در آثار بسیاری از نویسندگان، ردی از خواب و رؤیا دیده میشود. خواب در ادبیات روسیه هم پررنگ است. چخوف در چند داستان کوتاهش به خواب و رؤیا اشاره میکند. فاطمه دارسنج داستان «رؤیای روزنامهنگار» او را برای اولین بار به فارسی ترجمه کرده است.
آقای پیوتر سیمینوویچ، از شما خواهشمندم که امروز در جشن بالماسکۀ فرانسویها حضور داشته باشید. غیر از شما کسی را به این مهمانی نمیفرستیم. لطفاً همۀ جزئیات را موبهمو یادداشت کنید. اگر به هر دلیلی نمیتوانید در این مهمانی حضور داشته باشید، فوراً به من اطلاع دهید تا از شخص دیگری دعوت کنم. بلیت ورود را برایتان ضمیمۀ این نامه کردهام... شما...
(امضای سردبیر در ادامه)
پ.ن. در این مهمانی، قرعهکشی آلیگری[۱] برگزار خواهد شد. قرعه بر سر گلدانی است که رئیسجمهور فرانسه هدیه داده. امیدوارم در این بختآزمایی برنده شوید.
پیوتر سیمینوویچِ روزنامهنگار، نامه را خواند و روی مبل دراز کشید. سیگاری آتش زد. تازه ناهار خورده بود. از سر سیری و رضایت دستی روی شکمش کشید. ادای سردبیر را درآورد:
«امیدوارم در این بختآزمایی برنده شوید!»
مرتیکۀ چشمتنگِ خسیس، پول بلیت بختآزمایی رو از کجام بیارم آخه؟ …