
«مشکل هولناک آینده این خواهد بود که آدمهای معمولی نمیتوانند سر خود را گرم کنند». جان مینارد کینز پیشبینی میکرد تکنولوژی آنقدر پیشرفت کند که ۱۵ ساعت کار هفتگی نیازهای عمدۀ افراد را برطرف میکند و ریشهکنیِ فقر همۀ ما را گرفتار ملال خواهد کرد. هرچه پیش میرویم، ساعتهای کاری بیشتر با پیشبینی کینز لج میکنند: شیفت هشتساعتۀ کاری دارد بیمعنا میشود و شاغلانِ کسبوکارهای اینترنتی مجبورند، بدون بیمه و درآمد ثابت، سهشیفت کار کنند. گویا کار نهتنها معنا یا ثروتی نصیب ما نمیکند، بلکه به دشمن زندگی تبدیل شده است.
نیویورکر — ماریا فرناندز، در ۳۲سالگی و درحالیکه در پارکینگ فروشگاه «واوا» در نیوجرسی در ماشینش خوابیده بود، مُرد. تابستان سال ۲۰۱۴ بود و او، در سه شعبۀ مختلف «دانکن دوناتس» [۱]، در قبال دریافت مبلغ ناچیزی کار میکرد و بین شیفتهایش در ماشین کیای خودش میخوابید. او ماشین را روشن میگذاشت و یک دبه بنزین هم عقبِ ماشین داشت برای مواقعی که بنزین تمام میکرد. ماریا آن روز بر اثرِ استنشاق گاز بنزین و گاز خروجی اگزوز فوت کرد درحالیکه درهای ماشینش قفل بود و هنوز یونیفرم سفید و قهوهای دانکن دوناتس را بر تن داشت. یکی از اساتید دانشگاه راتگرز نام او را گذاشت «چهرۀ واقعی رکود اقتصادی». فرناندز سعی کرده بود بین شیفتهایش کمی استراحت کند، اما این موضوع مختص او نیست و کارگران زیادی ساعتها در ماشینهایشان منتظر میمانند تا شیفتهای کاریشان آغاز شود. با گذشت یک سال از مرگ فرناندز، الیزابت وارِن، به همراهِ تعداد دیگری از نمایندگان دمکرات در مجلس سنا و مجلس نمایندگان، مجدداً لایحهای را پیشنهاد کردند به نام «قانون برنامههای زمانبندی مناسب». این قانون شرکتهای خدمات غذاییْ …