دانلود و خرید کتاب صوتی تکل مازیار زارع زیر پای کریم انصاری فرد
معرفی کتاب صوتی تکل مازیار زارع زیر پای کریم انصاری فرد
کتاب صوتی تکل مازیار زارع زیر پای کریم انصاری فرد ده داستان از روح الله شریفی است. داستانهایی که از زندگی مردم عادی میگوید و قهرمانهایش را از دل جامعه انتخاب کرده است. این کتاب با صدای مهدیه زارع کار، محمد طائب، سلیمه بهمنش، کسری شاهدی، نیلوفر قربانی، بهزاد مرعشیان، مبینا سادات جوادپور، سید مصطفی رحیمی، صالحه داوری و سید محمد محسن سادات شریف صوتی شده است.
درباره کتاب تکل مازیار زارع زیر پای کریم انصاری فرد
روحالله شریفی در کتاب صوتی تکل مازیار زارع زیر پای کریم انصاریفرد، ده داستان از مردم معمولی روایت میکند، داستانهایی با زبان طنز که از زندگی روزمره آدمهای معمولی روایت میشود. درگیریها و اتفاقات زندگی این آدمها آنچنان جذاب است که شما را با خود همراه میکند و تجربهای لذت بخش برایتان میسازد.
نویسنده در انتخاب کلمات و ساخت جملهها سراغ ادبیات مردم کوچه و بازار رفته و همین موضوع داستانها را چندین برابر جذاب کرده است. با هر داستان به یک دنیای تازه میروید با اتفاقات طنزی همراه میشوید که ریشه در زندگی روزمره دارند.
شنیدن کتاب تکل مازیار زارع زیر پای کریم انصاری فرد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
دوستداران ادبیات داستانی و داستان کوتاه را به خواندن این کتاب دعوت میکنیم.
بخشی از کتاب تکل مازیار زارع زیر پای کریم انصاری فرد
پرسپولیس توی انزلی و توی گلوشل به ملوان باخت. داشت دعوا میشد که تکل مازیار زارع، زیر پای کریم انصاریفرد پنالتی بوده یا نه. روی باجناق خیلی زیاد شده بود. ملیکا نتوانسته بود از زیر زبان ملیحه بیرون بکشد که این سی میلیون را از کجا آوردهاند. دخترهای ملیحه چند گلدان خاله را شکسته بودند. انگار طوفان آمده بود و زده بود به خانهٔ پسر حاجامیناللّه. موهای پسر حاجامیناللّه همه پریشان شده بودند. زغال قلیان و بوی تندش دیگر آرام گرفته بود. پسر حاجامیناللّه نگاه تندی به باجناق انداخت:
_ «راست میگن که باجناق فامیل نمیشه. پاشو گمشو برو بیرون!»
چشمهای ملیکا و ملیحه از حدقه درآمده بود. باجناق خندید و دست دخترها را گرفت و به خانم اشاره داد که برویم و رو کرد بهسمت پسر حاجامیناللّه و گفت:
_ «غصه نخور. همه چیز قسمته. باختن پرسپولیس قسمته. بردن ملوان قسمته. تکل مازیار قسمته. استقلالم فردا تو آزادی میبازه. اینم قسمته. باجناق عزیز! من که کارگر حجرهات نیستم.»
***
_ «خیلی بد حرف زدی. این چی بود که به باجناقت گفتی؟ میدونی ملیحه چقدر خودداری کرد؟ میدونی اگه میخواست لهت کنه؛ می تونست؟»
_ «چی شد؟ سی میلیون رو از کجا آورده بودن؟»
_ «نرفت زیر بار که نرفت. فقط گفت: جور شد. خونه قسمت آدمه. خدا رسوند از یه جایی.»
_ «مرتیکهٔ دهنلق!»
_ «کی ملیحه؟»
_ «نه شوهرش.»
_ «یعنی چی شوهرش؟»
پسر حاجامیناللّه تازه از گیجی باخت پرسپولیس در گلوشل انزلی درآمده بود. تازه یادش آمده بود که خانهخریدن قسمت آدم است. یادش رفته بود که این را هم به باجناق زبلش بگوید که اینقدر کلمهٔ قسمت را به ملیحه نگوید. لابد ملیحه هم سینجیمش کرده بود و بالاخره فهمیده بود که سی میلیون قسمت از کجا آمده؛ بیآنکه به ملیکا چیزی بگوید. شاید هم نفهمیده بود.
زمان
۲ ساعت و ۴۹ دقیقه
حجم
۱۵۵٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
قابلیت انتقال
دارد
زمان
۲ ساعت و ۴۹ دقیقه
حجم
۱۵۵٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
قابلیت انتقال
دارد