
اگر بخواهیم از پرتکرارترین و مهمترین قاعده در ادبیات داستانی و ادبیات نمایشی یاد کنیم، انتخاب قاعده «نگو، نشان بده» خواهد بود. این اصل به اندازهای مهم است که بر تمامی عناصر روایی و تکنیکها اشراف داشته و حکومت دارد. اگر درباره ضرورت و هدف هریک از تکنیکها سوال شود درنهایت به اصل «نشاندادن» خواهیم رسید. درباره این قاعده به چند گزاره کاربردی میتوان توجه داشت.
۱. هدف عالی داستان نشاندادن امری است که طراحی داستان را ضروری میکند. به تعبیری تفاوت داستانکوتاه و بلند را میتوان در هدفنمایشی آنها دنبال کرد. داستان تا میزانی ادامه مییابد که به هدفنمایشی دست یابد. بنابراین ارتباط مستقیمی میان حجم داستان و هدفنمایشی آن وجود دارد.
۲. هدفنمایشی داستان با کلیت آن و با تمامی اجزا، عناصر و ارکان آن حاصل میشود. هریک از ابزارهای داستانی، سهمی در هدفنمایشی داستان دارند و البته ظرفیتی خاص برای آن خواهند داشت. پس بُردار نهایی که از آن به هدفنمایشی داستان یاد میکنیم، شامل اجزاء یا اهداف نمایشی کوچکتر میشود که در فصلها، صحنهها و کنشها صورت میپذیرد. مثلاً اگر داستانی بخواهد تردید یک آتشنشان را در نجات فرزندش از مدرسهای که …