آثاری در این روزها میتواند ما را آگاه سازد که از رهگذر چه مسیر پر فرازونشیبی به نقطهای که اکنون در آن هستیم، رسیدهایم.
شنیدن کتاب صوتی و باز هم تنهایی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
شنیدن این کتاب صوتی را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب صوتی و باز هم تنهایی
چند روزی از عروسی گذشت. زنهایی که در خانهی ارباب مشغول بودند، نفس راحتی کشیدند. کمی کارشان سبک شد. اما صفورا خبر مهمانی بزرگی را داد که قرار بود در خانهی اربابی برپا شود. مراسم پاگشای عروس که قرار بود با خانوادهی شوهرش انجام شود. این یعنی دوباره بزم و رقص و پایکوبی ساکنان خانهی ارباب و کار طاقتفرسای کارگران مشغول در خانهی اربابی. چند لاشهی گوسفند بر شاخههای کلفت درخت گردو آویزان بود. چند مرد با سرعت آنها را از پوست درمیآورند. گوشتهایش را قطعهقطعه میکردند و در مجمعهای بزرگ میریختند.
زنها مشغول پاک کردن برنج و حبوبات بودند. گروهی نیز درکنار حوض مشغول شستن میوه و عدهای هم مشغول پاک کردن سبزیهای معطر بودند. حال و هوای خیاط خبر از مهمانی بزرگی را میداد. گلی همراه با اکرم کنار حوض نشسته بودند. با دقت میوهها را میشستند و در سبدهای بزرگ چوبی میچیدند. چند زن دیگر هم کنار آنها مشغول انجام همین کار بودند. یکی از آنها گفت: «امشب دوباره عاشیقها رو دعوت کردهن. تا آخر شب بزن و برقص دارن.» دیگری گفت: «کارمون دراومده. باز امشب دیر به خونه میرسیم. بچهم مریضه.»
زمان
۷ ساعت و ۳۷ دقیقه
حجم
۶۲۸٫۲ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۷ ساعت و ۳۷ دقیقه
حجم
۶۲۸٫۲ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
این کتاب با اینکه رایگان بود ولی ارزشش خیلی بیشتر از کتابهای بود که خریدم عاشق متن داستانش شدم ممنونم
بسیار عالی و زیبا کت ساعتها ادمو ب فکر میبره
گوینده اول هر فصل آروم شروع به خوندن میکنه اما یه خورده بعد شروع میکنه به تند خوانی که من آروم خوندنشون رو میپسندیدم .داستان خوبی بود و لذت بردم اما میتونست بیشتر از جزئیات بگه .
کتاب انسان را کامل و به همین خاطر اشرف مخلوقات خداوند است
عالی بود انگار تمام لحظات در کنار گلی بودم با تمام اشکهایش اشک ریختم وتمام رنجهای زن بودن را احساس کردم
کتاب خوبی بود دلنشین بود
فرازو نشیب زندگی تو دوران جنگ جهانی و مشکلات آداب رسوم قدیمی که خیلی از زنایه اون دوران به چالش می کشید من از خوندن کتاب با تمام غمی که داره لذت بردم
متن جالبی داشت و رمان ارزشمندی بود. ولی گوینده زیاد ب خوانشش مسلط نبود و بعضی جاها لحنش اصلا خوب نبود، و آخرش نیز تلخ تموم شد و دوست داشتم پایان خوشی داشته باشه.
خیلی قشنگ بود و ارزش گوش کردن رو داشت 👏🌺
داستان کتاب عالی بود با گلی زندگی میکنه شنونده،ولی حیف تند خونده شد