
آدام اسمیت معتقد بود انسانها بالفطره تنبلاند و از کارکردن خوششان نمیآید. بنابراین فقط اجبارهای زندگی است که آنها را مجبور میکند دست به فعالیت بزنند. سادهتر بگوییم: تنها انگیزه پول است. ولی تحقیقات بسیاری نشان میدهد آدمها ترجیح میدهند حقوق کمتری داشته باشند اما کاری را انجام بدهند که برایشان معنای بیشتری داشته باشد. پول مهم است، اما همهچیز نیست. از نظر بری شوارتز، این حقیقت ساده میتواند تصور ما از دنیای مناسبات کار را تغییر دهد.
نیویورک تایمز — چقدر از شغلمان راضی هستیم؟
مؤسسۀ گالوپ مرتباً از آدمهای شاغل در سرتاسر دنیا نظرسنجی میکند تا به پاسخ این پرسش برسد. پیمایش سال گذشتۀ آنها مشخص کرد که حدود ۹۰ درصد از کارگران یا به کار خود «علاقهای ندارند» یا «دل به کار نمیدهند». لحظهای به این درصد فکر کنید. ۹ نفر از هر ۱۰ نفر شاغلْ نصف زمان بیداری خود را با کاری سپری میکنند که واقعاً دوست ندارند انجام دهند، و در مکانی به سر میبرند که علاقهای به حضور در آن ندارند.
چرا؟ یک احتمال این است که انسانها بالفطره از کار خوششان نمیآید. آدام اسمیت، پدر سرمایهداری صنعتی، چنین دیدگاهی داشت و معتقد بود انسان طبیعتاً تنبل است و فقط برای دستمزد کار میکند. او در سال ۱۷۷۶ در کتاب ثروت ملل مینویسد «هر انسانی علاقه دارد که تا حد ممکن در راحتی زندگی کند».
این پنداشت بسیار تأثیرگذار بوده و حتی، یک قرن بعد، به شکلگیری جنبش مدیریت علمی کمک کرده است. مدیریت علمی نظامهای تولیدیای را به وجود آورد که نیاز به مهارت و توجه دقیق را به حداقل میرساند، یعنی همان چیزهایی که نمیشد از کارگران تنبل و پاداشجو انتظار داشت.
امروزه در کارخانهها، ادارات و دیگر محلهای کار جزئیات شاید فرق داشته …