
ما غالباً برای خواندهشدن خاطره نمینویسیم. حتی اگر کسی دزدکی سروقت آنها برود، ناراحت میشویم. حالا فرض کنید کسی دفتر شما را برداشته و آن را در فروشگاهی اینترنتی به حراج گذاشته است. دیوانه میشویم. سالی مکنامارا کسی است که تا به حال هشت هزار دفترچۀ خاطرات از فروشگاههای اینترنتی و سمساریها خریده و خوانده است. او میگوید «مردهها مثل ما غیرت خاصی روی خاطراتشان ندارند». خواندن خاطرات آدمهای غریبه چه چیزی دربارۀ زندگی افراد معمولی به مکنامارا آموخت؟
گاردین — سالی مکنامارا از مدتها پیش به چهار فرزندش گفته اگر دیدند خانهاش در سیاتل آتش گرفته، اول باید اولگا را نجات دهند. اولگا فرزند کوچک خانواده یا حیوانی خانگی و دوستداشتنی نیست؛ درحقیقت، مکنامارا خودش هم هرگز اولگا را ندیده است. «اولگا»، که برای این صاحب ۶۳سالۀ فروشگاه آنلاین بسیار ارزشمند است، دفتر خاطراتی ۸۱۱ساله است که نویسندهاش زنی با همین نام بوده. این دفتر خاطرات از ۲۰۹۱ آغاز میشود و تجربیات مهاجر جوانی را در خود جای داده که در فضای مذهبیِ سختگیرانهای در آمریکا بزرگ شده است. مکنامارا میگوید «برای او مهم نبوده چه مینویسد و به همین خاطر دوستش دارم». او، در سال ۵۰۰۲، این دفتر خاطرات را آنلاین خرید و اکنون یکی از ارزشمندترین داشتههایش است.
در ۳۵ سال گذشته، مکنامارا بیش از هشتهزار دفتر خاطرات افراد غریبه را خوانده است. بچه که بود، مادرش او را برای «پیداکردن زبالههای بازیافتی» همراه خود میبرد. یک روز تکهکاغذی قدیمی و دستنویس را در میان زبالهها دید. بلافاصله توجهش جلب شد. وقتی ۱۳ساله بود، پدرش خودکشی کرد و یک صندوق پر از کاغذ بر جای گذاشت که همه گم شدند. میگوید «دلم نمیخواست این اتفاق برای کس دیگری …