پول بیشتری نیاز است<!-- --> | طاقچه
infinite

ویژه مشترکین بی‌نهایت

پول بیشتری نیاز است

نقد داستان «قهرمان اسب چوبی»

مجله همشهری

۷ دقیقه مطالعه

bookmark

«قهرمان اسب چوبی» داستان کوتاهی از «دیوید هربرت لارنس» است که در ژوئیه ۱۹۲۶ منتشر شد. سال ۱۹۴۹ نیز اولین فیلم اقتباسی از این اثر به کارگردانی «آنتونی پلیسیه» ساخته شد. خلاصه داستان براساس پیرنگ و بیان نظام علی‌ومعلولی بین وقایع داستان به‌این شرح است که خانواده پال به‌ظاهر خوش‌بخت هستند؛ اما دراصل این‌گونه نیست. مادر باوجود دست‌ودل‌بازی در خرج‌کردن، هیچ‌گاه پول کافی در اختیار ندارد. احساس مادر مانند نجوایی همیشگی به گوش بچه‌ها می‌رسد که می‌گوید: «پول بیشتری لازم است.» این صدا به چیزی بیشتر از نجوا، به زمزمه‌ای همیشگی و آزاردهنده تبدیل شده است که تمامی ابزارواجزا خانه، آن را صدا می‌زنند. به اعتقاد مادر پال و پدرش افراد بدشانسی هستند چون اگر شانس داشتند پول‌دار هم می‌شدند. پال به مادرش می‌گوید که فردی خوش‌شانس است و این را خدا به او گفته. پال برای شادکردن مادرش تصمیم می‌گیرد روی اسب‌های مسابقه شرط‌بندی کند. او روی اسب کوچک چوبی‌اش می‌نشیند و‌ می‌تازد و از اسب می‌خواهد به سرزمین شانس برود تا به او الهام شود کدام اسب برنده است.

اسب بالدار

پال در دیداری به دایی‌آسکر می‌گوید اسم اسبش سانسوویتوست است؛ این نام اسب برنده جایزه اسب‌دوانی است. دایی‌آسکر متوجه می‌شود پال با باغبان جوان یعنی باست، درمورد مسابقه اسب‌دوانی حرف زده است. پال موضوع شرط‌بندی را برای دایی فاش می‌کند؛ هم‌چنین …

این نوشته‌ را پسندیدی؟

like
like

اطلاعات چاپ

این نوشته در شمارهٔ ۱۴۰ مجلهٔ همشهری (خرداد ۱۴۰۳) منتشر شده است.